هر که تو را زیاده از مرتبه ات بلند کند از او بپرهیز

کلاغی را گویند پاره پنیری به دست آورده بر شاخه درختی نشسته بود که آن را تناول کند؛ روباهی عیار، چشم بر آن لقمه دوخته که به حیله‏ای از او برباید، از پای درخت سر بالا کرد و سلامی گرم بداد و کلامی نرم فرستاد و تملقی با کمال تعلق گفت و چابلوسی با خاک بوسی بجا آورد؛ که‏ای طایر فرخ فال خوش پر و بال، و ای مرغ خوش مقال نیکو خصال، ای طوطی شیرین زبان، ای بلبل هزار دستان، فدای نوایت شوم، قربان صدایت گردم! به شیوه شهناز، به جهت این مشتاق، آهنگی بساز، تا روحم را تازه کنی و دلم را فرح بی اندازه بخشی. کلاغ خوش آواز، منقار از هم باز کرد که نغمه‏ای ساز کند، پنیر از دهانش بیرون پرید، روباه منتظر پیش آمد و آن را برداشته و در دهان بگذاشت؛ حذاقت خود را پسندید و بر حماقت او خندید و گفت: ریشخند دردمندان فیل را خر می‏کند.
نتیجه‏
اغلب مردم به واسطه تمجید و تحسین متملقان، اخلاق حسنه خود را از دست می‏دهند و ملتفت نیستند. بعضی نیز به واسطه چابلوسی دیگران، فریب‏های فاحش می‏خورند؛ لهذا ما باید به مدح و ذم مردم ناظر نباشیم، ملاحظه حسن و قبح اعمال خود را بنماییم که زنگی به نام کافور سفید نشود و بید به لقب مجنون از مقام خود نرود.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394 

نظرات ، 0