حكايات موضوعي ، خوش خلقی ، خلق پیامبر
انس بن مالک میگوید: در خدمت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم. آن حضرت بردی که حاشیه و کنار آن غلیظ و زبر بود، پوشیده بود. ناگاه عربی بیابانی، نزدیک آمد و ردای آن حضرت را گرفت و به شدت کشید؛ به نحوی که حاشیه ردا در گردن آن جناب اثر کرد.
مرد عرب گفت: ای محمد! این دو شتر را از مالی که نزد توست بارکن؛ زیرا که آن مال خداست، نه مال تو و نه مال پدرت!
حضرت در جواب او سکوت نمود، آنگاه فرمود: مال، مال خداست و من بنده خدا هستم. سپس حضرت فرمود: آیا تو را قصاص کنم؟ مرد گفت: نه!
حضرت فرمود: چرا؟
مرد گفت: زیرا که شیوه و خلق تو آن است که بدی را به بدی مکافات نمیکنی!
حضرت خندید و امر فرمود که بر یک شتر او، جو، بار کردند و بر شتر دیگرش خرما!(143)
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394
سلامـ .... ... ..
