زبان خوراکیها ، اسم من مازریون است
فارسی من هفت برگ بوده به شیرازی هشت رود گویند، عربی من زیتون الارض بوده و در کتب سنتی مرا مازریون خواندهاند. درختچه من زیبا بوده و در نواحی مختلف ایران به صورت خودرو میروید و بیشتر میتوان آن را در جنگلهای طالش، دینوچال، کلاردشت و آسپینا دید. گلهای من بسیار زیبا و دارای عطری بسیار مطبوع است، رنگ گلهای من بیشتر قرمز است، میوه من آبدار و سبز است و پس از رسیدن قرمز میشود، و مرا به علت زیبایی در باغچهها پرورش میدهند، نمونههای پرورش یافته من بلندتر و گلهای درشتتری دارند. پوست ساقه، برگ و میوه من پیشاب آور، مسهل و معرق بوده، التیام دهنده زخمهاست، ولی به علت خطراتی که دارد کمتر استعمال میشود. ملا احمد تبتی در تاریخ الحکما چنین مینویسد: در شهر بصره شخصی مبتلا به استسقای مزمن بود، تمام پزشکان از معالجه آن عاجز ماندند، و بیماری او را غیر قابل علاج اعلام داشتند. همینکه از درمان مایوس شد و امید او به زنده ماندن قطع گردید، گفت: مرا بگذارید تا چند روز دیگری که زنده هستم آنچه را که میخواهم بخورم، تا از گرسنگی نمیرم، پزشکان به او گفتند هر چه میل داری بخور. او در بین راه به دوره گردی برخورد که ملخ پخته میفروخت. هوس خوردن آن کرد و مقداری از آن را خرید و خورد و پس از ساعتی مبتلا به اسهال شد، و آنقدر آب زرد متعفن از شکم او خارج شد که هیچ کس گمان نمیکرد این مقدار آب در شکم او باشد و بعد از آن به کلی از آن مرض نجات یافت. چون این خبر به پزشکان معالج رسید تعجب آنها زیادتر شد، زیرا ملخ ملخ خورده شکم را بند آورده و تولید یبوست مینماید، و نباید تولید اسهال نماید یکی از پزشکان در صدد تحقیق برآمد و به فروشنده ملخ مراجعت کرد و از وی پرسید که تو این ملخها را از کجا آوردهای؟... محل صید اینها در کدام محل بوده و در آنجا چه گیاهی روییده بود؟ ملخ فروش جواب داد که من این ملخها را از جایی صید کردم که در آنجا گیاهی جز مازریون وجود نداشت، و خوراک این ملخان برگ مازریون بود. طبیب چون این خبر شنید امر را درک کرد و چون میدانست که برگ مازریون مسهلی قوی و خطرناک است اگر کسی یک مثقال آن را بخورد به چنان اسهالی مبتلا میشود که بند آمدن آن غیرممکن است .به همین علت است که اطبا مازریون را بدون مصلح تجویز نمیکنند، و چون ملخ این گیاه را خورده در بدن او از سمیت آن کاسته شده و خطر آن برطرف گردیده، مسهل خوبی برای شخص مبتلا به استسقا درست شده است. داروسازان سنتی ایران برای اینکه از این گیاه در معالجه استسقا استفاده کنند و از منابع آن بهرهمند شده، و جلو ضرر آن را بگیرند، روش خاصی پیدا نمودهاند و به همین منظور برگ تازه مرا هنگامی که گیاه من گل میکند چیده، و دو شبانه روز در سرکه خیسانیده و دو سه بار سرکه آن را عوض کرده و بعد برگها را شسته و خشک مینمودند. خوردن این برگ بهترین درمان استسقا بوده و اقسام کرم و کرم کدو را از بین میبرد. برگ من ضد عفونی کنندهای قوی و پاک کننده احشاء داخلی است. مضمضه جوشانده من مخصوصاً نوع سیاه آن مسکن درد دندان است، و چون مقداری فلفل سیاه را سائیده و بر برگ من مالیده و آن را در حفره دندان کرم خورده گزارند، درد آن را ساکت و از پیشرفت کرم خوردگی جلوگیری مینماید. آشامیدن دمکرده من با شراب جهت نیش حشرات نافع بوده، و پادزهر سموم آنها است. ضماد تمام اقسام من با عسل جهت زخمهای چرکین و کندن ریشه خشک آنها و معالجه اگزمای آبدار مفید میباشد، و با موم روغنی جهت زخمهای پلید نافع است. مالیدن برگ من برای لکههای جلدی و جوشهای پوستی مفید است، مخصوصاً اگر با گوگرد همراه باشد.
پوست انواع من محرک جلدی و تاول آور است، بطوری که اگر پوست تازه گیاه مرا از طرف داخل روی پوست بدن قرار دهند، ایجاد تحریک و قرمزی کرده، تولید تاول مینماید. خوردن آن نیز در معده ایجاد سوزش کرده، تولید استفراغ میکند و چنانچه زیاد مصرف شود، باعث تورم روده خواهد شد و به همین جهت است که پوست گیاه مرا به عنوان تاول آور به کار میبرند، و برای این کار بهتر است که پوست تازه مرا نیم ساعت در سرکه قرار داده و بعد 24 ساعت بر روی پوست گذارند .
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 3 خرداد 1394
سلامـ .... ... ..
