حكايات موضوعي ، درس‏هایی از بزرگان‏ ، شبلی و سگ‏

از شبلی که از عارفان نامی است، پرسیدند: ای شیخ! از چه زمانی وارد زهد و تقوا شدی؟
او گفت: روزی از محله‏ای عبور می‏کردم که سگی را بر کنار جوی آبی دیدم. آن حیوان می‏خواست آب بخورد؛ اما با دیدن عکس خود در درون آب، به خیال اینکه سگی دیگر درون آب است، می‏ترسید و خود را عقب می‏کشید.
این رو آوردن و گریز ساعتی ادامه پیدا کرد. سر انجام، سگ به ناگاه سر در آب فرو برد و دانست که سگ دیگری در کار نیست؛ بلکه خودش مانع رفع تشنگی‏اش بوده و وقتی خود را ندید به آسودگی سیراب شد.
شبلی گفت: با مشاهده آن ماجرا فهمیدم که حجاب و مانع من در رسیدن به کمال و ترقی، خود بینی خود من است و از آن پس، کوشش نمودم تا خود را نبینم و به خود نیندیشم، تا راه سعادت را پیدا کنم(169)!







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0