گذاشتن نیکویی در غیر محل خود ستم است
روزی روباهی برای تحصیل روزی روبه راه نهاد و از قضا در دام افتاد. خروسی از دور او را میدید، با نهایت احتیاط به تماشای دشمن گرفتار خود آمد. روباه مکار به پاس احترام به ورود او قیامی کرد و تعظیم و تکریمی بجا آورد و با کمال احترام احوالی پرسید که خوش آمدید پسر عم مهربان عزیزتر از جان! کجا تشریف دارید که مدتی است مدید شوق دیدار سرکار داشته و حالا هم صوت فرح افزای شما بود که چنان بنده را مجذوب و از عقل مسلوب ساخت که سر را از پا نشناخت و به اینجانب چنان دو اسبه تاخت که خود را در دام بلا انداخت که البلاء للولاء: بلا برای دوستی است.
اما چون یار اهل است، کار سهل است؛ حالا استدعا میکنم که اندکی نزد فدوی توقف فرموده، به صوت ملیح و قول فصیح، تسلیت خاطرم دهید تا این بند سست را به دندان بدرم و خدمت سر کار عالی به کام دل برسم، و در صورتی که بنده از عهده شکستن بند بر نیاید و کارش به جان رسد و کاردش به استخوان، قبول زحمت فرمایید، و کاردی از مطبخ ارباب به من برسانید که هرگاه به یاری شما از این بند جستم بندهام تا هستم.
آن مرغ زیرک مطلب را دریافته، قتل خود را در خلاص او دید، به سرعت تمام، خود را به صاحب دام رسانید و او را به سروقت آن محیل خون آشام آورد، کارش را به تمام رسانید.
نتیجه
خیر خواهی عموم بنی نوع انسان بهترین اعمال است و امداد ایشان خوشترین افعال و لکن باید بی ملاحظه عواقب امور اقدام به کاری ننماییم، مثلا بعضی اسخیای زمان به واسطه رعایت سائلان، پرورش کاهلان مینمایند و باعث تنبلی جاهلان میشوند؛ پس شخص کریم باید چنان از مستحقان دستگیری کند که طامعان را به طمع نیندازد و باب تکدی و سؤال بر جهال مفتوح نسازد.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394
سلامـ .... ... ..
