يا علي








چطورند؟
ادامه مطلب
راسخون ، يار هميشه همراه متفاوت اما جالب !
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به دليل حلول ماه مبارم ذي الحجه براتون به عنوان تبرك چند تا عكس توپ از 2شهرعشق مكه و مدينه گذاشتم لطفا نظرتون رو هم بنويسيد:يا علي ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() چطورند؟ ادامه مطلب [ جمعه 29 آبان 1388 ] [ 12:50 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
بخوانيد:
ادامه مطلب [ جمعه 29 آبان 1388 ] [ 12:47 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
به بهانه سالروز ازدواج امام علي و حضرت فاطمه براتون مقاله اي اماده كردم
كه اميدوارم مفيد باشند
![]() فاطمه زهرا عليهاالسلام دختر پيغمبر اكرم و از بانوان ممتاز عصر خويش بود. پدر و مادرش از اصيل ترين و شريف ترين خانواده هاي قريش بودند . از حيث جمال و كمالات معنوي و اخلاقي از پدر و مادر شريفش ارث مي برد. و به عاليترين كمالات انساني آراسته بود. شخصيت و عظمت پيامبر اكرم روز به روز در انظار مردم بالا مي رفت و قدرت و شوكت او زيادتر مي شد به همين علت دختر عزيزش زهرا (عليها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قريش و رجال با شخصيت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاري مي كردند . رسول خدا فاطمه را براي علي (عليه السلام) نگاه داشته بود و مايل بود از جانب او پيشنهاد شود. پيامبر از جانب خدا مأمور بود كه نور را با نور به ازدواج در آورد.
پيشنهاد به علي: اصحاب رسول خدا احساس كرده بودند كه پيغمبر اكرم تمايل دارد فاطمه (عليها السلام) را با علي پيوند ازدواج دهد، ولي از جانب علي پيشنهادي نمي شد. يك روز عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ و گروهي ديگر كه پيامبر تقاضاي ازدواج آنها را رد كرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دري سخن مي گفتند. در اين بين سخن از فاطمه به ميان آمد. ابوبكر گفت: مدتي است كه اعيان و اشراف عرب فاطمه عليهاالسلام را خواستگاري مي نمايند اما پيغمبر اكرم پيشنهاد احدي را نپذيرفته و در جوابشان مي فرمايد: تعيين همسر فاطمه با خداست.براي همه روشن بود كه خدا وپيغمبر، فاطمه را براي علي عليه السلام نگاهداشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضريد به اتفاق هم نزد علي برويم و جريان را برايش تشريح كنيم و اگر به ازدواج مايل بود همراهيش كنيم؟! آنها از اين پيشنهاد استقبال و او را در اين كار تشويق كردند. سلمان فارسي مي گويد: عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ بدين قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.علي (ع) فرمود: از كجا مي آييد و به چه منظور اينجا آمده ايد؟ ابوبكر گفت: يا علي تو در تمام كمالات بر سايرين برتري داري، و از موقعيت خود و علاقه ايكه رسول خدا به تو دارد كاملاً آگاهي. اشراف و بزرگان قريش براي خواستگاري فاطمه عليها السلام آمده اند ولي پيغمبر صلي الله عليه وآله دست رد به سينه همه زده و تعيين همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان مي كنم خدا و رسول، فاطمه را براي تو گذاشته اند. و شخص ديگري قابليت اين افتخار را ندارد.
افكار خفته بيدار مي شود: اوضاع بحراني اسلام و گرفتاري ها و فقر اقتصادي مسلمين، چنان علي (ع) را مشغول ساخته بود كه به خواسته هاي دروني خويش و ازدواج و تشكيل خانواده هيچگونه توجه نداشت. علي (ع) اندكي پيرامون پيشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضيه را به خوبي بررسي نمود: تهيدستي خود و مشاهده گرفتاريهاي عمومي از يك طرف و فرا رسيدن زمان ازدواج وي از طرف ديگر(1). او بخوبي مي دانست كه اگر همسري چون فاطمه را از دست بدهد ديگر اين فرصت قابل جبران نيست.
علي (ع) به خواستگاري مي رود: اين پيشنهاد علي را تحت تأثير قرار داد بطوريكه دست از كار كشيد و به منزل بازگشت. خود را شستشو داد، عباي تميزي بر تن كرد و به خدمت رسول اكرم شتافت. درب خانه را به صدا درآورد. پيغمبر به «ام سلمه» فرمود: در را باز كن. كوبنده در شخصي است كه خدا و رسول او را دوست دارند او هم خدا و رسول را دوست دارد. عرض كرد: يا رسول الله! پدر و مادرم فدايت، كيست كه نديده درباره اش چنين داوري مي كني؟ فرمود: اي ام سلمه! مردي دلاور و شجاع است او برادر و پسرعمويم و محبوب ترين مردم نزد من است. ام سلمه از جاي جست و در سراي را باز كرد. علي (ع) داخل منزل شد، سلام داد و در حضور پيغمبر نشست. از خجالت سرش را به زير انداخت، و نتوانست تقاضاي خويش را عرضه بدارد. مدتي هر دو خاموش بودند. بالاخره پيغمبر (ص) سكوت را شكست و فرمود: يا علي گويا براي حاجتي نزد من آمده اي كه از اظهار آن خجالت مي كشي؟ بدون پروا حاجت خود را بخواه و اطمينان داشته باش كه تمام خواسته هايت قبول مي شود. عرض كرد: يا رسول الله پدر و مادرم فداي تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم. بهتر از پدر و مادر، در تربيت وتأديب من كوشش نمودي و به بركت وجود شما هدايت شدم. يا رسول الله! به خدا سوگند اندوخته دنيا و آخرت من شما هستي. اكنون موقع آن شده كه براي خود همسري انتخاب كنم و تشكيل خانواده دهم، تا با وي مأنوس گردم و از ناراحتيهاي خويش بكاهم. اگر صلاح بداني و دختر خود فاطمه عليها السلام را به عقد من در آوري سعادت بزرگي نصيب من شده است. رسول خدا كه در انتظار چنين پيشنهادي بود صورتش از سرور و شادماني بر افروخته شد، فرمود: صبر كن تا از فاطمه اجازه بگيرم. پيغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علي بن ابي طالب (ع) را به خوبي مي شناسي براي خواستگاري آمده است. آيا اجازه مي دهي ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سكوت كرد و چيزي نگفت. پيغمبر چون آثار خشنودى را درچهره او ديد گفت: الله اكبر و سكوت او را علامت رضايت دانست. (2)
توافق: رسول اكرم (ص) پس ازكسب اجازه به نزد علي آمد و با لبي خندان گفت: يا علي! آيا براي عروسي چيزي داري؟ پاسخ داد: يا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من كاملاً اطلاع داريد. تمام ثروت من عبارت است از يك شمشير، يك زره و يك شتر.فرمود: تو مرد جنگ و جهادي و بدون شمشير نمي تواني در راه خدا جهاد كني، شمشير از لوازم و احتياجات ضروري تو است. شتر نيز از ضروريات زندگي تو محسوب مي شود، بايد به وسيله آن آبكشي كني و امور اقتصادي خود و خانواده ات را تأمين كني و براي اهل وعيالت كسب روزي نمايي و در مسافرت بارت را بر آن حمل كني، تنها چيزي كه مي تواني از آن صرف نظر كني همان زره است. منهم به تو سخت نمي گيرم و به همان زره اكتفا مي نمايم. يا علي آيا اكنون بشارتي به تو بدهم و رازي را برايت آشكار بسازم؟! عرض كرد : آري يا رسول الله، پدر و مادرم فدايت، شما هميشه نيك خوي و خوشزبان بوده ايد. فرمود: پيش از آنكه به نزد من بيايي جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! خدا ترا از بين مخلوقاتش برگزيده و به رسالت انتخاب كرد. علي (ع) را برگزيد و برادر و وزير تو قرار داد. بايد دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوري. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاك و نجيب و طيب و طاهر و نيكو به آنان عطا خواهد نمود يا علي هنوز جبرئيل بالا نرفته بود كه تو درب منزل را زدي (3)
خطبه عقد: پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود: يا علي تو زودتر به مسجد برو و من نيز از عقب تو مي آيم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار كنيم و خطبه بخوانيم. علي (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حركت نمود. ابوبكر و عمر را در بين راه ملاقات كرد، آنها از جريان كار جويا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزويج كرد، هم اكنون پيامبر در راه است تا در حضور جمعيت، مراسم عقد و خطبه خواني را انجام دهد. پيغمبر (ص) در حالي كه صورتش از سرور و شادماني مي درخشيد به مسجد تشريف برد، و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع كن. هنگامي كه مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناي فرمود: اي مردم آگاه باشيد كه جبرئيل بر من نازل شد و از جانب خدا پيام آورد كه مراسم عقد ازدواج علي و فاطمه عليها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده كه در زمين نيز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگيرم. سپس نشست و به علي (ع) فرمود: برخيز و خطبه عقد را بخوان. علي عليه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و شهادت مي دهم كه بغير از او خدايي نيست. شهادتي كه مورد پسند و رضايت او واقع شود. درود بر محمد صلي الله عليه وآله، درودي كه مقام و درجه اش را بالا برد. اي مردم! خدا ازدواج را براي ما پسنديده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر كرده و بدان امر نموده است. اي مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول كرد. از آن حضرت بپرسيد و گواه باشيد.
مسلمانان به پيغمبر (ص) عرض كردند: يا رسول الله! فاطمه را با علي كابين بسته اي؟ رسول خدا پاسخ داد: آري ! پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا اين ازدواج را بر شما مبارك گرداند و در ميانتان دوستي و محبت افكند.
مذاكره عروسي: علي عليه السلام مي فرمايد: حدود يك ماه طول كشيد و من خجالت مي كشيدم با پيغمبر درباره فاطمه صحبت كنم، ولي گاهي كه خلوت مي شد مي فرمود: يا علي چه همسر نيكو و زيبائي نصيبت شد؟ بهترين زنان عالم را تزويج تو كردم. روزي برادرم عقيل پيش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسيارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمي كني كه فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسيله عروسي شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خيلي ميل دارم عروسي كنم اما از رسول خدا خجالت مي كشم. عقيل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اكنون با من بيا تا خدمت پيغمبر (ص) برويم. علي با برادرش عقيل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بين راه به «ام ايمن» برخورد كرده جريان را برايش گفتند. ام ايمن گفت: اجازه بدهيد من با رسول خدا در اين باره مذاكره كنم. ام سلمه و ساير زنان از قضيه خبردار شدند و خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله مشرف گشتند. عرض كردند: يا رسول الله! پدر و مادرمان به فدايت، براي موضوعي خدمت شما رسيده ايم كه اگر خديجه زنده بود چشمش بدان روشن مي شد. وقتي پيغمبر (ص) نام خديجه را شنيد اشكش جاري شد و فرمود: خديجه؟! كجا مانند خديجه پيدا مي شود؟ هنگامي كه مردم مرا تكذيب نمودند مرا تصديق كرد و براي ترويج دين خدا، اموالش را در اختيار من قرار داد. خديجه زني بود كه خدا بر من وحي فرستاد كه بدو بشارت دهم خانه اي از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد كرد. ام سلمه عرض كرد: پدرم و مادرم فدايت شود، شما هرچه درباره خديجه مي فرماييد صحيح است. خدا ما را با او محشور گرداند. يا رسول الله! برادر و پسر عموي شما ميل دارد همسرش را به منزل ببرد. فرمود: پس چرا خودش در اين باره صحبتي نمي كند؟ عرض كرد: از كمروئي اوست.پيغمبر (ص) به ام ايمن فرمود: علي را نزد من حاضر كن. وقتي علي (ع) خدمت پيغمبر مشرف شد فرمود: يا علي! آيا ميل داري همسرت را به منزل ببري. عرض كرد: آري يا رسول الله. فرمود: خدا مبارك كند، همين امشب يا فردا شب وسائل عروسي را فراهم مي كنم. سپس به همسرانش فرمود: فاطمه را زينت كنيد و خوشبويش نماييد و اطاقي را برايش فرش كنيد تا مراسم عروسي را برگزار كنيم (4). مراسم ازدواج برترين بندگان خداوند در روز اول يا ششم ذي الحجه (5) سال دوم يا سوم هجري انجام گرفت(6)
پي نوشت ها: 1 - ذخائر العقبي ص 26. 2- بحار الانوار ج 43 ص 127 ذخائر العقبي ص 29 3- بحار الانوار ج 43 ص 127 4- بحار الانوار ج 43 ص 130 ـ 132 5- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 349 6- بحار الانوار ج 43 ص 6 و 7
درسهايي از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علي (ع) براي خانوادهها از ماجراي ازدواج حضرت عليعليهالسلام و حضرت فاطمهعليهماالسلام نکات بسيار جالبي را ميآموزيم که اگر خواهان سعادتيم و پيروي راستين اسلام، بايستي تا مرز توان تلاش کنيم تا مراحل اول ازدواج بر مبناي صحيحي صورت گيرد، و دوم آنکه ساده زيستي در تمام شوون زندگي جامعه و بخصوص ازدواج راه يابد، و گرنه قيد و بندهاي اجتماعي در امر ازدواج که بيشتر نشأت گرفته از فرهنگ غير اسلامي و يا ساخته و پرداخته ي ذهنهاي کوتاه مادي و اشرافي است چون غل و زنجير بر دست و پاي جوانان و والدين آنها ميافتد و هر روز اين غل و زنجير بزرگتر و سنگينتر ميشود، تا جايي که امکان هر نوع حرکت صحيحي را ميگيرد و حيات جامعه را به سوي نابودي ميکشاند، و بر فساد و نابسامانيهاي رواني و مشکلات اخلاقي ميافزايد.
درسهائي که از ازدواج حضرت علي و فاطمه زهرا عليهماالسلام ميگيريم از اين قرار است:
1- کفو و همتا بودن: يکي از اصول اساسي و رازهاي موفقيت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زيرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از يکديگر امکانپذير است. برخي تصور ميکنند کفويت تنها به شرائط ظاهري از قبيل مسائل نژادي و يا وضعيت مادي و رفاهي بستگي دارد. در صورتي که چنين نيست، بلکه همتايي و هم سوئي آرمانها، خواستها و تمايلات روحي و رواني افراد، ميزان آگاهيهاي علمي و ديني و ميزان تعهد عملي به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ويژگيهاي اخلاقي و فرهنگي است. اگر مسئله همتايي نبود، بدون ترديد دختران زيبايي در مدينه بودند که از ازدواج با حضرت علي عليهالسلام خرسند ميشدند. اما او حتي از آنان خواستگاري هم نکرد و براي حضرت فاطمه عليهماالسلام نيز خواستگاران فراواني بودند امّا حضرت فاطمه عليهماالسلام و پيامبرصليالله عليه وآله به اين وصلتها راضي نشدند تنها حضرت فاطمه عليهماالسلام و روح والاي او بود که زيباييها و شکوه معنوي حضرت عليعليهالسلام را درک ميکرد . در اين مورد پيامبر اکرم صليالله عليه وآله فرمودند: اگر خدا علي را نميآفريد براي فاطمه کفو و همتايي وجود نداشت. (1 )
2- خواستگاري بدون واسطه خواستگاري بدون هيچ تشريفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت عليعليهالسلام شخصاً به خواستگاري حضرت فاطمه عليهماالسلام از پيامبر صليالله عليه وآله اقدام نمود.
3- شرط اول : رضايت دختر پيامبر گرامي صليالله عليه وآله بدون رضايت دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام به خواستگار پاسخ مثبت نداد .
4- قناعت در تهيه جهيزيه به ضروريترين و ابتدائيترين وسائل زندگي در آن عصر بسنده شد، از سيرت پيامبر اسلام صليالله عليه وآله ميآموزيم که بايستي در الگوي مصرف تجديد نظر کنيم و در زندگي فناپذير و زودگذر دنيا به حداقل ممکن قناعت ورزيم تا از گذرگاه پرهياهوي زندگي سبکبار بگذريم و تن به بردگي اين و آن ندهيم. مگر حضرت فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صليالله عليه وآله رهبر بينظير مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنيهاشم يعني اصيلترين و شريفترين تيرههاي عرب به حساب نميآمد؟ مگر مادرش حضرت خديجه عليهماالسلام ثروتمندترين زن عرب در عصر خويش نبود؟ مگر از همه جهات علمي فردي آگاهتر و انديشمندتر از همگان نبود؟ مگر پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه وآله نميتوانست جهيزيه زيادي را همراه دخترش کند؟ پاسخ همه اين سوالات «مثبت» است اما منش و روش پيامبر عظيم الشأن اسلام صليالله عليه وآله و خاندانش بر ساده زيستي استوار است . (2) متأسفانه در برخي خانوادهها به خصوص قشر مرفه جامعه جهيزيه دخترانشان نمايشگاه بينالمللي کاملي است از لوازم خانگي داخلي و خارجي که برقش چشمهاي ظاهربين را خيره ميکند.
4- مهيا کردن خانه براي ورود عروس اکنون ببينيم علي بن ابيطالب عليهالسلام شهسوار اسلام و محبوبترين مردان و نزديکترين آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهيه کرد: ابن شهر آشوب در مناقب نقل ميکند: که حضرت عليعليهالسلام نيز اتاق خود را براي عروسي آماده کرد. بدين ترتيب که: ابتدا مقداري ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبي هم تهيه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباسهاي خود را روي آن بيندازد، و يک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و يک بالش نيز که داخلش را از ليف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد. (3) همين .
پي نوشتها: 1- ينابيع الموده، ص 177 و 237. 2- زندگاني فاطمه زهرا عليهاالسلام تأليف محمد قاسمپور با مقدمه آيتالله مرعشي نجفي ص47. 3- زندگاني حضرت فاطمه عليهماالسلام و دختران آنحضرت مولف سيدهاشم رسولي محلاتي ص56. والسلام ادامه مطلب [ جمعه 29 آبان 1388 ] [ 12:41 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
همين الان يه خبر دلخراش تو راسخون خوندم:
در یک حادثه دلخراش در شهرک صنعتی سلفچگان قم سه کارگر زنده در داخل چاهک قیر سوختند. به
گزارش راسخون به نقل از روابط عمومی آتش نشانی، در یک اتفاق دلخراش در یک
واحد تولید قیر در شهرک صنعتی سلفچگان 3 کارگر تبعه افغانستان به طرز
بسیار وحشتناکی در میان قیر سوختند. فرمانده
عملیات امداد و نجات ایستگاه شماره 6 آتش نشانی قم که در این حادثه نیز
فرماندهی عملیات را به عهده داشته است در تشریح این حادثه دلخراش به
خبرنگار مهر گفت: روز دوشنبه از طریق پلیس 110 از وقوع این حادثه در شهرک
صنعتی سلفچگان مطلع شده و بلافاصله با اکیپ کامل عازم محل حادثه شدیم. حسن
حبیبی تأکید کرد: طبق اظهارات شاهدان در حین فعالیت کارگران یک جسم خارجی
داخل چاهک که 3 تا 4 متر عمق داشت میافتد و کارگران برای خارج کردن آن
اقدام میکنند. ابتدا یک کارگر بدون رعایت نکات ایمنی از چاه پایین رفته
اما بدلیل وجود گازهای سمی درون چاه دچار گاز گرفتگی شده و به ته چاه
سقوط میکند. بعد از این اتفاق نیز دو
نفر دیگر برای نجات فرد سقوط کرده به درون چاه دست به کار میشوند اما
آنها نیز به سرنوشت نافرجام همکارشان دچار میشوند. وی
یادآور شد: بعد از وقوع این حادثه دلخراش ابتدا افراد حاضر در محل این
کارخانه با نصب یک فن خنک کننده در چاه برای نجات افراد حادثه دیده اقدام
میکنند اما تلاش آنها نیز به جایی نرسیده و نهایتا از پلیس 110 و آتش
نشانی استمداد میطلبند. حبیبی اضافه
کرد: با اعزام اکیپ مجهز عملیاتی آتش نشانی از ایستگاه شش قم واقع در
بلوار امین به محل حادثه و مشاهده اقداماتی از جمله نصب فن خنک کننده از
سوی حاضران کار برای نیروهای عملیاتی به دلیل وجود گازهای متصاعد شده از
چاه بسیار سنگین و طاقت فرسا بود، با تقسیم کار صورت گرفته ابتدا آقایان
کریم رستمی و حمید رضا فریدی از عوامل ایثارگر و زحمتکش آتش نشانی با
تجهیزات کامل وارد چاهک قیر شدند اما گازهای موجود در چاه کار را برای
بچهها سخت کرده بود که طی آن یکی از عوامل ما دچار سوختگی شدید از ناحیه
پا شد، خود من هم به مسمومیت شدید گاز دچار شدم. وی
تأکید کرد: با سختتر شدن عملیات درخواست 4 دستگاه سیلندر تنفسی کردیم تا
اندکی هوا و جو سنگین داخل چاه فروکش کند و پس از آن اقدام به خروج اجساد
از عمق چاه کردیم. حبیبی یادآور شد: با
ورود عوامل آتش نشانی به درون چاه صحنههایی را مشاهده کردیم که تا به حال
ندیده بودیم، یکی از کارگران با صورت روی قیرها افتاده بود و تمام مغز و
سر و صورتش سوخته بود، کارگر دیگری هم که با پهلو روی قیرها افتاده بود
تمام ریههایش دچار پختگی شده بود و از بینی، دهان و همه جای بدنش خونابه
بیرون زده بود. دیگر فرد حادثه دیده
نیز وضعیت مشابهی داشت. دست به هر جای بدنشان که میزدیم مثل گوشت پخته،
جدا میشد همه جای بدنشان پخته شده بود با توجه به این وضعیت تصمیم گرفتیم
با ریسمان طوری اجساد را ببندیم که بدنشان از هم جدا نشود با این کار موفق
شدیم اجساد پخته شده حادثه دیدگان را از عمق چاهک خارج کرده و تحویل عوامل
انتظامی دهیم. سرپرست شهرک صنعتی
سلفچگان نیز در تشریح جزئیات این حادثه به خبرنگار مهر در قم گفت: کارگران
کشته شده که هر سه تبعه افغان بودهاند در یک کارخانه بازیافت پسماندههای
روغنی و قیر مشغول فعالیت بودند که با افتادن یک گونی درون چاهک قیر با
بیاحتیاطی کامل اقدام به ورود به چاه و رفع مشکل میکنند اما متأسفانه
بدلیل گازهای متصاعد در چاه دچار گاز گرفتگی شده و به درون چاه سقوط
میکنند. مهندس جواد حجتپور که از
نزدیک شاهد ماجرای مرگ دلخراش سه کارگر تبعه افغان بود در تشریح عملیات
امداد و نجات گفت: با توجه به طاقت فرسا بودن عملیات بیرون کشیدن اجساد،
نزدیک بود یکی از عوامل زحمتکش آتش نشانی که مجهز به کپسول اکسیژن و وسایل
ایمنی بود با سقوط به درون چاهک به سرنوشت دیگر حادثه دیدگان مبتلا شود. وی
با اشاره به اینکه کارگران خارجی همگی باید مجوز کار از اداره کار و امور
اجتماعی داشته باشند تصریح کرد: با توجه به اینکه کارگران ایرانی معمولا
حاضر نمیشوند کارهای سخت انجام بدهند بیشتر اتباع خارجی برای انجام چنین
کارهایی به کار گرفته میشوند. مدیر
شهرکها و نواحی صنعتی قم نیز با ابراز بی اطلاعی از جزئیات این حادثه
دلخراش بطور تلویحی کارفرما را در این حادثه مقصر دانست و افزود: کارفرما
حتما باید صلاحیت کارگران را بررسی و تأیید میکرد و نکات ایمنی و آموزشی
را به آنان متذکر میشد. مهندس
روحالله ابراهیمی در عین حال تصریح کرد: اکثر قریب به اتفاق کارگران
مشاغل سخت از قبیل حفاری و... در استان قم تبعه افغانستان هستند. ادامه مطلب [ چهارشنبه 27 آبان 1388 ] [ 11:24 AM ] [ حسین عبداله زاده ]
جا لیوانی های جالب و باحال
تا به حال جا
لیوانی های زیادی را دیده ایم. برخی روی اپن آشپزخانه قرار می گیرند و
بعضی هم از سقف آن اویزان می شوند. برخی بالای شومینه اند و شاید هم زیر
آب چک ظرفشویی. اما این مجموعه منحصر به فرد، واقعا جذاب و دوست داشتنی
هستند. جالب تر اینکه چنان ساده اند که شما هم با کمی تمرین می توانید یکی
از آنها را بسازید. ادامه مطلب [ چهارشنبه 27 آبان 1388 ] [ 11:12 AM ] [ حسین عبداله زاده ]
سالروز شهادت امام جواد تسليت باد
امام جواد برای دانش آموزان![]()
خاطره غم انگیز زندگی، پر از خاطرات تلخ و شیرینه، شاید شما هم بعضی وقتها یاد خاطرات خودتون بیفتین، به بعضی از اونا لبخند میزنین و برای بعضی از خاطرات، دلِ تون میگیره. بچه ها! ما امام های خیلی خوبی داشتیم که مدتی رو با مردم زندگی کَردَن، زندگی اونا هم پُر از خاطرات بوده و ما الان وقتی یاد اون خاطرهها میافتیم، اگه خاطره تولد و جشن باشه، شاد میشیم و اگه خاطره شهید شدن اونا و اذیت شدن اون عزیزا به دست حاکمان ستم گر و بدِ زمان خودشون باشه، دلِ مون میگیره و پر از غم میشه. امروز هم دلامون پر از غمه، چون یاد یه خاطره تلخ افتاده، خاطره یه امام جَوونی که با انگور سمّی، شهیدش کردن، امام جواد علیه السلام، پسر امام رضا علیه السلام و امام نهم ماست، این روز رو به شما بچه های خوبی که اماماتونُ دوست دارین، تسلیت میگم.
جواد یعنی چه؟ آقای حسینی، یه روز توی کلاس، از معنای بعضی از اسمها پرسید. هر کدوم از بچهها که معنای اسماشونُ میدونستند، جواب آقای حسینی رو میدادن. حامد گفت: حامد یعنی کسی که شکر خدا میگه و اون رو ستایش میکنه؛ سعید گفت: اسم من هم به معنای انسان خوشبخته. خلاصه هر کدوم از بچه ها، درباره اسماشون توضیح میدادن تا این که نوبت به جواد رسید، آقای حسینی پرسید: آقا جواد! شما میدونی که معنای این کلمه چیه و چرا پدر و مادر شما این نامُ براتون انتخاب کردن؟ جواد گفت، آقا اجازه! بله! جواد یعنی بخشنده، یعنی کسی که اون چیزهای رو که داره، با دیگران تقسیم میکنه. بابام میگه: من یه اسم خیلی خوب برات انتخاب کردم: چون نام پسر امام رضا علیه السلام، امام نهم ما هم همینه. آقای حسینی، لبخندی زد و گفت: بابات درست میگه، جواد، یکی از قشنگ ترین اسم های دنیاس.
امام نُه ساله یکی از چیزای جالبی که درباره امام جواد علیه السلام وجود داره، اینه که اون حضرت، وقتی که تنها نُه ساله بود، پدرش به دست آدمای بد و حاکم ستم گری به نام «مأمون» شهید شد و رهبری مردم و جانشینی امام رضا علیه السلام به اون امام سپرده شد. بعضی از مردم، باور نمیکردن که یه پسر نُه ساله، بتونه امام و رهبر بشه؛ واسه همین تصمیم گرفتن تا تمام دانشمندا رو از گوشه و کنار جهان اسلام جمع کنن و از اونها بخوان که سخت ترین و پیچیده ترین سؤالا رو از امام جواد علیه السلام بپرسن و اگه امام تونست به اون سؤالا جواب بده، معلوم میشه که واقعاً امامه؛ چون اماما، دانشمندترینِ مردم روی زمینن و علم هیچ کس به پای علم و دانش یه امام نمیرسه. این کار رو کردن و همه دانشمندا رو در یک مجلس بزرگ که پادشاه اون زمان هم در اون شرکت داشت، جمع کردن. امام جواد علیه السلام به همه سؤالای دانشمندا جواب دادن و همه را شگفت زده کردن.
امام نهم حضرت جواد علیه السلام فرمودن: «برنامه ریزی قبل از انجام کار، تو رو از پشیمونی باز میداره»
کودک شجاع یه روز توی شهر بغداد، مأمون خلیفه ستم گر عباسی، که برای شکار به آن شهر اومده بود، از راهی رد میشد که در کنار اون، عده ای از کودکان ایستاده بودن. امام جواد علیه السلام هم اون جا بودن، وقتی حاکم و سربازا، با اسباشون از اون جا عبور میکردن، همه بچّهها ترسیده و فرار کردن، اما امام جواد علیه السلام، همون جا موند. مأمون، نزدیک امام اومد، اسبشو نگه داشت و با دیدن چهره نورانی امام و شجاعتش، کنجکاو شد و از ایشان اسمشو پرسید. امام فرمود: اسم من، محمّده. مأمون پرسید: پسر چه کسی هستی؟ امام فرمود: فرزند علی بن موسی الرضا علیه السلام. مأمون، که امام رضا رو به شهادت رسونده بود، با شنیدن نام حضرت، شرمنده شد، ولی به خاطر حفظ آبروی خودش در بین مردم چیزی نگفت و تنها به امام رضا علیه السلام سلام و درود فرستاد و از اون جا دور شد.
دوست بد ![]() همه شما، دوستایی دارید که با اونا درس میخونین یا بازی میکنین. آیا تا حالا به دوستایی که دارین، فکر کردین؟ آیا دوستای خوب، با ادب و درس خونی هستن؟ شاید کنجکاو باشین که بدونین چرا این سؤالُ میپرسم! خوب، علتش اینه که اگه خدای نکرده، دوست بدی داشته باشین، کارهای بد اونا یواش یواش رو شما هم اثر میذاره. امام جواد علیه السلام در این باره فرمودن: دوست بد، مثل شمشیر تیزیه که ظاهرش زیباس، اما آثارش بد و خطرناکه؛ پس بهتره که از دوستی با او دوری کنین. بله بچه ها! طبق فرمایش امام نهم، دوست بد مثل یه شمشیر تیزه که وقتی به اون نزدیک میشین، احتمال داره که باعث آسیب رسوندن به شما بشه، واسه همین باید مواظب دوستایی که انتخاب میکنین، باشین.
برنامه ریزی اگه شما، هدفی داشته باشین که خیلی براتون مهم باشه، چی کار میکنین؟ اگه به اون هدف نرسین، چه حالی پیدا میکنین؟ یکی از راه های رسیدن به هدف، مثل قبولی در امتحانات با معدل بالا رو، ما از سخنان امام جواد علیه السلام، یاد میگیریم. امام نهم حضرت جواد علیه السلام فرمودن: «برنامه ریزی قبل از انجام کار، تو رو از پشیمونی باز میداره» یعنی اگه کسی میخواد به هدفش برسه و از راه درستی هم، این کار رو انجام بده، لازمه قبل از شروع کار، یه برنامه ریزی درست و صحیح داشته باشه و بعد به اون برنامه عمل کنه تا نتیجه خوبی به دست بیاره و پشیمون نشه.
بهترین تکیه گاه
ما توی کارایی که میخوایم انجام بدیم، گاهی از بزرگ ترامون کمک میگیریم یا گاهی از دوستِ خودمون. گاهی بعضی از بچّه ها، برای موفق شدن، به دیگران تکیه میکنند و امیدوارن که با تکیه بر اونا، به هدفای خودشون برسن، اما امام جواد علیه السلام به ما و همه مسلمونا، سفارش کرده که برای انجام هر کار خوبی، تنها به خدا امیدوار باشیم و از بخواهیم تا از سختیها و بدیها در امان بمونیم. اون حضرت فرمودن: «هر کس به خدا تکیه و توکل کنه، خداوند او رو از هر بدی نجات میده». اگه شما به دوستای خودتون و اونایی که میشناسین، دقت کنین، میبینین آدمایی که واقعاً به خدا توکل میکنن و از او کمک میخوان، موفّق ترین آدمها هستن.
آزار مأمون بچهها! همیشه آدمای بد، چشم دیدن آدمای خوبُ ندارن. به خاطر همین، حاکم اون زمان، خیلی امامُ اذیت کرد. بعد از شهادت امام رضا علیه السلام، مأمون، پادشاه ستم گر عباسی، امام جواد علیه السلام رو مجبور کرد تا در شهر بغداد زندگی کنه. امام جواد علیه السلام در این مدتی که در بغداد بود، سختی های فراوونی کشید و از سوی مأمون، رفتارای ناپسند و اهانت آمیزی دید. تا این که امام جواد علیه السلام از مأمون خواست تا برای سفر حج به مکّه بره. بعد از انجام مراسم حج، به مدینه رفتن و همون جا موندن تا این که مأمون، از دنیا رفت و برادرش که اون هم آدم بدی بود، جانشینش شد. ![]() اگه شما به دوستای خودتون و اونایی که میشناسین، دقت کنین، میبینین آدمایی که واقعاً به خدا توکل میکنن و از او کمک میخوان، موفّق ترین آدمها هستن.
شهادت امام علیه السلام وقتی قاتل امام رضا علیه السلام - مأمون عباسی - از دنیا رفت، برادرش معتصم به جای اون حاکم شد. مردم، از همه جا تعریف امام جواد علیه السلام رو میکردن و از خوبی های او میگفتن؛ برای همین، این حاکم بد و حسود، دستور داد تا امام از مدینه به بغداد بیان تا ایشونُ زیر نظر داشته باشه. امام علیه السلام به بغداد اومد و بعد از چند ماه موندن در اون شهر، حاکم شهر، همسر امام جواد علیه السلام رو که برادر زاده خودش و دختر مأمون بود، تشویق کرد تا امام عزیز ما رو با انگور سمّی، به شهادت برسونه. اون زن، امام رو به شهادت رسوند و دل شیعیان و دوستای اون حضرت رو پر از غم کرد.
زیارت گاه امام بچه هایی که به سفر کربلا رفتن یا اونایی رو که به این سفر زیارتی رفته بودن، دیدن و پای صحبتای اونا نشستن، حتماً میدونن که یکی از شهرهای زیارتی عراق، شهر کاظمینه که در نزدیکی پایتخت عراق، شهر بغداد قرار داره. در این شهر دو امام عزیز دفن شدن و زیارت گاه دارن؛ یکی امام موسی کاظم علیه السلام و دیگری نوه ایشون، حضرت امام جواد علیه السلام. مردم وقتی به این مکان با صفا میرن، سفره دلِ شونُ برا این دو امام بزرگ پهن میکنن و از اونا میخوان که کمکشون کنن تا دوستای خوبی برای امامای معصوم علیهم السلام باشن. امیدوارم که شما هم توفیق این زیارتُ پیدا کنین. تنظیم: گروه دین و اندیشه
ادامه مطلب [ چهارشنبه 27 آبان 1388 ] [ 10:56 AM ] [ حسین عبداله زاده ]
سلام
امروز صبح چند تا خبر ديدم كه براتون ميزارم ببينيد:
اين بازيگر همچنين سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم زن در دوازدهمين جشنواره فيلم فجر را براي فيلم «بازيچه» دريافت كرد و براي فيلم «غزال» نيز نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش دوم زن در چهاردهمين جشنواره فيلم فجر شده است.
نيكو خردمند بازيگر سينماي ايران
شامگاه گذشته ـ 25 آبان ماه ـ از دنيا رفت.
اين بازيگر سينما از چندي قبل در بستر بيماري بود.
نيكو
خردمند كه 27 شهريور ماه در جشن خانه سينما مورد تجليل قرار گرفت، متولد
1311 در تهران است و فعاليت هنرياش را از سال 1337 با گويندگي در راديو
آغاز كرده و از سال 1339نيز در دوبله مشغول بوده است.
وي
كار بازي در سينما را از سال 1369 با فيلم «پرده آخر» به كارگرداني «واروژ
كريم مسيحي» آغاز كرد كه اولين نقش آفريني او در سينما سيمرغ بلورين
بهترين بازيگر نقش دوم زن در نهمين جشنواره فيلم فجر را برايش به ارمغان
آورد.
اين بازيگر همچنين سيمرغ بلورين
بهترين بازيگر نقش دوم زن در دوازدهمين جشنواره فيلم فجر را براي فيلم
«بازيچه» دريافت كرد و براي فيلم «غزال» نيز نامزد دريافت جايزه بهترين
بازيگر نقش دوم زن در چهاردهمين جشنواره فيلم فجر شده است.
پس
از افشاگری یکی از فرماندهای سپاه پاسداران درباره بازداشت یک ساعته ریگی
در عربستان و آزادی وی با دخالت نیروهای پاکستانی سرگرده این گروهک برای
جلوگیری از انزوای خود دست به جوسازی روانی زده است.
ریگی پس از شهادت سردار شوشتری و همراهان در مصاحبه با شبکه الجزیره گفته بود که "من 40 نفر نیروی انتحاری دارم که 10 نفر از آنها وارد ایران شده که یک نفر از انها با نام محمد در ترور سرداران سپاه کشته شد و مابقی هفته های آینده عملیات خود را انجام می دهند." این
در حالی است که پیگیری های به عمل آمده حکایت از آن دارد که تمامی افراد
مورد ادعای ریگی در حال حاضر توسط نیروهای ایرانی دستگیر شده و با توجه به
همدلی پدید آمده میان بزرگان قبایل سیستان و بلوچستان با ماموران ایرانی
اعضای گروهک تروریستی ریگی در روزهای اخیر توان کوچک ترین تحرکی را در
منطقه نداشته و در چندین مورد توسط مردم بومی و محلی به مسئولان و نهادهای
منطقه معرفی شده اند.
بنا بر این
گزارش، پس از ناکامی شدید عوامل تروریستی این گروهک، عبدالمالک ریگی با
شایعه سازی قصد دارند فضای منطقه را ناامن جلوه دهند و بر همین اساس اخیرا
در دانشگاه سیستان شایعه کرده اند که در 16 آذر عوامل ریگی قصد انجام
عملیات بمب گذاری دارند. اما با توجه به شرایط امن پدید آمده پس از شهادت
سرداران سپاه طبق آخرین اطلاعات به دست آمده در حال حاضر تمامی نقاط استان
سیستان و بلوچستان تحت کنترل نیروهای ایرانی بوده و تهدیدهای ریگی نیز بی
اثر می باشد.
يک منبع نزديک به "علي کردان" ، سه شنبه شب در گفت وگو با خبرنگار ايرنا شايعه درگذشت وي را تکذيب کرد. اين منبع افزود: آقاي کردان در حال حاضر در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان مسيح دانشوري بستري است ، اما حال ايشان رضايت بخش نيست. وزير کشور اسبق دولت از دو هفته قبل به علت سرطان خون در بيمارستان بستري است. علي کردان در دولت نهم وزير کشور بود. ادامه مطلب [ چهارشنبه 27 آبان 1388 ] [ 9:20 AM ] [ حسین عبداله زاده ]
سلام
خواستم يه موضوعي رو يادآور بشم و اون اين بود كه نظراتون رو هم وقتي مطلب رو ميبينيد بديد تا در مطالب ديگه از اون ها استفاده كنم تا سطح كيفي وبلاگ بالابره. ممنون يا علي ادامه مطلب [ سه شنبه 26 آبان 1388 ] [ 1:50 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
اول هرچه میخواهی با ریش و سبیلت بازی کن بعد نماز بخوان
رَاَى النَبىُ صَلى اللهُ عَليهِ وَ آلهِ رَجُلاً
يَعبثُ بلِحيَتِهِ فِى صَلوتِهِ فَقالَ صَلى اللهُ عليهِ و آلهِ : اَما
اَنَّهُ لَو خَشَعَ قَلبُهُ لَخَشعتْ جَوارِحُهُُُُُُُُُُ
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ديدند مردى در حال نماز با ريش خود بازى مى كند، که فرمودند:
اگر قلب او خشوع مىداشت ، قطعا همه اعضايش نيز خاشع مىبود.
>----------------{حسین عسگری}----------->کسی که هنگام نماز واقعا
خود را در پیشگاه خداوند ببیند نه تنها با اعضا و جوارحش بازی نمی کند
بلکه از عظمت خداوند و شدت فروتنی به لرزه نیز در میآید. مثل بعضی آدمها،
وقتی که پیش مدیرشان میروند!
یا مثل پیامبر، وقتی که کلام خدا نازل می شد و یا به نماز می ایستاد.
بیاید در نماز اگر حضور قلب نداریم لااقل به این چیزها فکر کنیم، نه ریش و
سبیل و ..ادامه مطلب [ سه شنبه 26 آبان 1388 ] [ 1:44 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
آیا شما هم بعد از نماز احساس میکنید بار سنگینی از دوشتان برداشته شد؟!
وَ كان علىٌ اِذا حَضرَ وَقتُ الصلوةِ يَتَمَلمَلُ وَ يَتَزَلزَلُ
فَيُقالُ لَهُ مَا لَكَ يَا اَميرَ المُومِنين؟! فَيَقولُ عَليهِ السَلام:
جَاء وَقتُ اَمانَةٍ عَرضَها اللهُ عَلَى السَمواتِ وَ الارضِ وَ الجِبالِ
فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها
هنگامى كه وقت نماز فرا مى رسيدامير المومنين عليه السلام مضطرب شده تنش
به لرزه مىافتاد، و وقتی میگفتی چه شده است كه چنين منقلب هستيد؟ فرمود:
وقت امانتى فرا رسيده است كه آسمانها و زمين و كوهها آن را بر نتافتند و
زير بار آن نرفتند.
>----------------{حسین عسگری}-----------> امیر مومنان هم مثل
خیلیها بعد از نماز یک نفس راحت میکشید اما آن کجا و این نفسی که بعضیها
میکشند کجا!
حضرت علی از اینکه حق عبادت را بجا آورده و دیگران از اینکه از دست نماز
راحت شدند! ...کاش ما هم مثل علی میشدیم!
راستی آرزو که بر جوانان عیب نیست. پس من از طرف همه آرزو میکنم شما هم
آمین بگویید:
خدایا به حق علی، کام ما را چون او، به شهد نماز شیرین کن. آمین
محجهالبيضاء ، ج 1 ، ص 378 ادامه مطلب [ سه شنبه 26 آبان 1388 ] [ 1:25 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
در ابتدا بتيد بگم كه از صحت اين خبرمطمئن نيستم.
دستمزد ستاره های سینمای ایران لو
رفت!وآن را تنها در سايت ها ديده ام. لذابرايتان بازنويسي مي كنم. بر نامه صبحگاهی چهارسو که هر هفته صبح یک شنبه با حضور رضا استادی پخش می شود در برنامه این هفته خود به برنامه ای به شدت جنجال برانگیز تبدیل شد. به نوشته محمد تاجیک این برنامه که به نوعی می توان آن را یک نود سینمایی البته از نوع صبحگاهی آن دانست در این هفته به موضوع دستمزد بازیگران سینما می پرداخت. موضوع دستمزد ستاره های سینما به موضوع بحث برانگیزی در هفته اخیر تبدیل شد و به گزارش شفاف، پس از آنکه دستمزد 90 میلیونی محمد رضا گلزار برای سه روز بازی در یک فیلم تبدیل به یک جنجال رسانه ای شد، برخی رسانه های دیگر به تکاپو افتادند تا در باره سقف دستمزد بازیگران ایرانی اطلاعاتی به دست آورند. محمدرضا گلزار
در این برنامه
همچنین گفت وگویی با حسین فرح بخش
انجام شد و حسین فرحبخش که تهیه
كننده فیلمهای پرمخاطب سینمایی
می باشد با اشاره به اینكه برخی
از بازیگران سینمای ایران
بیانصاف هستند، چند پاره شدن
تهیه كنندگان سینما در سالهای
اخیر را یكی از عوامل افزایش
بیحساب و كتاب و دستمزد برخی از
بازیگران دانست و گفت: سابق بر
این نوعی وحدت رویه در دستمزدهای
بازیگران از سوی اتحادیه
تهیهكنندگان وجود داشت كه چند
پاره شدن تهیهكنندگان و تشكیل
انجمنهای مختلف تهیه و تولید
فیلم، این وحدت را از بین برد.
وی در ادامه گفت: بعضی بازیگران ما واقعا بی انصافند چون اگر فکر می کنند که حضور آنها باعث پرفروش شدن یک فیلم می شود بهتر است از فروش فیلم پورسانت بگیرند. حسین فرح بخش همچنین گفت: بعضی از هنرپیشه ها از بی لیاقتی برخی کارگردانان و تهیه کنندگان سوء استفاده می کنند و پول زیادی می گیرند. اطلاعاتی که در این زمینه به دست آمده یک نکته جالب دارد و آن اینکه بازیگران قدیمی و پیشکوستی که برخی از آنها که از اساتید بازیگری محسوب می شوند گاهی دستمزدی در حد نیمی از دستمزد بازیگران خوش تیپ سینما دارند! رضا استادی كارشناس این برنامه در جمعبندی مطالب خود به این نكته اشاره كرد: تولید سریالهای تلویزیونی بلند مدت و تله فیلمها در سالهای اخیر كه موجب شده بازیگران سینما بیشتر وقت خود را به كارهای تلویزیونی اختصاص دهند، یكی از دلایل بالا رفتن سقف دستمزدها بوده است. در ادامه رضا استادی لیستی را شامل ارقامی درباره دستمزد بازیگران مطرح سینمای ایران خواند و منبع آن را تهیه کنندگان، مدیران تولید و سایر عوامل فیلم اعلام کرد. "هر چند این دستمزدها در مقابل رقم های قرارداد بازیکنان فوتبال ناچیز به نظر می رسد اما آیا این اتفاق جبران دستمزدهای ناچیز سینماگران سابق نیست؟!"
در این لیست
دستمزد تقریبی بازیگران سینما به
شرح زیر اعلام شد :
مهران مدیری
ادامه مطلب [ دوشنبه 25 آبان 1388 ] [ 4:09 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
بازي هاي ليگ به خاطر بازي تيم ايران در چهار چوب مقدماتي جام ملت هاي آسبا تعطيل شده(البته براي مدتي)جدول مسابقات را براتون ميزارم
ببينيد:
ادامه مطلب [ دوشنبه 25 آبان 1388 ] [ 3:56 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
قبل از هر چيز فاتحه و صلواتي را براي شادي روح علامه جعفري بفرستيد. در سالروز ارتحال علامه جعفري قرار داريم.
با خواندن نوشته زير پي به ان موضوع خواهيد برد كه چه شخصي را از دست داده ايم. خدايش رحمت كند. علامه جعفری و زیباترین دختر دنیا ![]() از علامه جعفری می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدی ؟! ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار میكنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده : «ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت . آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع ! با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی . گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟ ![]() معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار ) کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است». منبع: سایت علمی دانشجویان ایران ادامه مطلب [ دوشنبه 25 آبان 1388 ] [ 3:46 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
[ یک شنبه 24 آبان 1388 ] [ 6:59 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
بخوانيد ولي تعجب نكنيد:
پزشكان شهر سوخته نه تنها از علومی چون شكسته بندی آگاه بوده اند ،بلكه می توانسته اند به اجرای عمل جراحی مغز و جشم دست بزنند. شهر سوخته (Burned City) (shahr-i-sokhta) در 56 کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل – زاهدان امروز واقع شده است. این شهر در 3200سال قبل از میلاد (5200 سال پیش) پایه گذاری شده و مردم در چهار دوره بین سالهای 3200 تا 1800 قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای مختلف و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی این شهر آب میرسانده و مردم را به کشت و زرع ترغیب می کرده است. در جریان حفاریهای شهر سوخته مشخص شد که احتمالا با توجه به صنعتی بودن و وجود کارگاههای صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده میکرده اند. جام سفالینی که نقش یک بز کوهی در حال حرکت به سوی درخت در چند مرحله را نشان می دهد به اذعان بسیاری از متخصصین اولین انیمیشن و تصویر متحرک شناخته شده در جهان به حساب می آید شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، و نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات در آنجا به دست آمده است. باستان شناسان با یافتن مهرهها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقهها و مفتولهای طلایی به تحقیق پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحههای طلایی بسیاز نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لولههای استوانهای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقهها به یکدیگر مهرههای سنگ لاجورد را در میان آن قرار میدادند. در شهرسوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست. تاکنون 12نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاقهای اطراف هامون سبد و حصیر نیز میبافتند و از این نیها برای درست کردن سقف هم استفاده میکردند. جام سفالینی که نقش یک بز کوهی در حال حرکت به سوی درخت در چند مرحله را نشان می دهد به اذعان بسیاری از متخصصین اولین انیمیشن و تصویر متحرک شناخته شده در جهان به حساب می آید. هنرمندان شهر سوخته به زیبایی تصویر حرکت یک بز به سوی درخت را به نحوی بر روی سفال طراحی کرده اند که با چرخاندن جام این بز به حرکت در آمده و به سوی درخت می شتابد و این نسخه ابتدایی کاری است که امروزه بشر تحت عنوان انیمیشن و پویا نمایی انجام می دهد. شهر سوخته بدون شك جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نكته نه تنها در بقایای آثار معماری و كارهای ظریف دستی وصنعتی دیده می شود بلكه در سازمان دهی اجتماعی شهر نیز دیده می شود. در اولین دوره کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود نوعی برنامه ریزی و سازماندهی شهری در این شهر است. دانش پزشكی هم در شهر سوخته در حد شگفت انگیزی پیشرفت کرده بود تا آن حد كه پزشكان این شهر نه تنها از علومی چون شكسته بندی آگاه بوده اند ،بلكه می توانسته اند به اجرای عمل جراحی مغز دست بزنند. اسکلتی از یک دختر در گورستان این شهر به دست آمده است که جای شکستن و ترمیم مجدد استخوان جمجمه کاملا روی آن مشخص است. همچنین بقایای جمجمه ای دیگر با چشم مصنوعی از گورستان این شهر به دست آمده که نشان می دهد پزشکان این شهر به کار جراحی جشم هم وارد بوده اند. دانش پزشكی هم در شهر سوخته در حد شگفت انگیزی یشرفت کرده بود تا آن حد كه پزشكان این شهر نه تنها از علومی چون شكسته بندی آگاه بوده اند ،بلكه می توانسته اند به اجرای عمل جراحی مغز دست بزنند از سوی دیگر پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر،همراه با آثار مهرهای ایلامی ، نشان از ارتباطات تجاری و كنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد . زهرا محمدی/گروه جامعه و سیاست تبيان تنظیم : سعید آقازاده منابع: احمد تاجبخش، تاریخ مختصر تمدن و فرهنگ ایران قبل از اسلام، ایران از آغاز تا اسلام، رومن گیریشمن سایت سازمان میراث فرهنگی ادامه مطلب [ شنبه 23 آبان 1388 ] [ 4:59 PM ] [ حسین عبداله زاده ]
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ قالب وبلاگ : راسخون ] [ Weblog Themes By : RaSeKhOoN] |