بسياري از والدين هستند که از قبل، قوانيني را تعيين مي کنند، اما زماني که نوبت به مرحله اجرا مي رسد، قدري کوتاهي مي کنند.
● به طور موثر با فرزندان در مورد مواد مخدر صحبت کنيد
در دنياي پيچيده و شلوغ امروزي، کمتر اتفاق ميافتد که والدين وقت لازم را براي برقراري ارتباط با کودکان خود در زمينه مواد مخدر بهدست آورند. بايد سعي کنيد در برنامه هاي روزانه خود وقتي را به اين موضوع اختصاص دهيد که تمام افراد خانواده در کنار هم جمع شده و يکديگر را ملاقات کنند. سعي کنيد اين کار را حداقل دو مرتبه در هفته انجام دهيد، مي توانيد در طول اين زمان با آنها بازي کنيد، آنها را به کتابخانه ببريد، و يا با هم به بستني فروشي برويد. اين کار به شما کمک ميکند تا افراد خانواده به يکديگر نزديکتر شده و راحت تر بتوانند در مورد مسائل مختلف با هم صحبت کنند. بد نيست هفته اي يک مرتبه هم که شده جلسات مربوط به خانواده را برگزار کنيد. در اين جلسات هر کس بايد اين موقعيت را داشته باشد که آزادانه و بدون وجود هيچ گونه ترس و واهمه اي تمام نظرات و عقايد خود را بازگو کند. يکسري قواعد کلي نيز در يک چنين جلساتي بيان مي شود: همه افراد حق سخن گفتن دارند، در زماني که يک نفر مشغول حرف زدن است ديگران حق ندارند حرف او را قطع کنند، همه بايد به حرف هاي او گوش دهند و تنها انتقادهاي سازنده و مثبت پذيرفته خواهند شد. براي اينکه آنها را به اين موضوع جذب کنيد مي توانيد قبل از شروع جلسه دور هم پيتزا بخوريد و يا آنها را در حين جلسه بهسمت اعمال کننده قوانين برگزينيد
فرزندان بايد به خوبي بدانند که وقتي شما قانوني را تعيين ميکنيد، قدرت اجراي آن را نيز داريد. اين امر همچنين آنها را در زمان ارتکاب به عمل نادرست مانند نوعي بازدارنده عمل کرده و اجازه نمي دهد تا کار نادرست را انجام دهند.
در عين حال زماني که به قوانين احترام مي گذارند، بايد تشويق شان کنيد و خوشحالي خود را از اين امر نشان دهيد. به جاي اينکه روي اشتباهاتشان تمرکز کنيد، کارهايي را که به درستي انجام داده اند را بزرگ کرده و به خاطر انجام اين امور از آنها قدرداني کنيد.
-
جمعه 13 فروردین 1389
7:28 AM
نظرات(0)
خيلي مشكل است كه رد پاي ايجاد بسياري از سنت هاي قديمي را تعقيب كرد و پي به ريشه و اصل آن ها برد. اما اتفاقاً اين سنت ريشه قطعي و معيني دارد و به صورت يك افسانه زيبا حكايت شده است! روايت شده است كه ساليان بسيار پيش، يك دختر از اهل كشور هلند مي خواسته به همسري يك آسيابان در بيايد كه مرد ثروتمندي نبوده ولي در عوض به خاطر سخاوتمندي و دست و دلبازي خود، محبوب همه مردم بوده است زيرا اين آسيابان هر چه آرد و نان درست مي كرد همه را به فقرا مي داد. وقتي مردم اين را شنيدند چون خيلي اين دو دلداده فقير را دوست داشتند، تصميم گرفتند كه يك كاري بكنند. البته هيچ كدام به تنهايي آدم هاي ثروتمندي نبودند اما فكر كردند كه اگر هر كدام يك چيز كوچك به عنوان هديه عروسي به آن ها بدهند، در اين صورت آن ها هم خواهند توانست، با يكديگر ازدواج كنند. بنابراين هر كدام در حالي كه هديه خود را در دست گرفته بودند، به خانه دخترك رفتند. بعضي ظروف آشپزخانه، بعضي ديگر اسباب هاي ضروري خانه مثل سفره و چراغ و از اين قبيل چيزها آورده بودند. خلاصه وقتي اين مردم مهربان و خوش قلب هداياي خود را به دخترك بخشيدند او توانست به همسري آسيابان فقير در بيايد. بنابراين، اين اولين هديه عروسي بود كه باعث شد كه اين رسم خوب به وجود آمده و تا امروز هم چنان حفظ شود.
تاريخچه كيك عروسي چيست؟
تاريخچه كيك مخصوص عروسي به دوره رومي ها بر مي گردد. در آن روزها، در ميان خانواده اعيان و ثروتمند، يك نوع كيك مخصوص براي جشن هاي عروسي متداول بوده است و عروس و داماد نه تنها خودشان از اين كيك مي خوردند، بلكه از ميهمانان هم با اين كيك پذيرايي مي كردند. بعد، هر كدام از ميهمانان هم يك تكه از اين كيك را بر مي داشتند تا آن ها هم بنابر عقيده اي كه داشتند، در زندگي شان سهمي از اين وفور نعمت و فراواني داشته باشند. بسياري از مردم دنيا در جشن ازدواج شان از كيك عروسي استفاده مي كرده اند. بعضي از قبايل سرخ پوست آمريكايي، انواع مختلفي از كيك عروسي داشته اند كه مي بايستي عروس به داماد هديه كند. در اروپا هم رسم شد كه هر كدام از ميهمانان يك نوع شيريني مخصوص ادويه داري را با خودشان آورده و روي ميز بزرگي كه در وسط سالن عروسي قرار مي دادند، روي هم بگذارند( آنقدر كه يك تپه كوچك از شيريني وسط ميز درست شود). قصه اي نقل مي شود كه يك آشپز فرانسوي از انگلستان عبور مي كرده و وقتي اين رسم خاص را ببيند، اين فكر به خاطرشان مي رسد كه بهتر است به جاي اين كلوچه ها و شيريني هاي كوچولو، يك كيك بزرگ چند طبقه درست كند. بنابراين از اين جا بود كه اين كيك عروسي فعلي به وجود آمد.
-
جمعه 13 فروردین 1389
7:24 AM
نظرات(0)
۱) بهترين و معمولي ترين وضعيت ازدواج اينست که سن پسر کمي از سن دختر بيشتر باشد، يا حداقل مساوي باشند( مثلا ۱ الي ۵ سال). اين به خاطر اينست که مدت باروري در خانم ها محدود بوده و در آقايان نامحدود است. و اينکه قدرت باروي خانم ها زودتر از آقايان شروع مي شود، همچنين نياز است که آقايان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمي و فکري، به استقلال اقتصادي نيز برسند، که اين به زمان بيشتري نياز دارد. به هر حال اين نسخه غير قابل نقض نيست که در بندهاي بعدي توضيح داده مي شود. ۲) انتخاب همسر يک مسئله چند بعدي است و معيارها و شرايط انتخاب همسر متعدد است. وقتي شما اقدام به انتخاب همسر مي کنيد بايد ۲ مسئله کلي و اساسي را در نظر بگيريد: الف) همسر انتخابي شما مي بايست تمام معيارهاي اساسي و مهم مورد نظر شما را که لازمه يک زندگي توام با خوشبختي هست را دارا باشد (در اين زمينه مقالاتي در بخش مشاوره ازدواج سايت همدردي قرار داده ايم). اين بدان معنا نيست که در تمام اين پارامترها و معيارها صد درصد و کامل باشد، بلکه به اين معناست که حداقل نمره قبولي را داشته باشد. (مانند اينکه شما در رشته تحصيلي بايد همه دروس را پاس کنيد) ب) فرد مورد نظر شما در کل، بايد معدل قابل قبولي در معيارهاي مورد نظر شما کسب کند. يعني اينکه وقتي نمره هر يک از معيارهاي ازدواج را که با هم جمع کرديد، او ميانگين مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اينست که در رشته تحصيلي خود علاوه بر قبولي همه دروس، نبايد مشروط شويد) اگرچه ممکن است فرد در يک معيار نمره عالي نداشته باشد و نقطه ضعف وي باشد. مثلا دختري که ۲ سال از پسري بزرگتر است، اما در ساير معيارهاي اساسي قوي است، در نتيجه معدل خوبي جهت ازدواج دارد. در ضمن وي در معيار سن هم حداقل نمره قبولي را دارد. ليکن اگر اين دختر با همه معيارهاي اساسي و خوبي که دارد، ۱۵ سال از پسر بزرگتر باشد، با وجود اينکه معدل بالايي دارد، ليکن در يک معيار اساسي رد مي شود و چنين ازدواجي با ريسک بالايي از طلاق يا نارضايتي در زندگي زناشويي همراه مي شود. ( توجه کنيد در اينگونه مسائل انساني با قطعيت صد در صد سخن نمي گويئم). ۳) اختلاف سني دختر و پسر نبايد آنقدر زياد باشد که دوره رشدي آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمي ها، طرز نگرش و بينش و انرژي هاي رواني با هم متفاوت و يا احتمالا درگير شوند. مثلا ازدواج دختر ۱۶ ساله اي را با پسر ۳۰ ساله در نظر بگيريد. در حاليکه دختر در آغاز راه هيجانات، علاقمند به شطينت هاي نوجواني، کوهنوري و جست و خيز و مهماني و .... هست، آن آقا کار و تفکر و مطالعه، فليم و موسيقي و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بيشتر مي پسندد. همچنين ديدگاه آقا توام با تجربه و احتياط است و ديدگاه دختر نوجوان ريسک و فعاليت هاي نو و بديع است. ۵) نحوه تفکر پسر و دختر، نسبت به اختلاف سني در ازدواج (بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسيار مهم است. اگر پسري از همان اول با ترديد به بزرگتر بودن خانمش بينديشد. او آمادگي دارد که بعدا با کنايه اطرافيان به هم بريزد و اين مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسري که درگير اين گونه مسائل نيست به سادگي از کنار اين مسئله مي گذرد. همچنين دختري که به اين مسئله (سن زياد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالايش نسبت مي دهد. که اين از آسيب پذيري هاي چنين ازدواج هايي هست. ۶) نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در اين زمينه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گيري هاي خودشون منجر شوند که دختر و پسر نظرشان کم کم به هم عوض شود. اگر پسر و دختري به شدت تحت نفوذ والدين خودش هست. معمولا نمي تواند خارج از نظر آنها، دست به چنين ازدواجي بزند.
خلاصه: در تک تک معيارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلي همه معيارها، ميانگين مطلوب شما را کسب کند.
۴) نکته مهم بعدي اينست که علاوه بر سن شناسنامه اي بايد به سن و بلوغ عقلي، اجتماعي، فرهنگي و ظاهر وي نيز توجه کرد. بعضي وقت ها دختري ممکن است ۳ سال از پسري بزرگتر باشد، اما با نشاط و انرژي است. و علاقمنديها و تمايلات مشترکي با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقويمي، لازمست که به ظاهر، طرز فکر و نگرش هم توجه عميق شود.
-
جمعه 13 فروردین 1389
7:20 AM
نظرات(0)