حكايات موضوعي ، خوش خلقی‏ ، بزرگواری یوسف‏

برادران یوسف (علیه السلام) پس از آنکه یوسف را شناختند، به او پیغام دادند که تو ما را صبح و شام بر سفره خود می‏خوانی و ما از تو به خاطر آن بلاهایی که بر سرت آوردیم، خجالت می‏کشیم.
یوسف (علیه السلام) گفت: چرا حیا می‏کنید در حالی که شما سبب عزت و شرف من هستید؛ زیرا اگر چه من بر اهل مصر سلطنت دارم؛ ولی ایشان در مورد من می‏گفتند:
سبحان من بلغ عبدا بیع بعشرین درهما ما بلغ
؛ منزه است خداوندی که بنده‏ای را که بیست درهم خریده شده، به این مرتبه رسانید.
من الان به واسطه شما شرف پیدا کردم و در چشم‏ها بزرگ شدم؛ زیرا که فهمیدند شما برادران من هستید و من بنده نبوده‏ام؛ بلکه نواده ابراهیم خلیل هستم(144).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0