یا سید الشهداء

بنام حضرت دوست ...

 

هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به دنیا آمد، خداوند جبرئیل را مأمور کرد تا با هزار فرشته برای تبریک به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به زمین فرود آیند. جبرئیل طبق مأموریت الهی بر زمین هبوط کرد و به جزیره ای رسید که فرشته ای به نام «فطرس» در آن به سر می برد.

 
 

او از حاملان عرش بود که بر اثر کندی در انجام دادن فرمان الهی، پر و بالش شکسته و در آنجا سقوط کرده بود و هفتصد سال به عبادت خداوند مشغول بود.
وقتی آن فرشته، جبرئیل را دید، پرسید: «به کجا می روی؟»

جبرئیل پاسخ داد: «خداوند به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نعمتی داده است و من برای عرض تبریک نزد او می روم.»

 

فطرس گفت: «مرا نیز با خود ببر، شاید محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در حق من دعا کند».

جبرئیل آن فرشته را همراه خود برد: پیام تبریک خداوند را به مناسبت مولود جدید، به پیامبر رساند و داستان فطرس را برای آن حضرت نقل کرد. پیامبر به او فرمود: «بدن خود را به این مولود بمال و به جای خود باز گرد.» فطرس این کار را کرد و به برکت امام حسین(علیه السلام) دوباره پر و بال گرفت.

 

هنگام بازگشت، به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: «بدان که امت تو در آینده این مولود را می کشند. من به پاداش حقی که این فرزند بر من پیدا کرد ، هر زائری که او را زیارت کند ، زیارتش را به وی می رسانم و هر کس که بر او سلامی کند ، سلامش را به او ابلاغ خواهم کرد وهر کس بر او درود فرستد ، آن درود را به او می رسانم.» سپس به آسمان صعود کرد.

منبع : بحارالانوار،ج43، ص244

 



تاريخ : چهارشنبه 30 دی 1394  | 2:22 PM | نویسنده : مریم حسن زاده | نظرات 0