حكايات موضوعي ، پند ، خریدار یوسف‏

وسف (علیه السلام) را که در زیبایی بی همتا بود، به سرزمین مصر آورده و او را در معرض فروش گذاشتند.
به علت شوق و اشتیاق خریداران، آخرین قیمتی که برای یوسف (علیه السلام) اعلام شد این بود که پنج برابر وزن او مشک پرداخته شود.
در میان هیاهو و غوغای جمعیت، پیرزنی آمد، با تعدادی ریسمان و طناب، که به وسیله خودش بافته شده بود. پیرزن به برده فروش گفت: این ریسمان‏ها را از من بگیر و یوسف را به من بده!
برده فروش گفت: این مروارید یکتا را می‏خواهی به بهایی اندک بخری؟
پیرزن گفت: می‏دانم به این ثمن بی ارزش، یوسف نمی‏دهند؛ اما می‏خواهم دوست و دشمن بگویند، این زن نیز از خریداران یوسف بوده است(386).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0