عفاف در شبه مردان؛ از آرایش ابرو تا لباسهای بدننما به گزارش خبرنگار جامعه فارس، عفاف، واژهای است كه در لوای قدرت مردان معنایی زنانه به خود گرفته است در حالیكه آرایش ابرو، استفاده از لباسهای جذب و شلوارهای فاق كوتاه، عفاف را در مردان خدشهدار كرده است. در فرایند رشد بدحجابی كه اوج آن در دولت اصلاحات شكل گرفت و لباسهای تنگ و چسبان و شلوارها و آستینهای كوتاه، مدهای جدید بدحجابی شدند، علاوه بر زنان، برخی مردان هم بینصیب نماندند و آرایشهای زنانه را برای خود برگزیدند، آرایش ابرو، موهای بلند و مدلهای گروههای رپ و شیطان پرستها، لباسهای تنگ و بدننما و برخی شلوارهای گشادی كه هر لحظه امكان افتادن آن وجود دارد و البته در این مسیر گوی سبقت را از زنان ربودهاند! این روزها پیراهنهای مردانه، آب رفته و فاق شلوارها یا بینهایت كوتاه و یا بیش از اندازه بلند شده است، لباسهایی كه خارج از سایز متعادل هستند. استفاده از علائم و نشانهها، شبهمردان را رنگ و لعابی خشنتر داده است، آرایشگاههای مردانه این روزها تمام خدمات آرایشگاههای زنانه را ارائه میكنند از اصلاح ابرو تا رنگ و مش مو. عفاف در جامعه امروز بیشتر از آنكه واژهای عمومی باشد معنایی زنانه به خود گرفته است اما عفاف در مردان به قدری حائز اهمیت است كه عفاف در زنان اهمیت دارد. مردانی كه قرار است ستون خانوادههایی در آینده باشند آیا با این ظواهر شكننده قابل اتكاء خواهند بود؟
● لباسهای "جذب " ؛ تنگی نفس برای اعتماد به نفس!
روانشناسان معتقدند شبه مردانی كه به سمت استفاده از مدلهای زنانه روی میآورند عمدتاً دچار ضعفهای روحی و اعتماد به نفس ضعیف هستند، این افراد برای جلب توجه دیگران اقدام به استفاده از مدلهای موی خاص و علائم و نشانههای وحشتناك میكنند. احمد مؤمنی، یك روانشناس، درباره وضعیت پوشش مردان در جامعه امروز میگوید: علیرغم آنكه تصور عامه بر این است كه عمدتاً نوجوانان و جوانان از برخی پوششهای خاص غربی استفاده میكنند اما برخی از مردان مسن هم برای اینكه از قافله عقب نمانند از پیراهنهای چسبان و كوتاه یا زیورآلات خاص، استفاده میكنند. به گفته وی عمده این افراد برای پر كردن بخشهای خالی شخصیت خود، ظاهری را انتخاب میكنند كه به آنها شخصیتی غربی دهد در حالیكه پستترین اقشار جامعه در كشورهای غربی از این مدلها استفاده میكنند. یكی از پسرهای جامعه امروز كه عنوان "امروزی " را یدك میكشد، درباره استفاده از لباسهای چسبان میگوید: این لباسها مد روز است،اگر نپوشیم از جمع همسن و سالها عقب میمانیم ولی در كل دوست دارم كه هزینهای را كه صرف پرورش اندام كردهام به چشم بیاید. یكی دیگر از پسران جوان استفاده از زیورآلاتی چون اسكلتها و ستارههای سیاه را كاملاً مردانه میداند.
● لباس تنگ و كوتاه تحفه فرنگ از گذشته تا كنون
نگاهی به پوشش كشورهای غربی در مقایسه با سایر كشورها از گذشته تاكنون نشان میدهد كه انسان غیر غربی عموماً با لباس بلند و گشاد در جامعه ظاهر میشده است و انسان غربی با لباس تنگ و كوتاه. دوخت لباسهای تنگ برای مردم هزار سال پیش كاری چندان دشوار و پیچیده نبوده كه نتوانند از عهده آن برآیند، علاوه بر این مردم قدیم هر اندازه هم كه مطابق معیارهای غربی عقب مانده فرض شوند این اندازه میفهمیدهاند كه اگر شلوار را گشاد ندوزند و دامن و پیراهن را كوتاهتر كنند صرفهجویی كردهاند و این به نفع آنهاست، پس نمیتوان گفت این تفاوت در شكل لباس ناشی از پیشرفت و عقبماندگی است و نمیتوان گفت كه شرقیها اگر میتوانستند آنها هم مثل مردم امروز غرب لباس میدوختهاند. باید گفت كه این جهان بینی و نظام ارزشهای شرق است كه اقتضای چنان لباسی را دارد و لباس امروز غرب نیز متناسب با جهانبینی و فرهنگ امروز غرب است.
● تصویب طرح ساماندهی مد و لباس و تكرار ماجرای بایگانی یك مصوبه دیگر!
با آغاز كار مجلس هفتم، كمیسیون فرهنگی طرح ساماندهی لباس را تهیه كرد از مفاد این طرح این بود كه لباس ملی و اسلامی در كشور حمایت شود و لباسهای وارداتی برچیده شود. این طرح در كمیسیون فرهنگی مجلس كار كارشناسی شد و در ۱۱ ماده به تصویب نهایی در مجلس رسید و ۲۰ بهمن سال ۸۵ شورای نگهبان این مصوبه را به صورت یك قانون مورد تأیید قرار داد. به موجب ماده ۲ این قانون وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما مكلف هستند نمادها و الگوهای پارچه و لباس ایرانی را ترغیب و تشویق و تبلیغ كنند و در جهت پرهیز از الگوهای مغایر با فرهنگ ایرانی - اسلامی اهتمام جدی بورزند. به موجب ماده ۶ وزارت بازرگانی ملكف شده به منظور حمایت از تولیدات داخلی عوارض گمركی بر واردات پوشاك خارجی وضع كند تا رقابت تولیدات داخلی و تولیدكنندگان داخلی میسر شود. قانون ساماندهی مد و لباس وظایف متعددی برای تمام دستگاههای ذیربط لحاظ شده است اما آیا لباسهای موجود در بازارهای امروز كشور ویژگیهای معنای اصلی لباس كه همان «پوشاننده» است را داراست؟ چقدر از لباسهای تولید داخل برای پسران امروز جذابیت دارد؟ آیا بخش عمده پیراهنها و شلوارهای مردانه بازارهای كشور تولید داخل است یا قاچاق هستند؟ الگوهای پسران جوان از هنرپیشههای سینما و تلویزیون گرفته تا فوتبالیستها و ورزشكاران تا چه حد در شكل و ظاهر خود به مقوله «عفاف» توجه میكنند؟
● رد پای مدهای منسوخ بر سر و صورت شبه مردان!
به گفته سلیمان جعفرزاده، رئیس كمیسیون اجتماعی مجلس عفاف تنها مربوط به زنان نمیشود و توصیههایی كه در دین و روایات درباره عفاف مردان آمده است خیلی بیشتر از وضعیتی است كه شبهمردان در حال حاضر است. جعفرزاده تأكید میكند كه با زور چماق نمیشود عفاف را در پسران امروز زنده كرد. بهترین روش ورود به این بحث ورود شرعی و تكلیفی است. بسیاری از اقلیتهای مذهبی حتی در كشور ما كه كشوری اسلامی است به تابعیت اكثریت، حدود عفاف را رعایت میكنند. وی بر موضوع "حیا " در بحث عفاف تأكید میكند و میگوید: مردان و زنان در جامعه باید حیا را رعایت كنند، در روایات نیز آمده است كه كسی كه حیا ندارد، دین ندارد. حیا در واقع اخلاق نیكی است كه برای همه انسانها لازم است تا حریمها حفظ شوند. جعفرزاده درباره برخی از مدهای مو و لباس كه این روزها در بین جوانان با استقبال مواجه شده است، نیز تصریح میكند: جوانان امروز در كشور ما خود را به شكل و شمایلی درمیآورند كه یك زمانی در دنیا مد بوده است و الآن تنها ۲ درصد جوانان اروپایی از این مدلها استفاده میكنند. در واقع تاریخ مصرف این مدها گذشته است و گروههای شیطان پرست و رپها از مدلهای موی وحشتناك و علائم و نشانههای عجیب و غریب استفاده میكنند. به گفته رئیس كمیسیون اجتماعی مجلس، جوانان غربی از این مدلها استفاده كردند و دیدند كه ته آن هیچ چیزی نیست اما جوانان امروز ما باید هوشیار باشند كه راه اشتباه آنها را در پیش نگیرند. جعفرزاده با انتقاد از ایفای نقش كمرنگ رسانههای دیداری میگوید: جا دارد برای حفظ هویت ایرانی و دینی طبق برنامه پنجم اگر لازم باشد حتی ده شبكه تلویزیونی را راه بیندازیم تا درباره این قضیه كار كنند، رسانههای كنونی در این زمینه بسیار ضعیف عمل كردهاند به طوری كه برخی از هنرپیشهها و مجریهای تلویزیون نیز از مدلهای منسوخ شده غربی در ظاهر خود استفاده میكنند. وی با اشاره به اینكه انگلستان كه امروز مهد فساد در دنیاست ظاهر جوانانش به این شكل نیست، تأكید میكند: اگر جوانان، خود و خدای خود را به خوبی بشناسند راهی غیر از پیروی از مدهای غربی را در پیش خواهند گرفت.
● وزیر كشور: طرح عفاف شامل مردان هم میشود
مصطفی محمد نجار، وزیر كشور طی روزهای اخیر در حالی از آغاز اجرای طرح عفاف و حجاب در كشور خبر میدهد كه تأكید دارد این طرح شامل مردان نیز خواهد شد.
به گفته نجار، این طرح با تشكیل ۶ كارگروه از سازمانها و ادارات كشور آغاز میشود.
عفاف و حجاب در جامعه اسلامی مقولهای نیست كه در قالب طرحهای مدتدار از سوی دستگاههایی چون وزارت كشور یا نیروی انتظامی مورد توجه قرار گیرد. عموما اقداماتی كه تاكنون در زمینه برخورد با بدحجابی در جامعه صورت پذیرفته است جنبه فصلی و موسمی داشته است در حالی كه پس از توقف در برخوردها، واكنشهای بعدی از سوی هنجارشكنان بدتر از قبل بوده است و پس از انجام هر طرح مقطعی، وضعیت رو به افول رفته است. اگر جامعه یك جامعه اسلامی است باید همواره با هنجارشكنیها و مظاهر نقض اصول اسلامی مقابله شود و دستگاههای مرتبط به صورت مداوم و مستمر با تمام مظاهر بدحجابی و فساد در هر ردهای از هنرپیشهها، ورزشكاران و تبلیغات در رسانههای دیداری و مكتوب گرفته تا عموم مردم در جامعه برخورد كنند.
پیش از این همواره سؤالی در ذهن مردان پرسه میزد كه چرا خانمها برای خروج از خانه زمان زیادی را صرف میكنند در حالیكه خودشان نیز امروز به دردی مشابه، دچار شدهاند و ساعتها برای آرایش ابرو و فرم دادن به موهای سر و صورت، وقتشان را روبروی آینه صرف میكنند.
تحلیل : خبرگزارى فارس
-
دوشنبه 3 خرداد 1389
5:56 AM
نظرات(0)
«و شاورهم في الامر»(قرآن، آل عمران /159) رابطه رهبري و مردم، کارگزاران و تودهها به گونهاي متقابل و دوسويي در ميآيد و جامعه از قوامي درست برخوردار مي شود. نسبت حاکم و محکوم، ظالم و مظلوم و بالا دست وزير دست منتفي شده، همگان ميدان انديشه و نظر و شرکت در آن چه به آنان مربوط است مي يابند. به روشني مي توان دريافت که يکي از عوامل موفقيت پيامبر در پيشبرد هدف هاي اسلامي، همين مسأله مشورت بوده است آن حضرت نشان داد که جامعه را چگونه مي توان به سلامت اداره کرد و چگونه مي توان جلوي خودرأيي و خودسري را که از بزرگترين آفت هاي اجتماعي است گرفت. انسان هايي که از فکر قوي برخوردارند و صاحب بهترين نظرها هم هستند، اگر خود را بي نياز بينند و احساس کنند که نيازي به رأي و انديشه ديگران ندارند، خوي استبداد پيدا مي کنند. اما اگر با مردم رابطه برقرار کنند، از نظرهاي ديگران استفاده کنند، علاوه بر رشدي که به آن ها مي دهند، از خطر فرو رفتن و غلتيدن در استبداد دور مي شوند. وقتي کسي خود را بي نياز از ديگران مي بيند، هر چند که از نظر انديشه قوي باشد، شخصيت مردم را ناديده مي گيرد. انديشه ها را متوقف مي کند. استعدادهاي آماده را نابود مي سازد. بدين ترتيب بهترين سرمايه و پشتوانه يک حکومت و نظام از بين مي رود و سير انحطاط آغاز مي شود. بهترين افراد و محکم ترين نظام ها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت مي رسند و اين حقيقتي است گريز ناپذير که بر زبان امام بيان، اميرمؤمنان(ع) چنين آمده است: امر شاورهم پيمبر را رسيد بنابراين، مشورت کننده بر جانب و مشرف بر رستگاري است 20 و از خطا ايمن و به دور است. 21 از همين روست که امير مؤمنان(ع) به مشورت توصيه کرده است: «شاور ذوي العقول تأمن الزّلل و الندم.» با صاحبان خرد مشورت کن تا از لغزش ها و پشيماني ها ايمن گردي.22 بدرستي که هيچ عاقلي از مشورت کردن بي نياز نمي شود 23 و آن که خود را بي نياز از مشورت ببيند و در کارها بر عقل و رأي خود اعتماد کند، خود را در خطر افکنده 24، گمراه شود 25 و آن که به رأي و انديشه خود اکتفا کند هلاک شود. 26 شورا از چنين جايگاهي برخوردار است و رسول خدا(ص) نه تنها خود مشورت مي کرد، بلکه توصيه مي کرد و تأکيد داشت که مسلمانان چنين کنند و به سيره او تأسي نمايند. علي(ع) گويد که چون پيامبر مرا به يمن اعزام مي کرد وصايايي کرد، از جمله فرمود: «يا علي... ولاندَمَ من استشار» اي علي... و آن که مشورت کند پشيمان نشود.27 هرگز کسي از استبداد رأي سود نبرده و کسي از مشورت کردن زيان نديده است، و پيامبر حق به درستي فرمود: «ما شقي قطّ عبد بمشورة ولا سعد باستغناء رأي.» هيچ بندهاي با مشورت کردن بدبخت نشد و هيچ کس با بي نياز دانستن خود از مشورت سعادت نيافت. 28 مشورت باعث مي شود که با بهرهگيري از خرد ديگران، موارد خطا بهتر شناخته شده از فرو رفتن در آن ها اجتناب شود. «من استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطاء.» کسي که از افکار ديگران استقبال کند موارد خطا را مي شناسد.29 براي پرهيز از اشتباه و جلوگيري از لغزش بايد انديشه ها و آرا را به هم زد تا از تضارب آن ها آن چه راست و درست است ظهور کند: «اضربوا بعض الرأي ببعض يتولّد منه الصواب.» برخي از آرا را به برخي ديگر بزنيد تا رؤي درست زايد و به دست آيد بدين ترتيب است که پشيماني ها کاسته خواهد شد.30 مشورت ادراک و هشياري دهد مشورت کردن آن قدر نزد پيشوايان حق، اعتبار داشت که علي(ع) مي فرمود: «اذا عزمت فاستشر.» 33(هرگاه عزم کاري کني مشورت کن) و رسول خدا(ص) مي فرمود: «من أراد أمراً فشاور فيه و قضي، هدي لاَ رشدِ الامور.»34 (هر کس تصميم به به اجراي کار گيرد و براي آن مشورت کند و انجام دهد، به بهترين راه دست يابد). سلامت تصميمگيري ها و گرو مشورت است. جامعهاي که فاقد سنت مشورت است، در تب و تاب خود محوري ها و خودسري ها مي سوزد و در عدم تعادل سير مي کند، و جامعهاي که در آن شورا يک اصل مسلم است و از اجزاي ضروري حيات آن محسوب مي شود، بهترين راه و کامل ترين مسير در برابرشان گشوده خواهد شد، همان طور که رسول حق(ص) فرمود: «ما تشاور قوم قط الا هدوا لارشد أمرهم.» هيچ قومي مشورت نکردند جز آن که به بهترين امور هدايت يافتند. 35 اصولاً مردمي که امور مهم خود را با مشورت يکديگر انجام مي دهند، کمتر گرفتار لغزش و پشيماني مي شوند و آنان که گرفتار خودرأيي و استبدادند، هر چند افراد فوق العادهاي باشند، غالباً در اشتباه به سر برده، موجب تنش هاي اجتماعي - سياسي مي شوند. فقدان سنت مشورت در جامعه، شخصيت مردم را مي کشد و رشد افکار را متوقف مي سازد. چنين مردمي شايستگي زندگي حقيقي را از دست مي دهند، آن ها مرده هاي زندهاند؛ چنان که در حديث شريف نبوي به اين حقيقت اشاره شده است: «اذا کان امراءکم خيارکم و أغنياءکم سمحاء کم و أمرکم شوري بينکم فظهر الارض خيرکم من بطنها و اذا کان امراءکم شرارکم و اعتياء کم بخلاء کم لم يکن أمرکم شوري بينکم فبطن الارض خيرلکم من ظهرها.»36 هنگامي که زمامداران شما نيکان تان و توانگران شما سخاوتمندان تان باشند و کارهايتان به مشورت انجام شود، در اين موقع روي زمين از زير زمين براي شما بهتر است(شايسته زندگي و بقا هستيد) ولي اگر زمامداران تان بدان و توانگران تان افراد بخيل باشند و کارهاي به مشورت برگزار نشود، در اين صورت زير زمين از روي آن براي شما بهتر است. ملاحظه مي شود که در نظر پيامبر اکرم(ص) جامعهاي با رهبران خودسر و توانگران تنگ چشم و فاقد سنت مشورت، حق حيات ندارد. در نگاه پيامبر، شورا چنين جايگاهي دارد و از عناصر اصلي حياتبخش جامعه هاست. از اين رو، آن حضرت با وجود اين که نيازي به مشورت نداشت، 37 براي زنده ساختن و زنده نگاه داشتن جامعه بيش از هر کس مشورت مي کرد. چنين جايگاهي است که موجب فضيلت شورا و اهميت آن مي شود مردمان بيدار و آگاه و اهل صلاح و سداد و رشد يافته، اهل مشورتند. در کلام الهي، در اهميت، جايگاه و اعتبار آن آمده است: هر چيزي که دارا شدهايد برخورداري زندگاني دنياست، و آن چه نزد خداست بهتر و پايدارتر است براي کساني که ايمان آوردند و بر پروردگارشان توکل مي کنند، و کساني که از گناهان سهمگين و از کارهاي بسيار زشت دوري مي کنند و چون به خشم آيند درگذرند، و کساني که دعوت پروردگارشان را اجابت نمودند و نماز را به پا داشتند و کارشان ميان شان به شور است و از آن چه به آنان روزي دايم انفاق مي کنند. و کساني که چون تجاوز مسلحانهاي به آنان شود يکديگر را در انتقام کشيدن ياري دهند.38 در اين آيات مسأله شوري در کنار نماز و انفاق و به عنوان يک ويژگي اساسي از ويژگي هاي انسان هاي رشد يافته آمده است. علامه طباطبايي(ره) متذکر شده است که: در جمله«وأمرهم شوري بينهم» اشاره شده است که آن ها مؤمنان اهل رشد و عمل به واقع هستند که دربه دست آوردن و استخراج رأي و نظر صحيح دقت مي کنند وبه صاحبان خرد مراجعه مي کنند در نتيجه آيه شريفه از نظر معنا نزديک به آيه«الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه» 39 است.»40 انسان هاي رشد يافته و اهل ايمان کساني هستند که کارهايشان با مشورت انجام مي گيرد و داخل هيچ کاري نمي شوند و دست به عملي نمي زنند مگر آن که ابتدا مشورت کنند و اين ويژگي از شدت تدبر و بيداري و هشياري آنان در امور است.41 انسان هاي کمال يافته به کاري پيش از مشورت اقدام نمي کنند زيرا بدرستي گفته شده است: «ما تشاورقوم الا و فقوا لاحسن ما يحضرهم.» 42(هيچ قومي در کارهايشان با يکديگر مشورت نکردند مگر آن که به بهترين راه هاي موجود دست يافتند). انسان هاي هدايت يافته با يکديگر مشورت مي کنند و استبداد رأي نمي ورزند زيرا از أنانيت و خودخواهي خارج شدهاند و در طلب خير و بيان آن به يکديگر اعتماد دارند.43 پي نوشت ها: منبع: سايت راسخون
مسأله شور و مشورت و مشاوره در اسلام و در منطق عملي پيشوايان حق از اهميت بسياري برخوردار است. در سيره پيامبر اکرم(ص) نوشتهاند که آن حضرت با اصحاب خود بسيار مشورت مي کرد.1 و نيز از برخي اصحاب آن حضرت و عايشه نقل شده است که هيچ کس را نديديم که با اصحاب خود بيشتر از رسول خدا با اصحابش مشورت کند.2 رسول خدا و ائمه هدي(ع)، با وجود آن که معصوم بودند و نيازي به مشورت نداشتند و حتي قطع نظر از وحي و مقام خليفة اللهي، داراي چنان انديشه کامل و نيرومندي بودند که از مشورت بي نيازشان مي کرد، با اين حال مشورت مي کردند.3 عمل به شورا، از اصول مسلم سيره پيامبر اکرم(ص) و اوصياي آن حضرت است. اين که چرا آنان مشورت مي کردند و چه ضرورتي در اين کار مي ديدند، مطلبي است که در طي اين فصل بخوبي روشن مي شود، اما مقدمتاً به نکاتي اشاره مي شود رسول خدا(ص) با مشورت کردن، از يک سو مسلمانان را متوجه اهميت شورا مي کرد و از ديگر سو به آنان مي آموخت که به اين سيره عمل کنند و پس از آن حضرت به اين سنت نيک تأسي و به اين روش اقتدا کنند.4 مسلمانان مي آموختند که شورا بايد به عنوان يک اصل و قسمتي از برنامه زندگي شان باشد، نه يک امر فرعي وخارجي از برنامه زندگي. شورا مايه الفت اجتماعي، پيوند مردم، ارزش يافتن آن ها و مشخص شدن قدر و جايگاهشان در امور اجتماعي بود. 5 مشورت کردن پيامبر با اصحابش براي مراعات حال آن ها و احترام ايشان بود.6 اين حرکت، خود موجب رشد انديشه و تفکر در جامعه اسلامي مي شد. با اين اقدام، صاحب نظران و اهل انديشه و صاحبان رأي رشد کرده، جايگاه واقعي خود را مي يابند روحيه انفعال در مردم، دور بودن از امور جامعه و بي اهميتي نيست به مسائل رنگ مي بازد. روحيه انزوا و مرده بودن مردم به دليل نظر داشتن ولي امکان شرکت نيافتن در امور جامعه از بين مي رود. مردم اعتبار يافته، پيوندهاي اجتماعي مستحکم مي شود روحيه مسئوليت پذيري و شرکت در امور قوت مي يابد.
«من استبد برأيه هلک» هر کس استبداد رأي ورزد هلاک مي شود.7 هر انساني و هر نظامي در نتيجه استبداد رأي بدون پشتوانه مي شود. مهم ترين جنبه يک حکومت، مردمي بودن آن است که نقش بهترين پشتوانه را بازي مي کند؛ و مردم با اعتبار يافتن و شرکت در امور است که نقش واقعي خود را مي يابند. شرکت دادن مردم در مسائل، در قالب مشورت با ايشان پشتوانهاي گران سنگ براي هر نظامي است. «ولا مظاهرة أوثق من المشاورة» و هيچ پشتيباني مطمئن تر از مشورت نيست.8 مشورت کردن در امور مايه پشت گرمي و خاطر جمعي است 9 و خوب ياري کردن يکديگر در مشورت است 10، زيرا با مشورت است که هر يک ديگري را به آن چه صلاح او باشد راهنمايي مي کند و راه درست نمايان و پيروزي حاصل مي شود. 11 و هر که با عقلا و خردمندان مشورت کند به دور انديشي و درستي(گفتار و کردار) رسد. 12 اين مفهوم واقعي شورا است که چون عسلِ استخراج شده است، زيرا«شورا» از «شارالعسل» گرفته شده است و به معناي بيرون آوردن عسل از کندو و عسل استخراج شده مي باشد.13 بدين ترتيب مشورت کردن عين هدايت است 14 و گرد آوردن خوبي ها و خيرها در مشورت کردن است. 15 هر که با خردمندان مشورت کند به انوار خردهاي آنان روشني يابد 16 و مشورت کردن، شرکت جستن در عقل و دانش صاحبان خرد است.17 دستور«شاورهم في الامر» براي لطف به امت وکرامت آن هاست، براي آن است که به اين سنت نيکو آراسته شوند و بدان چه در اهميت شورا گفته شده دست يابند.
گر چه رايي نيست رايش را نديد
در ترازو جو رفيق زر شدست
ني از آنک جو چو زر گوهر شدست
روح، قالب را کنون همره شدست
مدتي سگ حارس درگه شدست18
مشورت کن با گروه صالحان
بر پيمبر امر شاورهم بدان
امرهم شوري براي اين بود
کز تشاور سهو و کژ کمتر رود
اين خردها چون مصابيح انورست
بيست مصباح از يکي روشن تر ست19
عقل ها مر عقل را ياري دهد31
مشورت در کارها واجب شود
تا پشيماني در آخر کم بود 32
1- «و کان(ص) کثير المشاورة لهم.»ص 82.
2- ر.ک: فتح الباري، ج 13، ص 420 ، تفسير الکشاف، ج 1، 432؛ سنن بيهقي، ج 7، ص 45، ج 9، ص 218؛ الخصائص الکبري، ج 2، ص 230؛ الدرّ المنثور في التفسير بالمأثور، ج 2، ص 90؛ نيل الاوطار من احاديث سيد الاخبار، ج 7، ص 225؛ الوفاء باحوال المصطفي، ج 2، ص 467؛ سنن الترمذي، ج 4، ص 186.
3- ر.ک: الفصول المختارة من العيون و المحاسن، صص 12 - 14؛ بحارالانوار، ج 10، صص 414 - 416؛ سيد قطب، في ظلال القرآن، ج 1، ص 501؛ الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 250.
4- اهل حديث و مفسران و مورخان در بيان علت مشورت آن حضرت مطالبي را آوردهاند که گوياي اين است که يکي از اهداف آن حضرت در مشورت کردن با امت همين بوده است. ابوجعفر محمد بن جرير طبري مي نويسد: «ايتبعه المؤمنون بعده... و يستنوا بسنته في ذلک» تفسير الطبري، ج 4، ص 101؛ امام فخر رازي از قول حسن و سفيان بن عيينه چنين آورده است: «ليقتدي به غيره في المشاورة و يصير سنة في امته.» التفسير الکبير، ج 9، ص 66؛ آلوسي بغدادي نيز مي نويسد: «ان تکون سنة بعده لأُمتّه.» روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، ج 4، ص 106؛ و برخي چنين تعبير کردهاند: «لتقتدي به امته في المشاورة» التبيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 32؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 527؛ سفينة البحار، ج 1، ص 781.
5- ر.ک: سيرة ابن هشام، ج 3، ص 70؛ تفسير الطبري، ج 4، ص 100؛ تفسير ابن کثير، ج 2، ص 142؛ التفسير الکبير، ج 9، ص 66؛ التبيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 32؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 527؛ تفسير روح المعاني، ج 4، صص 106 - 107؛ تفسير البيضاوي، ج 1، ص 187؛ تفسير الصافي، ج 1، ص 310؛ الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 250، ج 16، ص 37.
6- «مراعاة لهم و احتراماً» تفسير محيي الدين بن عربي، ج 1، ص 213.
7- نهج البلاغه، حکمت 161؛ ربيع الابرار، ج 4، ص 49؛ وسائل الشيعة، ج 8، ص 425 ؛ بحارالانوار، ج 75، ص 104.
8- نهج البلاغه، حکمت 113؛ الکافي، ج 8، ص 20؛ التوحيد، ص 376؛ تفسير الصافي، ج 1، ص 310؛ بحارالانوار، ج 75، ص 104؛ از امام صادق(ع) نقل شده که اين عبارت از جمله وصيت هاي پيامبر اکرم(ص) به علي(ع) است. المحاسن، ص 601؛ وسائل الشيعة، ج 8، ص 424؛ بحارالانوار، ج 75، ص 100، ج 91، ص 254؛ و نيز از امير مؤمنان(ع) نقل شده: «لا ظهير کالمشاورة»(هيچ پشتيباني چون مشورت نيست). نهجالبلاغه، حکمت 54؛ وسائل الشيعة، ج 8، ص 425؛ بحار الانوار، ج 75، ص 104. 9- «المشاورأ استظهارٌ» شرح غررالحکم، ج 1، ص 52.
10- «نعم المظاهرة المشاورة» شرح غررالحکم، ج 6، ص 157.
11- «من شاور ذوي النهي والا لباب فاز بالنجح و الصواب»(هر که با عقلا و خردمندان مشورت کند به راه راست و پيروزي دست يابد) شرح غررالحکم، ج 5، ص 337.
12- «من استشار ذوي النهي والالباب فاز بالحزم و السداد.» شرح غررالحکم، ج 5، ص396.
13- مجمع البيان، ج 1، ص 526؛ و نيز ر.ک: محمد مرتضي الزبيدي، تاج العروس من جواهر القاموس، دار مکتبة الحياة، بيروت، ج 3، ص 318؛ المفردات، ص 270.
14- «الاستشارة عين الهداية» نهجالبلاغه، حکمت 211؛ شرح غررالحکم، ج 1، ص 256؛ وسائل الشيعة، ج 8، ص 425.
15- «جماع الخير في المشاورة» شرح غررالحکم، ج 3، ص 368.
16- «من شاور ذوي العقول استضاء بانوار العقول.» غررالحکم، ج 2، ص 203.
17- «و من شاور الرجال شارکها في عقولها» نهجالبلاغه، حکمت 161؛ ربيع الابرار، ج 4، ص 49.
18- مثنوي معنوي، دفتر اول، ج 1، ص 186.
19- همان، دفتر ششم، ج 3، ص 186.
20- شرع غررالحکم، ج 1، ص 319.
21- شرح غررالحکم، ج 1، ص 316.
22- شرح غررالحکم، ج 4، ص 179.
23- شرح غررالحکم، ج 6، ص 389.
24- نهج البلاغه، حکمت 211؛ شرح غررالحکم، ج 4، ص 473.
25- شرح غررالحکم، ج 5، ص 169.
26- شرح غررالحکم، ج 5، ص 158.
27- امالي الطوسي، ج 1، ص 135؛ وسائل الشيعة، ج 5، ص 216، ج 8، ص 265؛ الدرالمنثور، ج 1، ص 90؛ تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 674؛ بحارالانوار، ج 75، ص 100؛ العقد الفريد، ج 1، ص 66.
28- تفسير ابوالفتوح، ج 1، ص 674؛ الجامع لاحکام القرآن، ج 4، ص 251.
29- نهجالبلاغه، حکمت173؛ الکافي، ج8، ص22، المواعظ، صص71-72؛ من لايحضره الفقيه، ج4، ص 388.
30- شرح غررالحکم، ج 2، ص 266.
31- مثنوي معنوي، دفتر اول، ج 1، ص 65.
32- همان دفتر دوم، ج 1، ص 372.
33- غررالحکم، ج 1، ص 275؛ و نير فرمود: «شاور قبل أن تعزم»(پيش از آن که عزم کاري کني مشورت کن). غرورالحکم، ج 1، ص 407.
34- الدرالمنثور، ج 6، ص 10؛ تفسير روح المعاني، ج 25، ص 46.
35- الکشاف، ج 1، ص 432، ج 4، ص 228؛ الدّرالمنثور، ج 1، ص 90، ج 6، ص 10؛ الجامع لاحکام القرآن، ج 16، ص 36؛ تفسير روح المعاني، ج 25، ص 46.
36- تفسير ابوالفتوح رازي، ج 1، ص 674؛ و نيز ر.ک: سنن الترمذي، ج 4، ص 459؛ تحف العقول، ص 26؛ الجامع لاحکام القرآن، ج 16، ص 38؛ تفسير روح المعاني، ج 25، صص 46 - 47.
37- از رسول اکرم(ص) نقل شده است : «اما انّ اللّهَ و رسوله لغنيان عنها...»(آگاه باشيد خدا و رسول او ازمشاوره و مشورت با مردم بي نيازند). الدرالمنثور، ج 2، ص 90؛ تفسير روح المعاني، ج 4، ص 106.
38- قرآن، شوري، /36-39.
39- قرآن، زمر /18.
40- الميزان في تفسير القرآن، ج 18، ص 63.
41- تفسير الصافي، ج 2، ص 518؛ تفسيرالبيضاوي، ج 2، ص 365.
42- التبيان في تفسير القرآن، ج 9، ص 168.
43- «و امرهم شوري بينهم اي امرهم ذو شوري يعني يستشيرون في امورهم ولا يستبدون بآرائهم لخروجهم من انانيتهم و اعتماد کل علي الآخر في طلب الخير و بيانه له.» تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، ج 4، ص 49.
-
شنبه 11 اردیبهشت 1389
8:27 AM
نظرات(0)
-
دوشنبه 5 بهمن 1388
6:25 AM
نظرات(0)