1 ـ انتظارات و معیارهای معقول و منطقی از خود و فرزندانتان داشته باشید. خوب است والدین موقعیتهایی را برای فرزندانشان فراهم كنند كه همراه با موفقیت باشد، زیرا میتوانند از این طریق، زمینهای برای رقابت سالم بین آنان به وجود آورند. 2 ـ ارج نهادن به سعی و پیشرفت كودكان . زمانی كه كودكان كاری را درست انجام میدهند، با حمایت خود موجب رشد و تقویت آنها شوید؛ و از همكاری و مشاركت آنها در انجام فعالیتهای گوناگون قدردانی كنید. 3ـ سعی كنید با تحسین و تمجید به موقع و مناسب، پیشرفت آنها را تسریع كنید. هر كودكی قادر است از اشتباهاتش درس بگیرد و چنانچه در انجام كاری شكست بخورد، دوست دارد با دوباره و بهتر انجام دادن آن، حتماً موفق و پیروز شود. 4ـ از هر گونه قضاوت منفی اجتناب ورزید، زیرا در این صورت كودك شما نسبت به قضاوت دیگران حساس خواهد شد. 5ـ از هر گونه اظهارنظری كه موجب تحقیر و كوچك شمردن كودكان شود، جداً اجتناب ورزید. هیچگاه برچسبهای منفی به آنها نزنید؛ زیرا مصداق این جمله را دارد: «آن چه كه تو دربارهی من میاندیشی، همان است كه من دربارهی خودم میاندیشم و آن چه من دربارهی خودم میاندیشم، همان خواهم بود». 6ـ حمایت مشخص از كمك فرزندانتان به مراقبت و تحسین خشك و خالی بهتر است. برای مثال میتوان گفت: «از خوشرفتاریت نسبت به خواهر كوچكت خیلی خوشم آمد»، و یا «از این كه كمك كردی ظرفها را بشویم، متشكرم؛ ظرفها با كمك تو سریعتر و بهتر شسته شدند». 7ـ تشویق، به كودكان این امكان را میدهد كه ویژگیهای منحصر به فرد خود را بشناسند. این كار باعث تسلط بیشتر آنان بر محیطشان میشود. 8ـ به احساسات كودكان اهمیت دهید، به آنها كمك كنید تا بتوانند اعمال و رفتارشان را تحت كنترل خود درآورند و با استفاده از روشهای سالم برونریزی، آنها را ابراز دارند. 9ـ وقتی رفتار ناشایستی از كودكان سر میزند، علت ناشایسته بودن آن رفتار را برای او توضیح دهید. به این ترتیب آنها میفهمند كه چرا انجام بعضی رفتارها نادرست و غلط است؛ و آن را تكرار نمیكنند. همینطور علت رفتارهای خوب و پسندیدهی كودكان را نیز برای آنها توضیح دهید؛ تا موجب تكرار این گونه رفتارها شوید. 10ـ الگویی مثبتاندیش برای فرزند خود باشید ـ چنان چه بیش از اندازه نسبت به خویشتن، تواناییها و محدودیتهای خود سختگیر، بدبین و غیرمنطقی باشید، فرزندتان احتمالاً مثل شما خواهد شد. 11ـ باورها و اعتقادات نادرست فرزند خود را شناخته و آنها را بازسازی كنید. دكتر مسینگر در كتاب خود مینویسد: «یكی از وظایف مهم هر پدر و مادری این است كه اعتقادات نامعقول و نادرست فرزندانشان را نسبت به وجود خودشان شناخته و آنها را اصلاح كنند. زیرا، این تفكرات و برداشتهای نادرست میتواند در آنها ریشه گرفته و برای كودك به صورت واقعیت هایی عینی درآید. این باورها میتوانند دربارهی كمالگرایی، جذابیتِ ظاهری، تواناییها، استعدادهای او و یا هر موضوع دیگری باشد. برای نمونه كودكی كه در تمام درسهای خود نمرهای خوب گرفته ولی در درس ریاضی ضعیف است، ممكن است بگوید: «من شاگرد بدی هستم ... درس ریاضی را اصلاً نمیفهمم». این گفتهی او نه تنها اشتباه محض است، بلكه ممكن است به صورت باوری مسلم برای او جا افتاده،بعدها نیز موجب شكستهای پی در پی او شود. در چنین مواقعی فرزند خود را تشویق كنید تا واقعیت را آن طور كه هست ببیند و با جملات هدفمند و منصفانهی خود او را راهنمایی كنید. برای مثال، به او بگویید: «تو شاگرد خوبی هستی. در تمام درسهای خود نمرهی خوبی گرفتی. حساب و ریاضی تنها یك درس است و تو تنها در این درس به تمرین احتیاج داری.» 12ـ نسبت به فرزندان خود مهربان و صبور باشید ـ عشق و محبت شما میتواند تا حد زیادی موجب تقویت عزت نفس فرزندتان شود. او را در آغوش گرفته و به او بگویید كه از داشتن او احساس غرور و افتخار میكنید. روی تكهكاغذی بنویسید: «تو خیلی خوبی». و آن را در ظرف غذای او بگذارید. بچهها، محبتی را كه از دل بلند شود، به راحتی درك میكنند. 13ـ سعی كنید محیط خانه را امن و به دور از هر گونه اضطراب و دلهرهنگه دارید ـ كودكی كه در محیط خانه احساس امنیت و آرامش نكند و یا با او بدرفتاری شود و دائم مورد لعن و دشنام قرار گیرد، عزتنفس اش از بین رفته و از بودن در محیط خانه و جمع خانواده مأیوس و دلسرد میشود. 14ـ در بعضی موارد والدین با رفتارهایی كه انجام میدهند، موجب بروز احساس گناه و پشیمانی در فرزند خود میشوند. زمانی كه كودكان دچار این احساس میشوند، تنها با مطیعتر شدن نسبت به والدین، مربیان و یا مراجع قدرت، میتوانند احساس گناه و پشیمانی خود را كاهش دهند. این احساسات در آینده، موجب بروز وسواس در كودكان میشود. برخی از والدین با برانگیختن احساس گناه در فرزندان خود، آنان را از هر گونه ابراز وجودی باز میدارند و بدین ترتیب حس اعتماد به نفس و عزت نفس آنها را تضعیف میكنند. منبع : برگرفته از كتاب " پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان " – نویسنده : ماندانا سلحشور تنظیم :داوودی
-
یک شنبه 1 آذر 1388
7:03 AM
نظرات(0)
انحراف ها و لغزش ها، شکست ها و نابودى ملت ها در طول تاریخ چنین مى نماید که مردمان آن جوامع در منجلاب شهوات و گناه غوطه ور بوده اند. غرایزى که از درون انسان ها شعله ور مى شود و درنهایت آنان را به همراه اجتماع پیرامونشان به خاکستر مى نشاند. پس از انقلاب اسلامى در ایران که فرهنگ غنى اسلامى را به ارمغان آورد، یکى از بزرگترین حربه هاى دشمنان براى به نابودى کشاندن مردم ایران، نقش بر آب شد. اما یکبار دیگر و همزمان با پرورش نسل سوم انقلاب، دشمنان با سلاح تهاجم فرهنگ غرب و رواج انحرافات و تحریک غرایز در فکر ویران کردن اراده نسل جوان برآمده اند.
در کشاکش چنین هجومى، لازم است با ترویج، تبلیغ و زمینه سازى صحیح تربیت دینى براى این نسل، آنان را در راه رشد و پرورش به سمت انسانى متعالى یارى کنیم.
یکى از مهمترین راه هاى حفظ جوانان در مقابل تهاجم هاى فرهنگى غرب، که به صورت فیلم ها و نوارهاى مستهجن، عکس ها و ترویج بدحجابى صورت مى گیرد، بالابردن اعتقادات دینى و تربیت انسان هایى متعهد و متقى است. دین عامل کنترل و تعدیل هواهاى نفسانى و آلودگى هاست، اما باید توجه داشت هرگز نمى توان یک مقوله از دین را براى همه افراد جامعه و رده هاى سنى مطرح کرد. کارشناس امور تربیتى و مسائل دینى در این باره مى گوید: تربیت، آموزش و پرورش دینى در هر رده سنى باید متناسب با شناخت، آگاهى و درک آنان نسبت به دین صورت گیرد. درک مطالب دینى و نکاتى که باید آموزش داده شود، مهم است اما مهمتر از آنها، نحوه و زبان آموزش است. مینایى رسا با این توضیح که تکرار و یکنواختى در آموزش مباحث دینى جوانان را به بیزارى مى کشاند، ادامه مى دهد: «در کتاب هاى دینى فقط چندین مبحث درباره دین گنجانده اند، بدون این که حس خلاقیت و رغبت دانش آموزان را برانگیزند، به صورت خشک و خسته کننده تدریس مى شود. خستگى در حین آموزش دانش آموزان را از عشق به دین دور مى سازد.» هرگز نمى توان به پاسخى قطعى براى این پرسش رسید که آموزش و تربیت دینى چقدر براى نسل جوان اهمیت دارد؟ زیرا بعد از انقلاب و در نظام جمهورى اسلامى، تعلیم و تربیت دینى به عنوان اساسى ترین وظیفه در رأس برنامه ها قرارگرفت. مینایى رسا در این باره مى گوید: «کمبود فضاهاى آموزشى و ناهماهنگى بین دست اندرکاران و نهادهاى فرهنگى کشور و از همه مهم ترتربیت ناصحیح در خانواده ها، موجب انحرافات اجتماعى و فرهنگى مى شود. سابقه تاریخى کهن و فرهنگ ایران اسلامى نشان از غنى بودن فرهنگ خودى دارد. مهم این است که باید به گونه اى عمل کنیم که جوانان همواره از هویت ملى و تاریخى و کیان فرهنگى خود مقتدرانه و با تعصب دفاع کنند.» برخوردهاى غلط فرهنگى در خانواده ها و جامعه در برخى موارد منجر به بروز رفتارهاى متضاد با فرهنگ و عرف جامعه مى شود. در سال هاى اخیر تمایلات رفتارى بویژه در زمینه آرایش مو، پوشیدن لباس هاى نامتعارف، علاقه به موزیک هاى غربى و ناهنجارى هاى دیگر اجتماعى در گروهى از جوانان و نوجوانان مشهود است.
آموزش و معرفت دینى نقش متقابلى در برابر یکدیگر دارند، درواقع تا نقش آموزش به درستى تبیین نشود، معرفتى ایجاد نخواهدشد، به همین دلیل در گستره مبانى دینى به شدت نیازمند آموزش هاى دینى هستیم.
«زهره صفاتى» با اشاره بر ضرورت و اهمیت آموزش معارف دینى در جامعه مى گوید: «اگر بخواهیم ریشه و فلسفه آموزش را موردتوجه قراردهیم، در بدو پیدایش دین اسلامى و پیشتر ازآن، عمق آموزش در رسالت انبیا و پیامبران معنا مى یابد، چرا که رسالت انبیا، آموزش و هدایت انسان ها در مسیر کمال و سعادت بشرى بوده است. در قرآن به طور صریح به این موضوع اشاره شده که ما رسولانى را براى شما فرستادیم، تا شما را به سوى تزکیه نفس و هدایت باطنى و معنوى رهنمون کنند و همچنین شما را در مسیر تقوا و فضیلت هاى اخلاقى قراردهند. در زندگى امروز و با توجه به دنیاى پیشرفته و پیچیده که ایجاد شده کار نهادهاى آموزشى بسیار سخت و مهم است و با توجه به این که یکى از محورهاى اساسى وجود انبیاى الهى، تعلیم و تربیت انسان هاست، درنتیجه این بخش باید موردتوجه نهادهاى آموزشى در جامعه قراربگیرد و این نهادهاى تربیتى مستلزم استفاده مطلوب از برنامه هاى آموزشى باتوجه به محورهاى معارف دینى هستند. مینایى رسا مى گوید: «باید توجه داشت هرگز نمى توان تنها با محدود کردن یا متوسل شدن به زور و اجبار جوانان را به انجام کارى واداریم. اگر جوانان از روى ترس و یا به خاطر خوش آمدن بزرگ ترها یا مسئولان، کارى را در ظاهر انجام دهند، مطمئناً رفتارهاى ناهنجار آنان در باطن بسیار بدتر و مخرب تر خواهدبود. منبع :روزنامه ایران - با تلخیصهجوم خاموش به جوانان
-
یک شنبه 1 آذر 1388
7:02 AM
نظرات(0)
کودکي که براي اولين بار از خانه و خانواده جدا شده و مدتي را در محيط بيرون از خانه به سر مي برد، در معرض آموزش دانش ها و مهارت هاي مختلف و نيز شيوه هاي برخورد با ديگران و رفتار جمعي است ، لذا بايد ترتيبي اتخاذ کنيم که ارتباطات او، پدر و مادرش و نيز معلم ، مدرسه و محيط محل تحصيل و سکونت او از هر لحاظ با هم در تعامل باشد.
اگر همراه کودک به مدرسه مي آييد، بموقع حاضر شويد. فراموش نکنيد زود رسيدن و انتظار کشيدن زياد هم ، ممکن است باعث خستگي و تشويش کودک شود. مي توانيد ضمن همراهي ، به او بياموزيد که وجود شما را به عنوان يک همراه موقت بپذيرد تا مراقبت شما موجب اتکاي بيش از اندازه او به شما نشود. خوابيدن بموقع و کافي اهميت زيادي دارد. دقت کنيد کودک غذايش را بموقع خورده و به اندازه کافي استراحت کرده باشد. اگر فرزندتان از هم اکنون که آغاز ورود به دبستان است با لزوم برنامه ريزي و رعايت نظم و انضباط آشنا شود، بدون شک در آينده از مشکلات ناشي از بي نظمي رنج نخواهد برد. کفش و لباس او بايد خارج از منزل تميز و مناسب بيرون باشد. بکوشيد از لباسهاي داراي آرم و نشانه و نيز عکسهاي خارجي استفاده نکنيد. نوع پوشاک کودک در سالهاي آغاز دبستان مي تواند تاثير زيادي در انتخاب هاي بعدي او در سنين بالا بگذارد. دنياي بچه ها، دنياي رنگي و سرشار از تخيل است. از دادن پول براي خوراکي و چيزهاي ديگر به کودک کلاس اولي خودداري کنيد. خوراکي مناسب و مورد نياز او را قبلا تهيه کنيد و در اختيارش قرار دهيد. مطمئن شويد کودک شما ليوان ، دستمال و وسايل شخصي خود را به همراه دارد و يادآور شويد که وسايل فقط مخصوص استفاده خود اوست.براي کودک مشارکت و همکاري با ديگران ، نبايد به معناي استفاده از وسايل شخصي فرد ديگر معنا دهد. اگر احساس مي کنيد که فرزند شما از رفتن به مدرسه بيم دارد، در راه با او صحبت کنيد و به او اطمينان دهيد که جاي هيچ نگراني اي نيست. بازگو کردن خاطرات گذشته او را سرگرم و دلگرم خواهد کرد. بنابراين اگر تفاوت هاي مدرسه و خانواده براي کودک تشريح شده و برتري هاي محيط دوم برايش بازگو شوند، به مرور از بيم کاذب کاسته مي شود. او را تشويق کنيد که مشکلات خود را با آموزگارش در ميان بگذارد. به او اطمينان دهيد آموزگارش مهربان است و او را حمايت خواهد کرد. براي کودک ، هيچ کس در محيط بيرون از خانه نمي تواند دلسوزتر و موثرتر از آموزگارش باشد. کودک بايد دريابد که در محيط يا خانه دومش ، سرپرست دومي دارد و او معلم اوست. بکوشيد تمامي مدتي را که در مدرسه هستيد به توصيه اولياي دبستان عمل کنيد. از درخواست غيرمنطقي بپرهيزيد. تعارضات ميان خانه و مدرسه ، اثرات سويي بر شخصيت دانش آموز مي گذارد. نقش اولياي خانه و مدرسه ، بايد کاستن اين تعارضات باشد. کمترين تعارض رفتاري ميان پدر و مادر و اولياي مدرسه، بر رفتار و شخصيت کودک موثر است. به موقع دنبال فرزند خود بياييد و به حرفهاي او در راه بازگشت به منزل با علاقه گوش بدهيد. اين نشانه احترام شما به او و پذيرفتن او به عنوان يک شخصيت از سوي شماست. نکته مهم ديگر اين است که از درگيري و نزاع حتي به صورت لفظي و در حضور فرزندان پرهيز و از کم جلوه دادن اهميت تحصيل و کسب دانش حتي در قالب طنز و شوخي جدا خودداري کنيد، چرا که تکرار اين رويه کم کم موجب دلسردي و عدم اطمينان دانش آموز به آينده تحصيلي اش خواهد شد. در طول سال تحصيلي، ارتباط خود را با انجمن اولياء و مربيان مدرسه و معلمان حفظ کنيد و در ارائه پيشنهادها و همکاري با آنان دريغ نورزيد. به برنامه ملاقاتي که آموزگاران يا مديريت مدرسه براي شما تهيه کرده اند، توجه و از حضور بي موقع در مدرسه خودداري کنيد. معاونان مدرسه ، نقش بسيار مهمي در ايجاد انضباط و علاقه مندي کودکان در محيط واحد آموزشي دارند. جايگاه با اهميت معاونان را به فرزند خود گوشزد کنيد و به او بگوييد به توصيه هاي معاون مدرسه گوش فرا دهد. منبع : سايت علمي دانشجويان
-
یک شنبه 1 آذر 1388
7:00 AM
نظرات(0)