حكايات موضوعي ، قناعت‏ ، نان خشک و نمک‏

روزی سلمان، ابوذر غفاری را به میهمانی در منزل خود دعوت نمود. آنگاه از سفره خویش قطعه نان خشکی بیرون آورد و با آب کوزه، آن را مرطوب ساخت.
ابوذر گفت: چه نان خوبی، اگر نمکی هم بود بهتر می‏شد.
سلمان برخاست و کوزه خویش را گرو گذاشت و مقداری نمک گرفت و نزد ابوذر نهاد. ابوذر نمک را بر روی نان می‏پاشید و می‏خورد و حمد و سپاس خدا می‏گفت که به ما این قناعت را عطا فرمود.
سلمان گفت: اگر قناعت داشتی، ظرف آب من به گرو نمی‏رفت(268).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0