چون نهضت ها هم مانند پديده هاى طبيعى ، ماهيت هاى مختلف دارند،اشياء و پديده هاى طبيعی ، از معدنى ها گرفته تا گياهان و انواع حيوانات ، هر كدام ماهيتى طبيعى و وضع بالخصوصى دارند.
نهضت ها و قيام هاى اجتماعى عم اين چنينند.يك شى ء را اگر بخواهيم بشناسيم ؛ يا به علل فاعلى آن مى شناسيم ، يا به علل غايى آن (كه امروز شناخت به علل غايى را چندان قبول ندارند)، يا به علل مادى آن يعنى اجزاء و عناصر تشكيل دهنده آن ، و يا به علت صورى آن ، يعنى به وضع و شكل و خصوصيتى كه در مجموع پيدا كرده است . اگر يك نهضت را هم بخواهيم بشناسيم ، ماهيتش را بخواهيم به دست آوريم ، ابتدا بايد علل و موجباتى را كه به اين نهضت منتهى شده است بشناسيم . تا آنها را نشناسيم ماهيت اين نهضت را نمى شناسيم (شناخت علل فاعلى)
حادثه كربلا يك جنايت و يك تراژدى است ، يك مصيبت است ، يك رثاء است . اين صفحه را كه نگاه مى كنيم ، در آن ، كشتن بيگناه مى بينيم ، كشتن جوان مى بينيم ، شير خوار مى بينيم ، اسب بر بدن مرده تاختن مى بينيم ، آب ندادن به يك انسان مى بينيم ، زن و بچه را شلاق زده مى بينيم ، آب ندادن به يك انسان مى بينيم ، اسير را بر شتر بى جهاز سوار كردن مى بينيم ، از اين نظر قهرمان حادثه كيست ؟ واضح است وقتى كه حادثه را از جنبه جنايى نگاه كنيم ، آنكه مى خورد قهرمان نيست ، آن بيچاره مظلوم است . قهرمان حادثه در اين نگاه يزيد بن معاويه است ، عبيدالله بن زياد است ، عمر سعد است ، شمر ذى الجوشن است ، خولى است و يك عده ديگر. لذا وقتى كه صفحه سياه اين تاريخ را مطالعه مى كنيم ، فقط جنايت و رثاء بشريت را پس مى بينيم . پس اگر بخواهيم شعر بگوييم چه بايد بگوييم ؟ بايد مرثيه بگوييم و غير از مرثيه گفتن چيز ديگرى نيست كه بگوييم . بايد بگوييم :
اما آيا تاريخچه عاشورا فقط همين مصيبت است و چيز ديگرى نيست ؟
اشتباه ما همين است . اين تاريخچه يك صفحه هم دارد كه قهرمان آن صفحه ديگر پسر معاويه نيست ، پسر زياد نيست ، پسر سعد نيست ، شمر نيست . در آنجا قهرمان حسين است .
عوامل ارزشى نهضت عاشورا
بسيارى از عوامل ها، ارزش دهنده به يك نهضت است . نهضت ها خيلى با هم فرق مى كنند. اگر روح عصبت در آن باشد، روح به اصطلاح خاكى پرستى در آن باشد، يك ارزش به نهضت مى دهد؛ و اگر روح هاى معنوى و انسانى و الهى داشته باشد، ارزش ديگرى به آن مى دهد.
هر سه عامل دخيل در نهضت حسينى به اين نهضت ارزش داد، بالخصوص عامل سوم .ولى گاهى آن كسى كه اين ارزش به او تعلق دارد، يك وضعى پيدا مى كند كه به اين ارزش ، ارزش مى دهد./
اقتباس از:پایگاه اطلاع رسانی اخبارسراسری شبکه یک
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 11 آبان 1393 ساعت 11:33 AM | نظرات (0)