هواي پاك
-
سه شنبه 18 اسفند 1388
3:00 AM
نظرات(0)
در سال پنجم هجرت ، جنگ خندق ، واقع شد، مشركان قریب یك ماه ، مدینه را محاصره كردند، ولی بخاطر وجود خندق ، نتوانستند كاری از پیش ببرند، با اینكه طوائف مختلف یهود مدینه و اطرافش ، به آنها قول كمك داده بودند، با از دست دادن پنج نفر از قهرمانان خود (مانند عمرو بن عبدود و نوفل بن عبداللّه و...) عقب نشینی كرده و به سوی مكّه برگشتند. جالب اینكه صفیه دختر عبدالمطلب ، عمه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) با حسان بن ثابت (شاعر معروف) و عده ای در قلعه فارع (كه یكی از جایگاههای امن مدینه بود)، به سر می بردند تا از ناحیه دشمن ، گزندی به آنها نرسد، و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله) همراه سایر مسلمانان در كنار خندق ، مراقب دشمن بودند. صفیه می گوید: ناگهان نگاه كردم ، دیدم یك نفر یهودی در اطراف قلعه ما است (و گویا برای شناسائی آمده) ترسیدیم كه او مشركان را به محل مخفی ما با خبر كند. به حسان بن ثابت گفتم ، بجا است كه به سوی این یهودی بروی و او را به هلاكت برسانی . حسان (كه شخصی ترسو بود) گفت : ای دختر عبدالمطلب ! می دانی كه اهل این كار نیستم (و مرا برای این كار نساخته اند). صفیه گوید: خودم كمر همت بستم و از قلعه بیرون آمده و ستون چوبی (خیمه) را بدست گرفتم و به سوی آن یهودی رفته و او را كشتم . پس از این ماجرا، به قلعه باز گشتم و جریان را به حسان بازگو كردم ، و سپس به او گفتم از اینجا بیرون برو و لباس و اشیاء همراه یهودی مقتول (كه گران قیمت است) برای خود بردار. حسان در پاسخ گفت : من نیازی به آنها ندارم . این بود، حماسه ای از یك بانوی قهرمان
-
دوشنبه 12 بهمن 1388
7:41 AM
نظرات(0)
از ساختارگرايي تا ساختارشكني
شعر و ادبيات به عنوان محصول تفكر و خلاقيت، و دانش و هنر، همواره از جايگاه خاصي برخوردار بوده است. با پيشرفت علوم گوناگون و تكامل روزافزون انسان، شعر و ادبيات نيز تجليهاي گوناگون يافته است. اين تجليهاي گوناگون در ايجاد سبكهاي متنوع در طول تاريخ ادبيات هر قوم و جامعهاي به خوبي قابل مشاهده است.
سبكهاي گوناگون خراساني، عراقي، اصفهاني، بازگشت، واسوخت، نو و ... تنها نمونههايي بسيار اندك از تنوع و تحولي است كه در طول حيات ادبيات فارسي ديده ميشود.
هدف اين مقاله بررسي سبكهاي گذشتة شعر فارسي نيست، بلكه كوششي است براي تحليل و ريشهشناسي سبك جديدي كه در دهة هفتاد در شعر فارسي نضج گرفته است و شاعران زيادي با تمايل به اين نوع سبك، آثاري را آفريدهاند كه به علت ناسازگاري با ساختار و دستور زبان، شگفت انگيز و غيرمعمول مينمايد. در اينجا براي نمونه يكي از آثار شاعر نوگراي ايلامي ـ علي ابدالي ـ را به نام «دريدايي 3» كه در سبك مذكور سروده شده است، نقل ميكنيم:
الف:
عقاب خودش را توي آب شنا كرد و
دالهاي دريدا هوا را قفس شدن كه
زمان خودش را زير عقربهها چرخ ميداد و
شما دريدا را مدلول كرد
نكرد!
مگر نه زبان عقاب دندان را قفس شدن
حالا
آب توي ساعت آقاي دريدا شنا كرد و ...
ب:
كردي = مي داد = نكرد
همان طور كه مي بينيم، ابهام و غيردستوري بودن عبارات از ويژگيهاي عمدة اين گونه اشعار است، كه به عنوان اشعار سبك «ساختار شكني» شناخته شدهاند. بدون آنكه با عجله اين گونه سبك شعري را رد يا قبول كنيم، در اين مقاله تلاش ميشود، تئوريهايي كه پشتوانه و آبشخور چنين سبكي هستند مورد بررسي و توصيف قرار گيرد.
-
پنج شنبه 1 بهمن 1388
6:15 AM
نظرات(0)