کوچکترین وبگاه ايرانيان

شخصیت چیست؟

شخصیت یعنی « مجموعه‌ای از رفتار وشیوه‌های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص می‌شود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.

بی همتایی و تفاوت : شخصیت یک فرد بی‌همتاست و در عین بعضی مشابهت‌ها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.

ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.

قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص می‌توان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.

اختلال شخصیت چیست؟
آیا تابحال کسی را دیده‌اید که در برابر یک انتقاد ساده ، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟
آیا از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی افراد انواع مختلف «خال کوبی» را روی پوست خود دارند؟
چرا بعضی افراد برای خود بعضی افراد برای خود ، خانواده و ... برنامه ریزی سختگیرانه دارند بصورتی که شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟

شخصیت می‌تواند سازگار و یا ناسازگار باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح می‌شود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطاف‌پذیری بهره می‌برد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیت‌هایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز می‌دهند. بنابراین ، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»

میزان شیوع اختلال شخصیت
شیوع در جمعیت کلی
میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف شخصیتی تفاوتهای معنی‌دار وجود دارد برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود (0.5 تا 2.5 درصد) است در حالی که برای اختلال اجتنابی بین (1 تا 10 درصد) اعلام شده است.

شیوع در بین دو جنس
در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس تفاوت های معنی‌دار دیده می شود برای نمونه در حالی که طبق برآوردهاا صداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است اختلال مرزی نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان (گاهی 2 برابر مردان) است.

درمان اختلال شخصیت
روان درمانی
روشی است که روانشناسان بالینی یا مشاور با استفاده از اقدامات «نیرو دارویی» اقدام به درمان اختلال می نماید و شامل انواع مختلفی است از قبیل «روانکاروی ، شناخت درمانی ، رفتار درمانی ، گروه درمانی ، آموزش مهارت های اجتماعی و... هدف از روان دمانی ، آموزش رفتارهای جدید همراه با اسجاد خودآگاهی و بینش در مراجع (دروان جو) نسبت به رفتار خود و اثر آن بر فرد و جامعه است. در درمان اختلال شخصیت اولویت با روان درمانی است.

درمان دارویی
در کنار روان درمانی مواقعی وجود دارد که لازم است از دارو نیز استفاده شود تا فرآیند درمان تسهیل شود. دارو درمانی زیر نظر روانپزشک اعمال می شود و میزان و تعداد مصرف را او تعیین می کند. داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال بطور غیر مستقیم اثر خود در اعمال می کنند. برخی از گروهها دارویی مورد استفاده عبارتند از: ضد اضطرابها ، ضد افسردگیها ، ضد جنونها.

شنبه 14 آذر 1388

7:13 AM

نظرات(0)

تاثير رنگ ها برانسان

گفتند: از خدای خود بخواه برای ما روشن کند رنگ آن چيست؟ موسی گفت: خدا می گويد: آن گاوی است زرد، رنگ آن پر رنگ يکدست است، بينندگان را خرسند و شادمان می کند.
پژوهشهای علمی نشان می دهد که رنگها بر انسان و در زندگی وی تأثير دارند. رنگ سبز احساس دوست داشتن زندگی و اميد به زندگی را در انسان ايجاد می کند (به اين خاطر پوشاک جراحان از رنگ سبز انتخاب شده که روی بيمار تأثير بگذارد. و آياتی که از پوشش بهشتيان در بهشت صحبت می کنند نيز می گويند که پوشاک آنها سبز رنگ است) ـ رنگ ارغوانی انسان را به آرامش فرا می خواند ـ رنگ زرد دستگاه عصبی را پر جنب و جوش و انسان را با نشاط می کند (فعال می کند) و احساس شادمانی و خرسندی را در وی ايجاد می کند ـ رنگ آبی احساس سردی نمودن و رنگ سرخ احساس خشکی نمودن را در وی ايجاد می کند. همينطور درصد ياد گيری در متون و تصاوير رنگی بیشتر از متون و تصاوير سياه و سفيد است (بعبارتی مغز چيزهای رنگی را بهتر ذخيره می کند و بياد می آورد). رنگ به کارها معنی می دهد، در کارهائی که با اعداد با حجم زياد صورت می گيرد درصد اشتباهات در اعداد رنگی کمتر ار اعداد سياه و سفيد است.

شنبه 14 آذر 1388

7:06 AM

نظرات(0)

تشويق و تنبيه

زندگی در دوران مدرسه جدا از زندگی عادی ومعمولی انسان ها نیست.بلکه آبشخوری است که ریشه و بنیان ویا پایه و اساس زندگی آینده همان انسان های کوچک و کم سن و سال را سیراب می کند و آنها را به سوی همان زندگی که آینده انتظار شان را می کشد رهنمون می سازد . یعنی رویش زندگی را از مدرسه آغاز می کند .به زبانی بهتر مهارت های اصلی و اساسی زندگی در بزرگسا لی همان مهارت هایی هستند که در خرد سا لی آموخته شده اند . این یک اصل بزرگ وثابت شده ی روان شناختی است . همه انسان های بزرگسال همان هایی هستند که در کودکی بوده اند . همه ویزگیهای شخصیت هر یک از انسان ها در همان دوران شکل می گیرد .

مهرورزی دوست داشتن ها شاد بودن ها جوشش با دیگران هیجان زدگی ها نشاط عاطفه و عطوفت همچنین غم خوری سر خوردگی دشمنی ستیزه جویی با دیگران هم گون نشدن و همه آنچه در قا لب شخصیت های افراد گوناگون و رفتار هایی که از آنها سر می زند چیزی نیستند جز آموخته ها و یادگیری هائی که در دوران کودکی و خرد سالی داشته اند.پس تربیت کودک وظیفه ای یک روزه نیست و انضباط با یک بار آموزش دادن حاصل نمی شود . پدر و مادرباید پایدار و جدی باشند تا روش های تربیتی شان موثر واقع شود .

تربیت در نظر والدین چیزی جز تنبیه نیست ولی وازه تربیت در واقع به معنای تعلیم دادن یا پرورش شامل مجموعه ای از روش های مثبت و منفی است. وقتی کودکان خود را تربیت می کنید به آن ها می آموزید که چطور رفتار کنند یعنی پیش از آن که انجام کار ی را از آن بخواهید به آن ها آموزش می دهید . همیشه به آن ها می گویید که انجام چه کاری درست است ودرصورت لزوم به آن ها یاد آورمی شوید که کدام عملشان شایسته نیست . تربیت کودک وظیفه ای یک روزه نیست و انضباط با یک بار آموزش دادن حاصل نمی شود . پدر و مادرباید پایدار و جدی باشند تا روش های تربیتی شان موثر واقع شود . (گاربر 1948)

تعلم و تر بیت از جمله دشوارترین و ظریفترین و بر ثمرترین امور انسانی است و امری پر ارج و وقت گیر به حساب می آید که ثمره نهایی آن دیر به بار می نشیند . نقش معلمان در این امرحساس و مهم و بسیار موثر و سازنده است ومعلمان همانند نقاشان زبر دست پیکر تراشان هنرمندی هستند که از تن و جان نو باوگان پیکری دلپسند و تصویری دلپذ یر ابداع می کنند. می توان گفت که معلمان نقطه آغاز هر تحول آموزشی هستند و ایجاد عالمی نو جز با تربیت آدم نو از طریق معلمان خلاق ممکن نخواهد بود . آموزش و پرورش کلید فتح آینده است و معلمان فاتحان عرصه علم و تمدن مواجه خواهد شد

ما در آموزشگاه سعی درانجام موارد مهم از جمله آموزشی انضباطی فرهنگی توسط خود دانش آموزداریم

تشویق و تربیت

کودک در آغاز زندگی و حتی در مراحل بعدی حیات حالات و رفتاری دارد که ممکن است بر طبق مذاق مربی و اهداف و مقاصد تربیت نباشد . ویا ممکن است عملکرد او بگونه ای نباشد که خانواده و مربیان خواستار آنند جهت دهنده باز دارنده منظور ما از عوامل جهت دهنده آنهائی هستند که برای کودک نشانه تائید و تصد یقند وطفل آنها را -عواملی برای تکرار رفتار می داند و منظور ما از عوامل باز دارنده آنهائی هستند که نقش کنترل و ترمز را برای کودک ایفا کرده وسبب آن می شوند که طفل از عملی دست بر دارد . اولی را در قالب کلی تشویق و دومی را در کتب تربیتی در قالب کلی تنبیه مورد بحث قرار می دهند .

اصول و شرایط تشویق

1- شرط سن: در تشویق کودکان شرط سن مهم است و با ید مورد رعایت قرار گیرد . در هر سن مقتضائی را باید در نظر گرفت و این امر شدنی نیست مگر بشرط آگاهی از فنون روانشناسی و داشتن اطلاعات کافی در زمینه روانشناسی کودک و نو جوان .در هر سنی خواستار ها فرق می کند و طبعا نوع جوایز و پاداش فرق خواهد کرد . تشویق از کودک خرد سال بصورت بغل کردن و بوسیدن و نوازش است .در حالیکه این امر برای افراد نوجوان و بالغ چندان مورد پسندنمی باشد . ویا تحسین کودکی در تنهایی بعنوان تشویق برای او کودک قانع کننده نیست . او دوست دارد در جمع مورد تایید قرار گیرد .

2- شرط جنس: تشویق و تایید و حتی جایزه دادن برا ی پسر و دختر بهتر است متفاوت باشد. بدین معنی که شرایط حیات روانی و اجتماعی آنان را مورد نظر قرار دهیم . شاید پسران به اسباب بازی ها وسایل مکانیکی و ابزار متحرک بیشتر راغب باشند تا دختران به آن بعد بیشتر توجه دارند .

3- شرط روانی: افراد نکته مهمی که در تشویق می بایست مورد نظر باشد شرایط روانی کودکان در سنین مختلف و نوع پایبند ی آنان به لذات است. کودکان خردسال بدنبال لذات جسمی زود گذر واز نوع لذات کامی هستند. برای تشویق اگرکامشان را شیرین کنیم برایشان لذتبخش تر از آن است که مثلا دائره المعارفی را تا چند هزار برابر از نظر قیمت به آنها اهدا کرده و مورد تشویقشان قرار دهیم. این کار در سنین بزرگسالی و نوجوانی و بلوغ آنان اگر صورت گیرد نوعی اهانت و توهین برای آنان بحساب خواهد آمد. در آن سنین تشویقی باید صورت گیرد که ذوق اجتماعی و شخصیتی آنان را اقناع کند ومثلا آن ها را به جامعه همسن خودشان بعنوان افرادی مهم معرفی نماید.

4- شرط کار تلاش : در تشویق کودک و اعطای جایزه به آنان این شرط را در نظر می گیریم که رابطه ای باشد بین میزان کار و تلاش و میزان تشو یق . گاهی کودک کاری عادی و کوچک انجام می دهد و زمانی کاری بزرگ و مهم . در این صورت بر خورد ها نباید یکسان باشند . گاهی تشویق برای سرمایه گذاری یک ساعته کودک است و زمانی برای کاری چند ساعته که مثلا هفته ای از عمر او صرف فلان کار و برنامه شده است. رعایت این تناسب باید مورد نظر باشدتا او در یابد در ازای میزان سرمایه گذاری و کوشش به جایزه ای دست خواهد یافت و این محرکی باشد برای کار و تلاش بیشتر و سرمایه گذاری زیادتر.

5- مقتضای درک و فهم: همه کودکان به یک اندازه نمی فهمندو هوش آن ها به یک میزان نیست. به همین نظر موضع گیری ها در قبال کودکان به یک اندازه نمیتواند باشد. ممکن است تشویقی برای یک کودک اقناع کننده باشد و برای کودک همسن او که از هوش برتری برخوردار است اهانت و تحقیر بحساب آید.ممکن است فردی در سن بلوغ باشد ولی کودکانه بیندیشدو کودکی کم سن و سال باشد و به اندازه بالغان فکر کند. این تفاوت ها را باید مورد توجه قرار داد.

6- شرط تداوم: فرزند شما ممکن است عمل مهمی را انجام دهد و شما او را مستحق تشویق بدانید.ولی در این امر شیوه ای در نظر گیرید که قابل ادامه باشد. آنچنان نباشد که برای یک عمل عادی کودک تمام لغات و اصطلاحات مربوط به تشویق و تقدیر کودک را یکباره به کار برید. شاید کودک شما در کلاس اول ممتاز شود و یرای او خرید یک دوچرخه خطاست . زیرا براین اساس شما بذر توقعی بزرگ را در اندرون او کاشته اید. اگر در کلاس پایانی دوره ابتدایی رتبه اول شود ناگزیر باید برای او اتومبیل بخرید.....

7-مستقیم بودن تشویق: برخی از اولیای دانش آموزان عادت دارند که بخاطر اخلاق و رفتار کودک و هم بعلت پیشرفت تحصیلی او جایزه ای تهیه کرده و محرمانه به مدرسه ببرند و از معلم و مدیرش بخواهند که آن را به اسم خود در صف به کودک تحویل دهد. این کار نوعی ارتکاب خطا برای معلم است . زیرا کودک این توقع را از او دارد که در مراحله بعدی گام های مهم تر و یا لااقل مساوی آن بر دارد و در حالیکه معلم عاجز است . ثانیا برای دیگر کودکان حسرت آفرین است که فلان طفل هم کلاسی به خاطر فلان مسله به چنین جایزه ای دست یافته و آن ها سرشان بی کلاه مانده و ثالثا اگرروزی این حقیقت برای کودک کشف شود دیگر به چنین وا لدین و معلمی اعتماد نخواهد کرد و ...

8-خوداری از دادن سند: فرزند و شاگرد خود را تشویق کنید بدان شرط که تشویق شما برای ابراز غرور و احساس اقناع همیشگی از اخلاق و رفتار اوپیشرفت نشود و اوفکرکند که بر این ا ساس واجد جمیع کمالات شده و دیگرنیازی به کار و تلاش ندارد.بر این اساس به او نوشته ای ندهید که از اخلاق و رفتارش کاملا رضایت دارید. اگر چنین نوشته ای می دهید آن را محدود کنید بدینگونه که تا این تاریخ از اخلاق و رفتار او رضایت داشته اید . بدین معنی که معلوم نیست برای فردا هم چنین رضایتی حاصل باشد. برای فردا تلاش و کوششی جدید لازم است و او همچنان باید در کار اصلاح و پیشرفت خود باشد .

9-شرط قیمت و بها: بسیاری از اولیای دانش آموزان به واقع برای خودشان جایزه ای می خرند نه برای فرزندان خود آن ها شاید نمی دا نند که فرزندا ن شان بین طلا و برنج بین کائو چو و پلاستیک فرق نمی گذارند. چیزقیمتی یا ارزان برای کودک یکسان است . برای تشویق کودک و جایزه دادن به او اشیائی گران قیمت می خرند و آنگاه برای این که آن شیئ نشکند آن را در قفسه ای قرار داده و آن را قفل کرده و کودک را از بازی محروم می کنند . در چنین صورت بدست کودک چه رسیده است ؟ آیا بهتر نبود که همان اسباب بازی ارزان قیمت پلاستیکی برای کودک تهیه می شد واز آن بهره مند می گشت ؟

10-شرط سازند گی : تشویق کودک به گونه ای باشد که در او سازندگی ایجاد کند نه غرور ونه خود پسندی و خود بینی . تشویق باید اخلاق او را بهتر سازد راه و روش او را برای رسیدن به هدف جهت دهد به میزان کار و تلاش او بیفزاید و آخر این که او را از قبل بهتر سازد .

هم چنین اسباب و ابزاری که برای تشویق کودک تهیه می کنیم به گونه ای باشند که فکر و ذهن او را به حرکت اندازد در او ابتکار و ابداع پدید آورند و کودک با آن ها به صورت فعال برخورد کند نه منفعل . و نیز نکات دیگر از جمله رعایت نیاز کودک رعایت شوق و رغبت کودک به شیئ . شاید کودکی همه گاه در آرزوی داشتن یک ساعت مچی است . بهتر است تشویق و جایزه او همین شیئ باشد ....

صورت های عملی تشویق

مساله تشویق کودکان را چگونه به مرحله اجرا و عمل در آوریم؟چه کنیم که کودک در درون خود احساس شوقی کند و در باطن خویش خشنود باشد که فلان عمل را انجام داده است ؟راه های شادمان کردن کودک به خاطر عمل مورد نظر ما کدامند؟

1-ذکر کلمات محبت آمیز 2- معرفی عمل آن در حضور جمع 3- معرفی و ارائه اثر 4-نصب عکس او 5-دادن جایزه 6- نزدیک کردن به خود 7- سپردن مسو ولیت 8-ذکر قصه و داستان 9 - دادن گواهی 10- دادن عکس او به روزنامه 11-شیوه های دیگر

ذکر کلمات محبت آمیز

عبارت و کلماتی که جنبه مهر و علاقمندی فرد و هم دیدگاه احترامی مربی را به کودک نشان دهد. طفل بر اثر آن در یابد که عملش مورد رضای والدین یا مربی بوده و آن ها او را براین اساس بیشتر مورد محبت قرار داده اند. کلماتی مثل عزیز من پسر جان آقا خانم شاگر د خوب الفاظی چون بفرمائید تشریف بیاورید آفرین بر تو پسرم دختر من و ... می تواند حاکی از این محبت باشد و البته سعی داریم که این کلمات سر سری و تصنعی نباشد که طفل از آن سر در می آورد .

معرفی عمل آن در حضور جمع در خانه یا در مدرسه نزد خواهر و برادر و یا نزد دانش آ موزان کلاس سعی دارید فردی را که عمل خوبی انجام داده معرفی کنیم و عمل او را مورد ستایش قرار دهیم. این روش برای همه دانش آموزان در همه سنین و مخصوصا برای نو جوانان و جوانان موثر است.

شک نیست که باید توضیح دادکه چرا عمل او مورد تقدیر است . البته جمع کلاس را وا می داریم که به افتخار عملکرد خویش ابراز شادمانی کنند . صلواتی بفرستند ویا تکبیری بگویند و بالاخره علاقه و رضامندی خود را اعلام دارند.

فواید تنبیه

اصلاح رفتار

تنبیه این فایده را به همراه دارد که کودک را سر عقل می آورد و او را در می یابد که عمل خطائی را مرتکب شده و از تکرار آن باید خوداری کند .این امر برای کودکان خردسال حتی به صورت شرطی شدن مطرح باشد .طفلی که بخاطر خطائی حتی بدون آکاهی داشتن به خطای عملی تنبیه می شود بر اساس اصل شرطی شدن که توسط پاولوف عرضه شده است رابطه ای بین عمل و کیفر می یابد. می فهمد هر باری که عمل ناروائی را انجام دهد باید رنج آن را تحمل نماید و به ای نتیجه می رسد که سودش در ترک آن عمل است.

یافتن راه صواب

گاهی تنبیه می تواند وسیله ای باشد برای یافتن راه صواب کودک عملی را انجام می دهد راهی را طی می کند و بدان خاطر تنبیه می شود خود به خود به این نتیجه می رسد که آن راه قابل تکرار نیست و برای مصون ماندن از تنبیه ناگزیر باید شیوه دیگری و یا راه ضدی در را انجام دهد.

اثر بخشی فوری

از فواید تنبیه اثر فوری آن بر روی فرد است . کودکی را در نظر بگیریدکه در خانه یا مدرسه شرارت می کند و مزاحم دیگران است سر وصدا به راه انداخته و برای دیگران صدمه آفریده با لجبازی های خود برای دیگران رنج می آفریند در چنین صورتی آن چه که برای کودک ارزش دارد باید از او گرفت و او را از آن محروم کرد.

ایجاد بیداری

تنبیه گاهی دانش آموزی را به خود آورده و بیدار می کند .به عبارت دیگر عامل هشدار دهنده و بیداری آفرینی است ممکن است کودک در لحظه تنبیه عمل دبیر را غیر عادلانه و ناروا بداند ولی بعد از ؟آن مخصوصا به هنگام تنهایی به خود می آید و در می یابد که عملش مطبو ع ومناسب نبوده و هشیار می گردد. تشدید فتار

این هم فایده دیگر تنبیه است که می تواند عامل تحریک کودک برای انجام رفتاری با شدت و رغبت بیشتری باشد. بعنوان مثال می گوئیم:

کودکی در حد معینی وقت گذاری کرده و به درس و مشق و مطالعه اش می پردازد. نمره مطلوب را نمی آورد . تذکرات والدین و مربیان در اصلاحش موثرواقع نشده و سرانجام امکانات مورد علاقه اش از او گرفته می شود . این تنبیه در حقیقت اورا به این اندیشه وا می دارد که کار و تلاش او برای دستیابی به جنان مقصر کافی نبوده و باید فعالیت بیشتری را از خود بروز دهد. براین اساس تنبیه برای او نقش محرکی را ایفا کرده که او عمل و کار خود را بیشتر و فعالیت خود را تشدید کند .

شنبه 14 آذر 1388

6:54 AM

نظرات(0)

تعداد صفحات :35 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 >