داستان های بحارالانوار ، یک مهمانی ساده‏

صفوان می‏گوید:
عبدالله بن سنان بر من مهمان شد پرسید:
چیزی در منزل داری؟
گفتم: آری. آنگاه پسرم را پول دادم مقداری گوشت و تخم مرغ بخرد.
عبدالله گفت:
پسرت را کجا فرستادی؟
- فرستادم کمی گوشت و تخم مرغ بخرد.
- او را برگردان، سرکه و زیتون نداری؟
- چرا، سرکه و زیتون داریم.
- آنها را بیاور. از حضرت امام صادق شنیدم فرمود:
نابود باد کسی که آنچه در خانه دارد برای برادر مومنش کم شمارد و نابود باد شخصی که هر چه برادرش برای او آورد کم به نظر بیاورد(93).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 29 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0