حكايات موضوعي ، دوستی و محبت خدا ، علاقه به غیر

حضرت سلیمان (علیه السلام) مشاهده کرد که گنجشک نری به ماده خود می‏گوید: چرا در مقابل من تمکین نمی‏کنی، من اگر بخواهم، گنبد و بارگاه سلیمان (علیه السلام) را با منقارم می‏گیرم و به دریا می‏اندازم!
سلیمان (علیه السلام) تعجب کرد و خندید و هر دو را احضار کرد.
وی اول به گنجشک نر گفت: مگر تو می‏توانی کاخ سلیمان (علیه السلام) را با منقارت بگیری؟
گنجشک نر گفت: خیر! ولی هر کس دوست دارد خودش را در مقابل جفت خود، بزرگ، با عظمت و مقتدر نشان دهد.
آنگاه سلیمان (علیه السلام) به گنجشک ماده فرمود: چرا در مقابل جفت خود تمکین نمی‏کنی.
گنجشک ماده گفت: یا نبی الله! او مرا دوست ندارد؛ زیرا می‏بینم به غیر من هم علاقه می‏ورزد.
بعد از این ماجرا، سلیمان به خود پرداخت و بین خود و خدا نگاه کرد و تا چهل روز می‏گریست.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0