حكايات موضوعي ، صبر ، سبب نجات‏

در تفسیر روح البیان آمده است:
در خراسان، شیخ احمد حربی، همسایه گبری به نام بهرام داشت که به واسطه مذهبشان، رفت و آمدی با هم نداشتند. برای شیخ گفتند که همسایه او همه دارایی اش را به کسی داد که با آن تجارت کند؛ ولی خبر آورده‏اند که سرمایه‏اش را در راه، دزد برده است.
شیخ و چند نفر برای دلجویی به خانه بهرام رفتند. او در فکر تهیه وسائل پذیرایی بر آمد که شیخ به او فرمود: ما آمده‏ایم که به تو تسلیت بگوییم؛ چون شنیده‏ایم سرمایه‏ات از دست رفته است.
بهرام گبر گفت: کدام مصیبت؟ خدا سه نعمت بزرگ به من داده است که شما باید برای آن به من تبریک بگویید.
اول: خدای عالم، به من عزت نفس داده که دزدی نکردم، مال کسی را نبردم؛ بلکه دزد، مال مرا برده است.
دوم: تمام آنچه که خدا به من داده بود، همه‏اش از بین نرفته و هنوز خانه‏ام باقی است.
سوم: مصیبت، به مالم خورده نه به دینم.
شیخ گفت: این حرف هایی که تو می‏زنی حقیقت اسلام است، حیف نیست آتش را بپرستی؟
چند سؤالی بین آنها، رد و بدل شد و در همان مجلس، بهرام، مسلمان شد(218).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0