بس است برای تو، از عیب دنیا این که باقی نمی‏ماند

بس است برای تو، از عیب دنیا این که باقی نمی‏ماند
پرستویی با کلاغ اظهار حسن و زیبایی خود می‏نمود و زیاده از حد دمبدم در توصیف و تعریف خود می‏افزود. کلاغ به او گفت که‏ای کم ظرف پر حرف، این قدر بحر طویل در وصف خود مخوان و سمند لاف در میدان گزاف مران؛ ایام عیش و جوانی تو یک بهار که ناپایدار، و ایام عشرت و زندگانی من یک عمر طولانی که استوار و برقرار است.
نتیجه‏
این مثل تعلیم می‏دهد که صوت ظاهر جهال، مناط اعتبار نیست؛ بلکه جمال معنی قابل نظر است. بعضی مردم که اسباب تحمل دنیوی ایشان موجود و زینت علم و عقل از ایشان مفقود است، قابل اعتنا نیستند؛ چه که به زودی زایل خواهد شد و بر عکس صاحبان عقل و علم روز به روز، بر احترام و مقامشان خواهد افزود، فی الدنیا و الاخره.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394 

نظرات ، 0