من هوم هستم
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت - نازکم کن در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی - هیچ عاشق، سخن سخت به معشوقه نگفت
زبان گشودن خوراکیها و سخن گفتن گل و گیاه تازگی نداردت در تمام کتابهای فارسی و دینی و ادبی و اشعار سخن سرایان پارسی گو، نمونههای از سخنان گیاهان دیده میشود .
من اولین گیاهی هستم که در این جهان با انسان حرف زده و فواید خود را آشکار ساختهام. پیش از من گندم با حضرت آدم و حوا در بهشت صحبت کرده و فواید خود را آشکار ساخت، ولی در روی زمین قبل از من گیاهی با انسان سخن نگفته است، طرف صحبت من در دوی زمین حضرت زرتشت بود. من دارای انواع و اقسام میباشم، نوع بزرگ من در بلوچستان بطور خودرو به عمل میآید، و در کنار راه زاهدان به میر جاوه زیاد دیده میشود، و اهالی محل به آن هوموک میگونید، و انواع دیگر من در شمال ایران - منجیل دامغان - یزد کویرلوت و سر حدات شرقی ایران میروید و به آن ریش بز میگویند. در کتب قدیم بیشتر مرا به نام هوم الجوس خواندهاند، چه در نزد زرتشتیان و ایرانیان قدیم گیاهی مقدستر از من نیست و من اولین گیاه داروی هستم که در جهان شناخته شده، و ذر کتاب اوستا در چندین سوره از من یاد شده است.
گیاه من در اوستا به نام هوم و در آئین بر همن به نام وید نامیده شده است: گیاه مرا موبدان با مدادان پس از شستشو در برابر آتشگاه با کمی آب و شاخه نازکی از چوب انار درهاون میکوبند و شیر شده آن را که (پر اهوم) نامیده میشود میگیرند. در کتاب زند چنین نوشته شده است: یک روز بامداد که حضرت زرتشت کار آراستن و آماده ساختن آتش سر گرم بود، مسافری بیامد و یک شاخه از گیاه مرا به عنوان ره آورده سفر به آن پیشوای بزرگ تقدیم کرد. زرتشت همینکه چشمش به من افتاد مرا شناخت و از زیبایی و سودمند بودن من به فکر فرو رفت و خود به خود گفت: این گیاه برای زندگانی خوش و خرم جاودانی و طول عمر آفریده شده است آنگاه روی خود را به من کرد و پرسید که هستی؟... من خود را به او شناسانیدم و او از شناختن من و پی بردن به سود فراوان من خشنود شد و از من دوباره پرسید که برای اولین بار چه کسی و را شناخت، و شیره تو را بفشرد. در جواب به عرض رسانیدم که بای اولین بار مرا دیو نگهان پدر جمشید شناخته و برای نوشیدن آماده کرده است.
ایرانیان قدیم معتقد بودند که عصاره من روح را فرح میبخشد، میوه من گوشدار قرمز، و مانند تاجریزی است و کبک آن را زیاد دوست دارد.
من دارای یک ماده عامله هستم که در داروخانهها به نام افدرین خوانده میشود، و در کتب داروسازی جدید انواع گیاه مرا افدرا مینامند. در پاکستان نزدیک سرحد ایران کارخانهای به وسیله زرتشتیان ساخته شده که در آنجا از من افدرین میگیرند و چند سال پیش نویسنده کتاب زبان خوراکیها گیاه مرا به تهران آورد و به اداره تحقیقات استاندار داد تا در آناست به استخراج ماده عامله من مطالعه نمایند. جوشانده بیست در هزار من برای رفع عوارض رماتیسم مفید است، افدرین دارای اثر تنگ کننده مجاری عروق، در رفع عوارض تنگ نفس دارد و به آن آدرنالین گیاهی لقب دادهاند. سمیت آن کمتر از آدرنالین است و مصرف آن از راه دهان مؤثرتر از تزریق است و برای کم کردن سمیت مرفین متوان آن را افزود.
چنانچه عصاره مرا با شیره تریاک مخلوط کنند، از عوارض آن میکاهم، بدون آنکه خاصیت تخدیر آن را کم نمایم. عصاره من بر نشیت را معالجه میکند. تنگ نفس را تسکین میدهد. سرفه و عوارض آن را آرام مینماید. بهترین داروی ضد حساسیت هستم و چون هشتاد درصد بیماریها ناشی از حساسیت است، همه جا میتوانید از من استفاده کنید.
برادران افغانی ما که استقبال بی نظیری از کتاب زبان خوراکیها کردهاند به سبزی ریواس هوم میگویند، و در این جا برای مزید اطلاع آنها اضافه میکنم، که هوم ربطی به ریواس ندارد. در کتاب برهان قاطع نوشته شده است که هوم در حوالی پارس زیاد میروید.
در زبان ترکی هوم به گیاه دیگری میگویند که سمیت زیاد دارد، و از همین جهت است که داروسازان سنتی ایران، برای اینکه من با آن گیاه اشتباه نشوم، مرا وم المجوس لقب دادهاند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394
سلامـ .... ... ..
