حكايات موضوعي ، کسب و کار ، باز نشستگی‏

پیر مرد نصرانی، که عمری زحمت کشیده بود و اندوخته‏ای هم نداشت، نابینا شد. وی در کنار کوچه می‏ایستاد و گدایی می‏کرد و زندگانی می‏گذراند.
روزی علی (علیه السلام) از آنجا عبور کرد و او را دید و درصدد جست جوی احوالش بر آمد.
کسانی که او را می‏شناختند شهادت دادند که این پیر مرد، نصرانی است و تا جوانی و چشم داشت کار می‏کرد، و چون چشم و جوانی خود را از دست داده و ذخیره‏ای هم ندارد، گدایی می‏کند.
علی (علیه السلام) فرمود: عجب! تا وقتی که توانایی داشت، از او کار کشیدید و اکنون او را به حال خود گذاشته‏اید؟! بر عهده حکومت و اجتماع است که تا این مرد زنده است او را سرپرستی کنند. بروید از بیت المال به او مستمری بدهید(288).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0