حكايات موضوعي ، حق همسایگی ، علت فراغ
هنگامی که برادران یوسف (علیه السلام) او را از یعغوب (علیه السلام) جدا کردند و بعد از مدتی همان برادران، بنیامین (برادر تنی یوسف) را از پدر گرفتند و به مصر بردند و بدون او باز گشتند، یعغوب (علیه السلام) بسیار دل شکسته شد و عرض کرد:
خدایا! آیا به من رحم نمیکنی چشمم را که گرفتی و فرزندم را بردی! خداوند به یعغوب وحی کرد:
اگر یوسف و بنیامین را میرانده باشم، برای تو زنده خواهم کرد:
ولکن تذکر الشاه التی ذبحتها و شویتها و اکلت و فلان و فلان الی جانبک صائم لا تنله منها شیئاً
؛ ولی آیا آن گوسفند را به یاد داری که ذبح کرده و بریان نمودی و خوردی؛ اما فلانی و فلانی در همسایگی تو، روزه بودند و تو از گوشت آن گوسفند چیزی به آنها ندادی!
بعد از آن وحی، در هر چاشتی، همیشه یک فرسخی اطراف خانه یعغوب (علیه السلام)، جار میزدند، که هر کس شام میخواهد، به خانه یعغوب بیاید(126).
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394
سلامـ .... ... ..
