شکلک های محدثه
فرزند عالم ربانى آيت الله محمد جواد انصارى همدانى ( مى گويد : مرحوم آقا را در مكاشفه ديدم كه در اتاق بيرون نشسته بود . فضاى روحانى عجيبى بود حالت بين الطلوعين داشت و من با قلب پرسوز و ناآرام ، خدمت مى كردم . ( ( بعد از مدتى ) ) متوجه شدم جز من و آقا شخص ديگرى باقى نمانده و حالت گريه عجيبى به من دست داده است . من از ايشان سؤال كردم : آيا تاكنون از اسرار معرفت مطلبى هست كه كسى بيان نكرده ؟ گفتند : بلى خداى تعالى تمام « اسرار عرفان » را در نماز جمع كرده است » . 
2 درباره حقيقت نماز دو انگاره مهم وجود دارد : نخست اينكه بدانيم ، نماز به چه امورى وابسته و متكى است و با وجود آنها شكل واقعى و حقيقى به خود مى گيرد چنان كه عرفا مى گويند : حقيقت نماز به وجود شش معنا كامل مى گردد : . 1 حضور قلب ، . 2 تفهم ، . 3 تعظيم ، . 4 هيبت ، . 5 رجا ، . 6 حيا . 3 
تأييد اين مطلب ، در خبر آمده است : « روزى حضرت على ( عليه السلام ) در مسجد كوفه ، جوانى را ديد كه مشغول نماز است و توجّه تمام به حضور قلب و آداب نماز دارد . حضرت به او فرمود : اى جوان : تأويل نماز چيست ؟ عرض كرد : آيا نمار را به جز عبوديت ، تاويلى هست ؟ حضرت فرمود : بلى ، چيزى بر پيامبر ( صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل نشده مگر اينكه آن را تأويلى ( باطنى ) هست كه بدون آن ، ناقص و ناپسند است و تأويل حقيقت نماز عبارت است از : قربت ، خلوص ، حضور قلب و توجه ، معرفت خدا و معرفت اهل بيت ( كه بدون آن ، هيچ عملى صحيح نخواهد بود . اگرچه در همه دهر را صايم و روزه دار باشد و در بين صفا و مروه به عبادت قيام كند . 
4 در اينجا مى بينيم كه يكى از اركان و زير بناهاى باطنى و حقيقى آن « حضور قلب » است و بدون آن ، نماز از واقعيت و حقيقت خود دور مى شود . 
دوم اينكه بدانيم ، نماز داراى چه هويت و روحى است و تشريع آن ، در جهت تثيبت و تأييد كدام باطن و حقيقت است ؟ 
روح نماز ، عبارت از معانى باطنى آن است كه حيات نماز بدان بستگى دارد و اين روح نماز است كه روح انسان را به خدا نزديك مى سازد و كمال مى بخشد و هدف از تشريع نماز ، همين سير تكاملى روح انسان بوده است . روح ابتدايى هر پرستشى ، توجّه به « الله » است و حالت توجه ، مستلزم امرى است كه بدون آن محقق نخواهد شد . و آن ، علم و آگاهى است . پيدايش توجّه و استمرار آن انسان را وا مى دارد كه هدف را بيش از پيش بشناسد . در اين صورت حقيقت نماز « معرفت الهى » و « توجه به ذات پاك او » است . 
5 شيخ الرئيس بو على سينا مطالب بسيار زيبايى درباره حقيقت و روح نماز بيان كرده است كه به بعضى از آنها اشاره مى شود : 
. 1 شهود حضرت حق 
به نظر بوعلى سينا ، مرتبه دوم نماز كه همراه با مرتبه ظاهر آن است ، عبارت از حقيقت روحانيت نماز است و هر مرتبه نمودارى از مرتبه ديگر است . اثر واقعى و باطنى نماز كه مورد نظر خاص شارع است ، جز با هماهنگى و رعايت ظاهر نماز صورت نپذيرد گرچه پيدايش روح و باطن نماز جز براى كملّين از بشريت مقدور نخواهد بود ( ( و آن شهود حضرت حق است ) ) زيرا پيدايش و تجلى آن مقام ، فقط براى روح مجرد از جميع شوائب و تعلقات نفسانى است كه بايد به دور از همه آمال و آرزوهاى دور و دراز انجام گيرد زيرا مشاهده عقلانى جمال و جلال و « حضور در محضر حضرت حق متعال » در مرحله اى است كه از حضور و خاطره ذهنى منزه بوده و از توجّه به هر نوع صورت جزئى و كلّى مبرّا است . . 2 
6 مناجات و ارتباط واقعى با آفريدگار 
پيامبر ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرموده است « المصلّى يَناجى ربه » و البته هر خردمندى مى داند كه مناجات ، حق متعال به وسيله زبان نيست و اگر هم زبان حركت مى كند ، قبل از آن قلب به حرف آمده و زبان فقط ترجمان قلب است . به نظر شيخ الرئيس ، اين نماز ( كه با توجّه واقعى به خدا همراه است ) ، مناجات با رب است ، نه با گويش زبانى و يا خطور از قلب و حضور در مقابل ؟ ! اگر گويش زبانى هم در كار است ، جملگى ترجمان روح و قلب است و اين نماز گزار خدا را به چشم دل مى بيند ، أ پس باطن نماز ، همان ارتباط عميق روحانيت انسان كامل است كه برتر از هر زمان و مكان و اوهام عام است . . 3
7 عبوديت 
شيخ الرئيس ابن سينا مى گويد : ويژگى نماز براى انسان ، چنان است كه روح در طبيعت مانده او را از گور جسم و جسمانيت خارج مى كند و در طلب عبوديت و اخلاق پيوسته حركت كرده و از معبود و ذوالجلال و الجمال ، كمال خالص كه حقيقت دين است درخواست مى نمايد و با بى رغبتى نسبت به طبيعت فانى از اغراض پست آن مى رهد لذا پيامبر اكرم ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : « الصلاه عمود الدين » و از نكته گذشته ( حقيقت نماز ، تمام حقيقت دين و كمال مطلوب را دارا است ) ، روشن شد كه آيه كريمه « ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون » را نبايد به « ليعرفون » تفسير كرد و با تأويل گفت كه معناى خلقت جن و انس براى عبادت ، يعنى ، براى معرفت است بلكه توانايى بر عبادت خالص ، خود متن معرفت است أ . پس عبادت حقيقى در تزايد كمال موثر است و لذا حقيقت « ليعبدون » همان غايت خلقت است و هيچ وجهى براى تفسير آن به « حصول معرفت » نخواهد بود . به طور اجمال مى توان گفت كه حقيقت نماز با اخلاص ، آگاهى مقرون با تنزيه از نقايص واجب الوجود است . . 4 
8 قرب و رسيدن به مقام فناى ذاتى 
از نظر عرفايى چون امام خمينى حقيقت نماز ، حصول معراج حقيقى و قرب معنوى و رسيدن به مقام فناى ذاتى است كه در ذكرها ، به « اياك نعبد » كه مخاطبه حضورى است و در وضعيت ها ، به سجده دوم كه فناى از فنا است ، حاصل مى شود . چنان كه بازگشتن از معراج و مقام قرب و فناى ، در ذكرها ، به « اهدنا الصراط المستقيم » است كه صحو پس از محو و بازگشتن به خود است و درخواست هدايت براى خود و در وضعيت ها ، به سر برداشتن از سجده دوم او است با پايان ركعت كه حقيقت نماز است سفر تمام مى شودأ 
. 9 اينها تنها ، گوشه اى از حقيقت و روح نماز بود كه رسيدن به آن ، از توان هر كس به جز انسان كامل خارج است چنان كه هنگام نماز ، امام على ( عليه السلام ) به خود مى پيچيده و مى لرزيد از آن حضرت مى پرسيدند : اى اميرمؤمنان ! شما را چه شده است مى فرمود : وقت اداى امانتى رسيده است كه خداوند آن را بر آسمان و زمين و كوه ها عرضه كرد و آنها از تحمل آن ابا كردند . و از آن بيمناك شدند . 
10 پس نماز يعنى اينكه بنده در برابر خداوند بايستد و اظهار بندگى كند و دست نياز به سوى او داشته باشد . كسى كه به نماز مى ايستد ، بايد محضر خدا را درك كند و بداند در برابر چه مقامى ايستاده است و در نتيجه ، وظيفه بندگى را با نهايت خضوع و خشوع به جاى آورد . 
پى نوشت ها : 
. 1 بحارالانوار ، ج 82 ، ص 207 تحف العقول ، ص . 2 
. 117 در كوى بى نشان ها ، ص 113 و . 3 
. 114 ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى ، اسرار الصلاه ، ص . 4 
. 30 آيه الله شيخ عبدالحسين طهرانى ، اسرار الصلاه ، ص . 5 
. 87 . ك : نمازشناسى ، ج 1 ، ص . 6 
. 88 راز نماز ( ترجمه و شرح رساله ماهيه الصلاه ابن سينا ) ، ص . 7 
. 30 همان ، ص 34 و . 8 
. 35 همان ، ص 22 و . 9 
. 23 . ك : سرالصلاه ، امام خمينى ( به نقل از نماز شناسى ، ج 1 ، ص 121 ) . 
. 10 محجه البيضاء ، ج 1 ، ص . 378