حكايات موضوعي ، محاسبه ، مشق شب‏

عطار نیشابوری می‏گوید: عالمی، در راه، به کودکی برخورد که به شدت گریه می‏کرد. وی، علت گریه را از کودک پرسید.
کودک گفت: معلم به من مشق شب گفته و تکلیف برایم تعیین کرده؛ ولی من در اثر بازی گوشی موفق به انجام آن نشده‏ام. اکنون می‏خواهم به مکتب بروم؛ اما نمی‏دانم چگونه با او روبرو شوم.
عالم با شنیدن این حرف، منقلب شد و با خود گفت: خدایا! این کودک، تکلیف یک شب خود را انجام نداده و این قدر بی تابی می‏کند، و ای بر من! حال من چگونه خواهد بود که تمام عمر را به بازی گوشی گذرانده‏ام و تکالیفم را انجام نداده‏ام و در قیامت با تو چگونه روبرو خواهم شد.
بعد از این، عالم، عمرش را به گریه و زاری و محاسبه نفس گذراند(313).







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394 

نظرات ، 0