اصل خطا نمی‏کند

روایت کنند که شیری و روباهی، دوستانه حکایت می‏نمودند و از هر مقوله سخن می‏راندند؛ به مضمون الکلام یجر الکلام صحبت به فواید حیوانات و تقدم آن‏ها بر یکدیگر منجر شد. روباه به شیر اظهار داشت که: اقدام و اشراف جمیع آنان فی الواقع روباه است که در سالی دو مرتبه، در هر مرتبه بچگان متعدد می‏زاید و عالم را به کثرت اولاد، زیاد می‏نماید. و عجب در این است که دیگران که در تمام عمر بیش از یک دو مرتبه بچه نمی‏آرند و آن هم منحصر به فرد، خود را سرور و سالار می‏شمارند و افضل و احمل از خود را تحت تسلط خویش می‏خواهند! شیر دانست که آن بدذات، از رذالت فطرت کنایه گوید و راه خیانت پوید. با وجود تغیر و غضب، با کمال ملایمت و ادب، جواب داد که آنچه بیان کردی، تصدیق کنم و آنچه زبان آوردی تکذیب ننماییم، ولی از در انصاف بشل الاسد را با هبس الوالد برابر نتوان نمود، آن که دیر می‏زاید شیر می‏زاید؛ یعنی یک شیر بهتر از عالمی روباه است.

لاف از سخن چو در توان زد - آن خشت بود که پر توان زد ‏

نتیجه‏
اصل و نسب در علم و ادب، اگر چه کلیت ندارد ولی خیلی دخیل است و به تجربه رسیده که اغلب اطفال ایلیات، در مدارس به اشکال، نوشتن و خواندن تحصیل می‏توانند نمود.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394 

نظرات ، 0