نجات در راستی و هلاک در کذب است
نجاری را گویند روزی بر لب رودخانه نشسته بود، تیشهاش در آب افتاد؛ بنای تضرع و زاری به درگاه حضرت باری بنهاد. فرشتهای تیشهای طلایی از آب بر آورده به دست او داد. نجار راست گو گفت: این از آن من نیست! تیشه نقرهای آورد، باز قبول ننمود، بالاخره تیشه خود او را از آب برآورده تسلیم او کرد و آن دو دیگر را هم به او بخشید و نجار به این واسطه دولتمند و آوازه این حکایت در شهر بلند گردید!نجار دیگر در همان محل رفته تیشه خود را در آب انداخت و به دعا پرداخت؛ فرشته تیشه طلا بر آورد و از او سؤال کرد: آن این تیشه است؟ گفت: آری همین تیشه است! فرشته گفت: ای بی خرد آیا میتوانی بفریبی آن که اسرار قلب تو را میداند و مستورات ضمیرت را میخواند؟ و تیشه را در آب انداخت و از نظر غایب شد و نجار دانست که اگر راست گفته بود مثل آن دیگری غنی و متمول میگشت.
نتیجه
این حکایت را حکما به ضرب المثل ساختهاند که ما بدانیم شخص درستکار راستگو، همیشه رستگار و کامجو خواهد بود و کج رفتار درغگو، همواره گرفتار و سیاه رو خواهد ماند.
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394
سلامـ .... ... ..
