کوچکترین وبگاه ايرانيان

گذاشتن عکس در پس زمینه پوشه ها (ترفندستان » ترفند ویندوز)

يادم مياد چند سال پيش که Windows98 استفاده ميکردم در قسمت Customize پوشه ها ميشد يه عکس به عنوان پس زمينه پوشه انتخاب کنيم . که اين امکان در WindowsXP وجود نداره . البته با ترفندي که امروز براتون ميگم ميتونيد اين کار را انجام بدبد .

1- Notepad را باز کرده و کد زير را کامل داخل آن کپي کرده و با نام Desktop.ini در پوشه اي که ميخواهيد داراي عکس باشه ذخيره کنيد ( Save Asکنيد) .

[{BE098140-A513-11D0-A3A4-00C04FD706EC}]
iconarea_image= نشاني عکس شما
iconarea_text=0x00 FFFFFF

به جاي عبارتنشاني عکس شما نشاني عکس خود را ميدهيد و اگر ميخواهيد رنگ نام ايکونها را تغيير بدهيد به جاي FFFFFFدر پايان خط سوم کد رنگ مورد نظر خود را مي گذاريد . توجه کنيد که کد FFFFFF کد رنگ سفيد مي باشد .

نکته : چنانچه عکستون در همان شاخه ي اصلي پوشه مي باشد فقط اسمشو بنويسيد .
توجه : نوشتن پسوند عکس حتمي مي باشد .

منتظر نظرات شما هستيم

سه شنبه 29 دی 1388

5:12 AM

نظرات(0)

نهج البلاغه

نهج البلاغه بخشی از خطبه ۴٢ نهج البلاغه

ای مردم شدیدترین خوف و هراسی که درباره شما دارم برای دوچیز است: پیروی از هوا و درازی آرزو. اما پیروی از هوا آدمی را از برخورداری ازحق باز می دارد و درازی آرزو آخرت را به فراموشی می سپار د.

بخشی از خطبه ۶٣ نهج البلاغه

آگاه باشید دنیا جایگاهی است که نمی توان از عذاب و مجازات گناهان و فتنه ها و شرارت ها سالم و در امان بود. مگر در خود همین دنیا و از هیچ رویدادی که در طبیعت این دنیا است نمی توان نجات پیدا کرد.

این دنیا در نظر کسانی که دارای خرد هستند مانند سایه در حال برگشت است در همان هنگام که آن را در حال گسترش می بینی رو به جمع شدن و زوال است و در همان هنگام که آن را رو به افزایش می بینی رو به نقص و کاهش است.

بخشی از خطبه ٨١ در معنای زهد

ای مردم زهد کوتاه کردن آرزو است و شکر در هنگام برخورداری از نعمت ها و پرهیزکاری شدید در موقع رویارویی با محرمات.

بخشی از خطبه ٨٢ در سرزنس دنیا

چه توصیفی کنم درباره دنیایی که آغازش مشقت است و پایانش فنا. در حلالش حساب است و در حرامش عقاب. هرکس که در این دنیا احساس بی نیازی کند گمراه و مفتون گردد و اگر مبتلا به فقر شود اندوهگین گردد.

بخشی از خطبه ١۵۴ در فضایل اهل بیت پیامبر

آنان در دریاهای فتنه ها و آشوب ها غوطه ور گشته و به بدعت ها گراییده و اصول و قوانین را رها کردند. مردم با ایمان افسردند و پ÷مردند و خاموش گشتند و گمراهان و تکذیب کنندگان دهان باز کردند( و به حرکت درآمدند). ماییم حافظ اسلام و یاران پیامبر اعظم(ص) و ماییم خزانه داران معارف الهی و درهای ورود به خانه های علم و ایمان. به خانه ها وارد نمی شوند مگر از درهای آن ها. پس هرکس از غیر درهای خانه ها وارد شود دزد نامیده می شود.

زیرا کسی که بدون علم حرکت می کند مانند کسی است که به بیراهه می رود. چنین شخصی هراندازه که از راه واضح دور شود از هدفی که به آن نیازمند است دورتر می گردد و آن کس که به علم عمل کند مانند کسی است که در راه آشکار و روشن حرکت می نماید. آن کس که بینا است بنگرد و ببیند آیا او واقعا در حال حرکت به پیش است یا گردنده به عقب.

نامه ۶٨ آن حضرت به سلمان فارسی

اما بعد از حمد و ثنای خداوندی جز این نیست که مثل دنیا مانند ماری است که لمس آن نرم و زهرش کشنده است. پس اعراض کن از آنچه که تو را از آن خوش آید و به شگفتی وا دارد زیرا اندک زمانی با تو می ماند و خود را از اندوه های آن برکناردار زیرا یقین داری که از تو جدا خواهد گشت و می دانی که حالاتش در دگرگونی دائمی است و آن گاه که به آن انس پیداکرده ای بیشتر از آن برحذرباش زیرا هرگاه دنیادار اطمینان به خوشی آن داشته باشد دنیا او را به نتایج وحشتناک می کشاند یا اگر در آن به انس گرفتن آرمید او را به وحشت می رساند.

سه شنبه 29 دی 1388

3:55 AM

نظرات(0)

هولوكاست

هولوكاست افسانه اي از ذهن بيمار صهيونيست ها

تاریخ این طوری ثبت کرده اما فراموش کن! به نفعت است

منتقدین‌ها‌لوکاست می‌گویند اگر هیتلر تمام چهار سال جنگ مشغول سوزاندن یهودی‌ها‌ بوده باشد، با توجه به تعداد کوره‌ها‌ و زمان سوختن بدن انسان باز هم تعداد قربانیان حداکثر 50هزار نفر خواهدبود نه 6میلیون نفر! ... دولت اسرائیل هم که بزرگ ترین مدافع حقیقی بودن‌ها‌لوکاست است، دیگر به رقم نهصد هزار مرگ در طول جنگ اکتفا کرده است.

سال‌ها‌ پیش، چند سالی از انقلاب نگذشته، سینما عصر جدید را تازه راه انداخته بودند. یادم هست با مادرم رفتیم فیلمی ببینیم با نام چگونه فولاد آب دیده شد؟

گمان کنم فیلم روسی بود. چیز زیادی یادم نیست. فرض کنید یک سرباز روس بود در جنگ جهانی دوم. صحنه ای از فیلم بود که آلمانی‌ها‌ اسیران را ردیف کرده بودند. یک نفر آمد و گفت کمونیست‌ها‌، کمیسرها، یهودی‌ها‌، کولی‌ها‌ و همجنس بازها یک قدم بیایند جلو.

انگار می‌خواستند این عده را اعدام کنند. همان وقت از خودم پرسیدم: یهودی‌ها‌ دیگر چرا؟ ضدیت یک نظام غیر دینی را با پیروان یک دین خاص، درک نمی‏کردم.

هیتلر پیش از این که به قدرت برسد، یک بار به زندان افتاد و در زندان چیزهایی نوشت که بعدها اسمش را گذاشت نبرد من و چاپش کرد. اگر این کتاب، اولین کتابی نباشد که می‌خوانید، از نادانی کودکانة نویسنده اش و اعتماد به نفس عجیب و غریبش تعجب خواهید کرد. در جایی از همین کتاب، هیتلر توضیح داده است که چرا با یهودی‌ها‌ دشمن است. دلیلی ندارد با آوردن عین کلماتش شما را خسته کنم. خلاصة حرفش این است که این‌ها‌ پول داشتند و بازار را علیه من تحریک کردند و من را زمین زدند و من هم هر وقت بتوانم، تلافی اش را سرشان درمی آورم.این، آغاز ماجرایی است که بعدها با نام‌ها‌لوکاست معروف شد.حا لا کمی از روی وقایع بگذریم. سال 1945، شش سال از آغاز جنگ جهانی دوم گذشته است. بالاخره متفقین توانسته اند آن دیوانة سرکش را شکست بدهند و حالا جنگ تمام شده است. چرچیل می‌گوید دلیلی ندارد که کسی خودش را معطل مسخره بازی‌ها‌یی مثل دادگاه کند؛ کارگزاران هیتلر را باید درجا اعدام کرد. اما خوشبختانه کسانی هم هستند که می‌دانند در روند دادگاه، بسیاری از مسائل مبهم روشن خواهد شد. جدال میان دو گروه، تا پایان دادگاه نورنبرگ ادامه دارد. در تمام این مدت، هیچ سند مکتوبی دربارة کشتار سازمان یافتة یهودیان نمی‏یابند. عده ای در دادگاه معتقد ند هیتلر دستور داده یهودیان را در اردوگاه‌ها‌یی مثل آشویتس با گاز زیکلون ب خفه کنند و بعد در کوره بسوزانند. همه چیز، مبهم است. شاهدانی علیه متهمان شهادت می‌دهند. بالاخره نهادهای رسمی می‌پذیرند که هیتلر شش میلیون یهودی را با این روش کشته است. لوح یادبودی می‌سازند و جلوی آشویتس نصب می‌کنند؛ روی لوح می‌توانستی شش میلیون قربانی یهودی را بخوانی.

ادامه مطلب

یک شنبه 27 دی 1388

6:35 AM

نظرات(0)

تعداد صفحات :135 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >