حسن وفا را اخلاق کریمان است‏

سگ شکاری را حکایت کنند که در ایام جوانی چنان چابک و با هنر بود که هیچ گاه از شکارگاه بی صید مراجعت نمی‏نمود؛ همواره با صاحب مصاحب و به کار خود مواظب و مراقب بود. دیر زمانی بدین منوال در مساعی ساعی و در مشاغل مشغول، تا آن که پیری و ناتوانی او را از عمل هنر نمایی معزول نمود؛ دندانش از کار افتاد و پایش از رفتار بایستاد. روزی با صاحب به شکار رفته، ناگاه آهویی پدیدار شد و هنگام شکار، سگ کمافی السابق در جست و خیز و آهو در گریز بود. بالاخره با نهایت جد و جهد دوید تا به شکار رسید، لیکن از پیری پنجه‏اش از شکارگیری عاجز و دندانش از دریدن در ماند. آهوی جوان خود را از دست ناتوان خلاص کرد و سگ را گرفتار دست صاحب بی رحم نمود.
آن صاحب قدیم و آن مصاحب ندیم را با تازیانه و چوب می‏آزرد و لگد بر پهلو و گلویش می‏افشرد که‏ای پر خوار و کم هنر و ای شیر صولت و کمتر از گربه! بره شکاری را رهاندی و مرا به حسرتش نشاندی؟ سگ با فریاد و ناله و گریه و ندبه جواب می‏داد: ای یار بی وفا! در جوانی چه خدمتها که نکرده‏ام و چه شکارها که نیاورده‏ام؟ حالا در پیری نیز خادم خانه‏ام و سر در آستانه، تصور و تعقل فرمایید که دویدن را تکلیف خود دانستم اما در نگاه داشتن معذورم زیرا که نتوانستم.
نتیجه‏
وفاداری و حقوق‏شناسی از لوازم عالم انسانیت است. حکما گفته‏اند: نیکان آنانند که نیکی خود را در حق دیگران فراموش کنند، اما نیکی دیگران را در حق خود همیشه در نظر داشته باشند.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394 

نظرات ، 0