حكايات موضوعي ، دوستی و محبت خدا ، دوست بهتر

چون زلیخاایمان آورد، حضرت یوسف با او ازدواج کرد. زلیخا از یوسف (علیه السلام) کناره می‏گرفت و به عبادت می‏پرداخت و چون، یوسف در روز او را به خلوت دعوت می‏کرد، زلیخا به او وعده شب می‏داد. و چون شب می‏شد به روز وعده می‏داد.
حضرت یوسف (علیه السلام) به او تندی کرد و گفت: آن دوستی و شوق و محبت‏های تو، چه شد؟
زلیخا گفت: ای پیامبر خدا! من تو را وقتی دوست داشتم که خدایت را نشناخته بودم؛ اما چون او را شناختم همه محبت‏ها را از دل خود بیرون کردم و دیگری را بر او اختیار نمی‏کنم!







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0