وجودشناسي- خلاصه درس اول
وجودشناسي:
خلاصه درس اول
خلاصه درس اول:
بسمه تعالی
نام درس: وجود شناسی عرفانی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم
نوع درس: اصلی - دوره دکتری عرفان اسلامی و اندیشه امام خمینی
هدف: بررسی تحلیلی و نظام مند آراء وجود شناختی عارفان مسلمان
مدرس: محمدحسین ایراندوست
بسمه تعالی
درس وجود شناسی عرفانی به ارزش 2 واحد نظری و با هدف بررسی تحلیلی و نظام مند آراء وجود شناختی عارفان
مسلمان، در دوره دکتری عرفان اسلامی و اندیشه امام خمینی )ره( به شرح زیر طراحی شده است:
منابعی که مطابق سرفصل برای آن در نظر گرفته شده است عبارتند از:
این جزوه درسی از منابع مذکور و مطابق با سرفصل درس برای دانشجویان عزیز مقطع دکتری عرفان اسلامی و
اندیشه امام خمینی )ره( تنظیم شده است.
فصل اول:
مباحث مفهومی وجود
بحث درباره مسئله وجود در مکتب ابن عربی یکی از مسائل بسیار بنیادی و مهم در این حوزه به شمار می رود.
بدیهی است که بدون جستجو و تحقیق درزمینه پیشینه بحث مفهوم وجود نمی توان مستقیما به سراغ مباحث
مفهومی وجود در مکتب ابن عربی رفت.
پیشینه مباحث مفهومی وجود:
اولین کسی که در تاریخ فلسفه مسئله وجود را به طور جدّی مطرح ساخت فیلسوفی یونانی به نام پار منیدس است 3 . او قائل به وحدانیت وجود است چنانکه می گوید وجود چنان است که هر چیزی در عالم بهره ای از آن دارد
و اگر هر چه هست ،هستی است ، هستی حقیقی وحدانی وعام و شامل است . وی قائل به وجوب حقیقت وجود نیز در جای دیگر نیز می گوید وجود علّت ». وجود بالضروره موجود است و ذاتا نقیض عدم است « هست و می گوید
باشد یعنی باید پیش از وجود ، موجود باشد . در نتیجه » هست « ندارد زیرا علّت برای اینکه علّت واقع شود باید هستی بی آغاز و بی انجام یعنی ازلی و ابدی است . وجود قابل اعدام نیست و عدم در ذات آن راه ندارد . او وجود را
به دایره ای مانند کرده است که تمامی موجودات در پیرامون آن قرار دارند و فاصلۀ آنها با مرکز وجود یکسان است .
پارمنیدس در اینجا می خواهد معیت وجود را با همه چیز و با همۀ موجودات بیان کند .
در واقع اولین فیلسوفی که پیشنهاد کرد که ماده ای که عالم از آن ساخته شده وجود و هستی است، پارمنیدس است که هستی و وجود را اصل حقیقت عالم قرار داده است. اگر فیلسوفان دیگر می گفتند که ماده ی عالم آب است یا آتش است، سؤال دیگری مطرح نمی شد چون همه می دانستند که آب یا آتش چیست، ولی در اینجا بلافاصله این سؤال مطرح می شود که هستی چیست؟ وقتی بگوییم ماده عالم و اصل عالم هستی است یعنی اگر هستی باشد عالم
هست و اگر نباشد عالم نیست، در اینجا سؤال پیش می آید که پس خود هستی چیست؟
او می گوید وجود چنان است که هر چیزی در عالم بهره ای از آن دارد. هرچیزی در عالم هست، درحالی که چیزی که از وجود بهره ای ندارد نیست. پس اگر هرچه هست، هستی است، هستی حقیقتی وحدانی و عام و شامل است.
یعنی اولاً اگر هرچه هست موجود است و وجود اصل قوام و تقرر اشیاء است، پس وجود حقیقتی وحدانی است، به این ترتیب وی قائل به وحدانیت وجود می شد. وجود حقیقتی یگانه است، یعنی دو وجود نیست. از طرفی می گوید
3 - اعوانی، غلامرضا، مساله وجود در مکتب ابن عربی، چاپ شده در کتاب آیت حسن )جشن نامه بزرگداشت استاد حسن زاده ی آملی (، صفحه 311
وجود بالضروره موجود است و ذاتاً عدم است و از این حیث قائل به وجوب حقیقت وجود است و از طرف دیگر حقیقتی عام و شامل است، یعنی بر همه چیز محیط است و همه چیز را در بر می گیرد. دوم می گوید: به همین باشد، » هست « دلیل علتی برای وجود قابل تصور نیست. وجود علت ندارد، زیرا علت برای اینکه علت واقع شود باید یعنی باید پیش از وجود موجود باشد. می خواهد بگوید اگر برای وجود علتی سابق بر خود فرض کنیم تقدم شئ
برنفس و دور لازم می آید. پس هستی بی آغاز و بی انجام یعنی ازلی و ابدی است. وجود قابل انعدام نیست و عدم در ذات آن راه ندارد زیرا علت نیستی آن نیز باید نخست موجود باشد، پس هستی قابل انعدام نیست. یعنی در ذات وجود، عدم راه ندارد. هستی جاویدان است یعنی ازلی و ابدی است. او وجود را به دایره ای مانند کرده است که تمامی موجودات در پیرامون آن قرار داردند و فاصله آنها با مرکز وجود، یکسان است. می خواهد بگوید که همه ی موجودات نسبت به حقیقت وجود، یک نسبت و یک اضافه دارند. یک نسبت و یک اضافه است که تمام موجودات را هست کرده و بدانها هستی داده است. پارمنیدس در اینجا می خواهد معیت وجود را با همه چیز و با همه موجودات بیان کند.
افلاطون در کتاب ثئاتتوس 3 ، گفتار مهمی درباره پارمنیدس دارد. او می گوید: مردی است که باید به او احترام گذاشت و در عین حال می باید از او ترسید. و همچنین درباره عدم می گوید: عدم ممتنع است، یعنی عدم بالضروره
وجود ندارد. ولی برای عدم نوعی ضرورت استناع قائل است، چنانکه وجوب برای وجود. وی مانند عرفایی که
می خواهیم درباره آنها بحث کنیم برای حقیقت وجود قائل به وجوب شده است.
یکی از خاورشناسان اسپانیایی که تحقیقاتی راجع به غزالی و ابن حزم و برخی صوفیه و نیز ابن عربی دارد آسین
پالاسیوس ) 3311 3783 ( است. - 2 وی مطالعاتی درباره ابن عربی دارد و درباره وی کتابی نوشته است، آسین
پالاسیوس نظریه وجودی ابن عربی را متأثر از پارمنیدس دانسته است. شاید به جهت اینکه پارمنیدس اولاً قائل به
وحدت، صرافت، بساطت و وجوب حقیقت وجود و نیز قائل به استناع عدم بوده است. این قول مکتب ابن عربی هم
3 رساله تئای تتوس) - Theaetetus (. از آثار دوران سالخوردگی افلاطون است. ممکن است که آخرین قسمت آن بعد از پارمنیدس تصنیف شده باشد. در این
رساله در خصوص معرفت ادراک حسی سخن گفته است.
2 آسین پالاسیوس - Miguel Asin Palacios 3311 م.( خاورشناس پرکار اسپانیایى، که داراى مطالعات و آثارى در ادبیات فارسى، عربى، الهیات،فلسفه – 3783(
اسلامى و مسیحیت است. پایان نامه دکترى خود را درباره غزالى نوشت ) 3731 (. اشتغلات علمى او عبارتند از: استاد زبان عربى در دانشگاه مادرید، تاسیس مجله
فرهنگ اسپانیایى، سرپرست مجموعه کتب آباء شرقى، سردبیر مجله آندلس و عضو مجمع علمى عربى دمشق. تحقیقات وى درباره ابن حزم، غزالى به عنوان یک
متفکربرجسته اشعرى و جاحظ به عنوان یک اندیشمند معتزلى و نیز در خصوص شاذلیه قابل توجه اند. کتاب الفصل فى اهواء الملل و النحل را همراه با ترجمه
اسپانیایى و بررسى آراى ابن حزم، در پنج جلد منتشر کرد. مطالعات وى در مورد ابن حزم، به همین جا پایان نیافت، بلکه الاخلاق و السلوک ابن حزم را به
اسپانیایى ترجمه کرد. دو کتاب با عنوانهاى ابن حزم قرطبى نخستین مورخ آراى دینى وابن حزم قرطبى در سالهاى 3321 و 3321 به زبان اسپانیایى در مادرید
به چاپ سپرد. اما آثار » نسخه خطى منتشر نشده ابن حزم « را نوشت و رساله اى از ابن حزم با عنوان » کلام نقلى ابن حزم قرطبى « منتشر کرد.مقاله تحلیلى
آسین در مورد غزالى، شامل ترجمه برخى آثار غزالى و تحلیل آراى اوست. وى کتاب الاقتصاد فى الاعتقاد را به اسپانیایى ترجمه کرد. همچنین هفت مقاله و
عرفان غزالى « ،» معنى واژه تهافت در آثار غزالى وابن رشد « ، کتاب در بررسى آراى غزالى نوشت که عناوین آنها عبارتند از: عقیده و اخلاق و پارسایى از نگاه غزالى نقسانیۀ « ،» نفسانیۀ الاعتقاد بحسب الغزالى « ، غزالى و مسیحیت )وى در این کتاب تحلیل گسترده اى از کتاب احیاء علوم الدین ابوحامد غزالى ارائه کرده است ،»
در سال 3311 مقاله اى در توصیف و تحلیل کتاب الحیوان و البیان و التبیین جاحظ نوشت. همچنین .» الوجد الصوفى عند صوفیین کبیرین: الغزالى وابن عربى
آسین در مقاله اى در مجله اندلس، به شاذلیه پرداخت. شاذلیه از فرق صوفیه در شمال آفریقا و داراى اعتقادات کلامى ویژه اى است. سلسله جنبان این فرقه على 111 ق.( است. – بن عبدالله بن عبدالجبار بن تمیم شاذلى ) 133
هست، چنانکه بعداً اشاره خواهد شد. ولی این تشابه یا تواردی بیش نیست، یعنی برخلاف آنچه آسین پالاسیوس فرض کرده است مسلماً ابن عربی و پیروان او در مسئله وجود متأثر از پارمنیدس و اتباع او نبوده اند. 3
فیلسوف دیگری که در فلسفه یونان در باب فلسفه وجود و ماهیت اهمیت زیادی دارد، افلاطون است. با توجه به اینکه عده زیادی ابن عربی را متأثر از افلاطون دانسته اند، باید دید مسئله وجود در نزد افلاطون چگونه است. البته
شباهت زیادی بین آراء افلاطون و ابن عربی به چشم می خورد، ولی این امر دال بر تأثر ابن عربی از افلاطون نیست.
افلاطون میان سه مرتبه از وجود تمایز قائل می شود: میان صیرورت، وجود، و مرتبه ای که از آن به فوق وجود تعبیر می کند. صیرورت به عالم حس اختصاص دارد، یعنی آنچه در عالم حس می بینیم یا مشاهده می کنیم و مورد ادراک حسی ما قرار می گیرد، پیوسته در حال حرکت و شدن است و هیچ ثابت و دوامی ندارد، برعکس عالم عقل و عالم معقول، ازلی و جاودانی و ثابت است و در آنجا ماهیات اشیاء ثبات و دوام دارند. به طور کلی باید بگوییم که مقولات افلاطون با مقولات ارسطو کاملاً تفاوت دارد. مقولات افلاطون همان مقولات ارسطویی نیست و افلاطون و نوافلاطونیان مقولات ارسطویی را برای تبیین وجود کافی ندانسته اند. می گویند مقولاتی که ارسطو و مشائیان پیشنهاد کرده اند، برای تبیین عالم حس و ماده است. مثلاً زمان نمی تواند یک مقوله ای درباره کل وجود و نظام هستی باشد بلکه به عالم حس اختصاص دارد، مکان و سایر مقولات نیز بهمچنین. و گفته اند اکثر مقولاتی را که مشائیان و ارسطوییان پیشنهاد کرده اند، ارتباط با عالم حس و حرکت ماده دارد و مربوط به عالم روح و عقل نمی شود.