میبیند چشم صاحب مال چیزی را که چشم غیر او نمیبیند
گوزنی را گویند، به واسطه تعاقب صیادان و سگان از جنگل فراری و به صحرا متواری، و از آنجا بر دهی افتاده، در طویله گاوان رفته، در پس تودهای کاه خود را پنهان نمود. گاوی از او سؤال نمود که به کدام جرات به محل هلاک خود آمدی؟ جواب داد که مردم در راه اضطرار، راه را از چاه نشناسند و حین اضطراب از عاقبت کار نهراسند؛ حال که از دست صیاد، خود را به خانه جلاد انداخته و از حمله تازی به طرف جانبازی تاختهام، خواهشمندم که سر مرا فاش و آشکار نفرمایید و پناهنده را شکار تصور نمایید! گفت: ما گاوان یار موافقیم نه موذی و منافق، دوست صادقیم نه دشمن سارق، خیر خواهیم نه شر طلب، و سر نگهداریم و بسته لب، از من ایمن باش و مطمئن، لیکن از آدمیان محترز باش و بر حذر، که ایشان پناهنده را شکار پندارند و شکار خانگی را هم روا دارند. پس گوزن در گوشهای خزید و جماعتی از گله بانان و گوسفند چرانان از مباشرین و معاشرین را دید که آمدند و رفتند و به چیزی ملتفت نشدند. گوزن، اظهار شادی نمود و خیال آزادی. گاو گفت: مطمئن نباش که صد نوکر، چشم یک مهتر ندارد و یک صاحب چشم هزار چاکر دارد. و آن شکار بدبخت ترسید و زیر کاه خوابید، ناگاه صاحب گاوان برسید و به اطراف نظر کرد و سر شاخ گوزن را که از زیر کاه بیرون آمده بود بدید؛ پیش دوید و آن بیچاره را گرفتار نموده، سرش راببرید.
نتیجه
در مثل آوردهاند که از سوارهای پرسیدند که چرا خود شما چنین فربهاید و اسب شما چنین لاغر؛ جواب داد: چون من خودم را غذا میدهم و اسب مرا شخص دیگر! لهذا ما باید بدانیم که اگر مال خود را به دست دیگری بسپاریم هر چند او متدین و درستکار باشد لکن توجه مالکانه ومراقبت صاحبانه که ندارد؛ پس اگر مجبور شویم که کار خود به دیگری بسپاریم نباید از مواظبت و محافظت خود دست برداریم و به کلی کار را به او واگذاریم؛ گفتهاند: مالت نگاهدار و همسایه ات را دزد مشمار.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394
سلامـ .... ... ..
