زبان خوراکیها ، من خشخاش سیاه هستم
معنی کلمه خشخاش سیاه در کتب قدیم و جدید با هم فرق کلی دارد. در کتب جدید که ترجمهی کتب اروپائی است خشخاش سیاه به نوعی خشخاش سفید اطلاق میشود که رنگ دانههای آن سیاه است ولی در کتب قدیمی ایران خشخاش سیاه به گیاه اطلاق میشد که با خشخاش سفید فرق کلی داشت. خشخاش سیاه دارای گلی است سرخ و آتشین که مانند لاله داغ دار بوده و شباهت زیادی به گل شقایق دارد و روی این اصل عدهای آنرا نوعی شقایق میدانند. این نوع خشخاش تاکنون اهلی و بستانی نشده و تنها در دامنهی کوه البرز به عمل میآید و در جاهای دیگر کمتر دیده شده است و به موجب یک افسانهی قدیمی کشت آنرا به سیمرغ نسبت میدهند و میگویند چون سیمرغ نگهداری و تربیت زال نریمان را عهده دار شد آنرا کاشت و راه گرفتن نوشدارو را از شیره کوزه آن به او آموخت تا در موقع لزوم جان نوهی خود را از مرگ نجات دهد ولی متأسفانه پس از مرگ سهراب به دست رستم رسید.
برگ خشخاش سیاه از خشخاش سفید خشنتر و کلفتتر و دندانههای اطراف آن بیشتر است.
از کوزه من چنانچه قبلاً شرح داده شد نوشدارو میگیرند که سابقا کلمه تریاک منحصرا به آن اطلاق میشد و حالا تریاک سیاه خوانده میشود دانههای کوزه من برخلاف دانههای خشخاش سفید خوراکی نیست و تنها مصرف دارویی دارد. برگ یا تخم و شیره من در همه احوال از خشخاش سفید قویتر و موثرتر است. جهت رفع حرارت جگر و سیلان رحم مفید است جوشانده ریشه گیاه من که به نصف برسد جهت عرق النساء (سیاتیک) تجویز میشود.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
