هلاک مرد در خود پسندی است‏

در امثال آمده که اسبی با زین معرق و رکاب مرصع، شیهه زنان از کوچه‏ای می‏گذشت؛ الاغی را دید که با پالان چرکین زیر بار سنگین لنگ لنگان می‏رود؛ آن حیوان مغرور بر آن حلیم صبور بانگ زد که دور شو ای بی خرد نادان که الان با خاک یکسان خواهی شد! آن بیچاره با عجله و شتاب و عجز و اضطراب، خود را به کنار کشید تا او بگذشت؛ چیزی نگذشت و طولی نکشید که از حوادث زمان یک چشم آن خود پسند جوان کور شد و از حسن و زیبایی مهجور گردید؛ لهذا اسب سواری یابوی باری و توسن سلطانی ستور پالانی گردید و ناز خوشی او به عراده کشی رسید! روزی آن خر مسکین رفیق قدیم را به آن حالت جدی ملاحظه نمود، نزدیک رفته سلامی کرد و احوالی پرسید که کجا رفت زین زرین و آن همه آرایش و تزیین؟ من با همه کودنی چون توسنی تو را آن روز نگریستم بر احوال امروزت گریستم.

تکبیر عزازیل را خار کرد - به زندان لعنت گرفتار کرد ‏

نتیجه‏
غرور و شرمندگی لازم و ملزوم یکدیگرند و تواضع و رفعت عاشق و معشوق هم، چنان که گفته‏اند: هر که خود را از آن چه هست برتر داند، او را مردم از آن چه هست پست‏تر دانند و هر که خود را از آن چه هست پست‏تر شمارد، او را از آن چه هست برتر شمارند.







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در یک شنبه 11 مرداد 1394 

نظرات ، 0