یک توضیح کلی درباره ی بدبینی و سوء ظن بدهید

سوال – یک توضیح کلی درباره ی بدبینی و سوء ظن بدهید .
پاسخ - گفته بودم که نباید تجسس کنید زیرا این دستور قرآن است . خدا می فرماید : تجسس نکنید و این هم مربوط به زن و مرد است. بعضی ها میگویند که ما بدون تجسس متوجه ی خطای آقا شدیم و در اینجا گفتیم که شما حمل بر صحت کنید ، محمل بسازید و توجیح کنید تا جایی که راه دارد . روایت داریم : اگر در رفتار برادر مومن خود خطایی دیدی محمل بساز و وجه خوبش را دریافت کن تا جایی که راه توجیه بسته بشود . حالا به جایی می رسیم که راه توجیه بسته میشود . در اینجا باید توجه کرد . با توجه به اینکه زن و مرد لباس همدیگر هستند در اینجا نباید بی توجهی بکنند ولی بعضی ها بی توجهی می کنند و می گوید که به من چه ربطی دارد، ولش کن . او را در قبر من نمی گذارند . عیسی به دین خود موسی به دین خود . اسلام می گوید : زن و مرد در مقابل هم مسئول هستند و نباید بی توجهی بکنند و باید جلوی انحرافات همدیگر را بگیرند . یکی از کارکردهای لباس همین است و جلوی آسیب ها را میگیرد . نکته ی مهم این است که چطور جلوی انحرافات را بگیرند ؟ بسیاری از خانم ها وقتی راه توجیه بسته میشود قشقرق راه می اندازند و با زور و اهرم فشار می خواهند مشکل را حل کنند . بدانید این ها جواب نمی دهد زیرا پرده های حرمت و حیا می افتد و آبروی طرف می رود . اسلام راه خوبی را پیشنهاد کرده است . پیشنهاد اسلام تغافل است . تغافل با غفلت فرق می کند . غفلت یعنی بی خیالی و عیسی به دین خود و موسی به دین خود ولی تغافل یعنی نشانه هایی بیاورید که شوهرتان بفهمد که فهمیده اید ولی آشکار نکنید . کف دستش نگذارید و لو ندهید . ابرازش نکنید تا پرده های حرمت و حیا نیفتد یعنی روی تان بهم باز نشود . یعنی شما قرائنی می آورید و طرف را به سمت خوف و رجا می برید . یعنی میگوید که خانمم فهمیده است و آبرویم رفته است پس تا آخرش بروم ولی باز می گوید که اگر فهمیده بود قشقرق راه می انداخت ، نه فکر کنم نفهمیده است . خوب خدا را شکر پس از این کارم دست بردارم تا آبرویم نرفته است . حالا چرا اینقدر تاکید بر این تغافل شده است ؟ روایت داریم که شریفترین اخلاق انسان با کرامت این است که در چیزی که می داند تغافل کند . این تغافل جلوی ضررهایی را می گیرد . اگر تغافل نکنیم پرده های حرمت و آبرو می افتد و آقا تا ته آن می رود . دیگر اینکه شخصیت او لطمه خورده است و در روایت داریم که کسی که شخصیتش لطمه دار شده است امیدی به او نیست و از شرش ایمن نیستید . دیگر اینکه غرور مردانه اش جریحه دار میشود و احساس ذلت می کند . دیگر اینکه اقتدار مردانه اش ضربه می خورد ، احساس بی کفایتی و بی لیاقتی می کند . و نتیجه اش این میشود که اگر اشتباه کرده ، تن به این اشتباه خودش نمی دهد چون می خواهد آبروی ریخته را یک جوری جمع کند پس زیر بار نمی رود . حالا خانمها می گویند که ما تغافل می کنیم ولی می بینیم که آقا هم به روی خودش نمی آورد و می گوید که چه خانم ساده ای دارم که نمی فهمد . دین در اینجا راه کار دارد . با او گفتگو کنید . گفتگویی صمیمانه و این گفتگو شرایطی هم دارد . اگر در این گفتگو دید که شوهرتان انکار می کند و پرخاش میکند ، این پیام خوبی دارد . اینجا به آقا می گویید که من فهمیده ام که شما خطا می کنید و می خواستم که آبروی تان نریزد و تغافل کردم ولی شما متوجه نشدید و مجبور شدم که علنی به شما بویم ولی آقا انکار می کند . پیامش این است که شما برای آقا مهم هستید و نمی خواهد شما را از دست بدهد . باز به او فرصت بدهید ولی اگر در این شرایط انکار به او سند و مدرک بدهید ممکن است باز به راه خطا برود .







نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 25 مهر 1394 

نظرات ، 0