سعيد
  • اردیبهشت 1390
  • فروردین 1389
  • اردیبهشت 1389
  • خرداد 1389
  • تیر 1389
  • مرداد 1389
  • شهریور 1389
  • مهر 1389
  • آبان 1389
  • آذر 1389
  • دی 1389
  • بهمن 1389
  • اسفند 1389
  • فروردین 1388
  • خرداد 1388
  • تیر 1388
  • شهریور 1388
  • مهر 1388
  • آبان 1388
  • آذر 1388
  • دی 1388
  • بهمن 1388
  • اسفند 1388
  • <-BlogTitle->
    کل بازديد ها : 1797135
    تعداد کل پست ها : 3775
    تعداد کل نظرات : 173
    بروز رساني : چهارشنبه 24 مرداد 1397 
    ايجاد شده در : دوشنبه 6 مهر 1388 

    اين قالب توسط sama طراحي و توسط sama ترجمه شده
    Check PageRank

    دوازدهم ديماه در دفاع مقدس:

      نخستين گردهمايي معاونين جنگ وزارتخانه ها ، بمباران تأسيسات راديويي عراق توسط ايران و تبادل آتش در مريوان و حاج عمران از مهمترين وقايع دوازده دي در طول دوران دفاع مقدس است . . . 


    جملات کوتاه و خواندني:

      کارهائي را که در گذشته کرده ايم ما را مانند سايه تعقيب مي کنند و نسبت به جنس آنها ما را به سوي بدي و يا خوشي مي کشند. «کارلايل» دراين دنيا هر کس چيزي را درو مي کند که قبلا تخم آ ن را کاشته است. «اسمايلز» . 

    ادامه - آرشيو ...

    تبديل لينك راپيدشير و ديگر سايت هاي آپلود به لينك مستقيم


    آپلود سنتر عكس، تصوير، فايل زيپ، فايل فلش و هر نوع فايل ديگر

    تصاويري زيبا از درختان

    به اين پست نظر دهيد

      آرایش ، جزوه الکترونیک ، انجمن علمی ، مقاله پژوهشی ، پرورش شترمرغ ، سایت تخصصی برق، ژورنال لباس عروسی ، کارت ویزیت ، راهنمای فارسی ،‌ ، داستان ،

      XP Repair Pro یک نرم افزار مشهور و کاربردی برای کاربران سیستم عامل ویندوز می باشد. توسط این نرم افزار میتوانید خطاها و ارور های موجود در ویندوز را که ممکن است در اثر استفاده یا نصب سایر نرم افزار ها، اتفاق افتاده باشد، به آسانی ترمیم نمایید. بدون نیاز به نصب مجدد سیستم عامل میتونید آن را مجددا بازگردانید و به روند کارها سرعت ببخشید. - .  دانلود

     قدرتمند ، کارت سوخت ، کرک کارت سوخت ، آموزش ، نرم افزار ، دانلود رایگان ، کتاب الکترونیکی ،‌ نحوه گرفتن کارت سوخت المثنی ، حسابداری ، نرم افزار حسابداری هلو ،‌ عاشقانه ، عشقولانه ، پرورش قارچ ، دانلود مترجم پدیده ،‌ بازیگران سینمای ایران ،

    کریمی از استیل آذین قهر کرد؟

    کيهان: الاغ ها و اسب ها و قاطرها هم به رنگ سبز علاقمندند

    خواجه نصيرالدين محمد بن حسن جهرودي طوسي مشهور به خواجه نصيرالدين طوسي از اهالي جهرود از توابع قم بوده است كه در تاريخ 15 جمادي الاول سال 597 هجري قمري ولادت يافته است.
     
     
    او به تحصيل دانش، علاقه زيادي داشت و از دوران جواني در علوم رياضي و نجوم و حكمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گرديد. خواجه نصيرالدين طوسي ستاره درخشاني بود كه در افق تاريك مغول درخشيد و در هر شهري پا گذارد آنجا را به نور حكمت و دانش و اخلاق روشن ساخته و در آن دوره تاريك و در آن عصري كه شمشير تاتار و مغول خاندانهاي كوچك و يا بزرگ را از هم پاشيده و جهاني از حملات مغولها به وحشت فرو رفته و همه در گوشه و كنار منزوي و يا فراري مي شدند و بازار كسادي دانش و جوانمردي و مروت مي بود و فساد حكمفرما. وجود و بروز چنين دانشمندي مايه اعجاب و اعجاز است. خواجه نصيرالدين طوسي را دسته اي از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهي او را عقل حادي عشر نام نهاده اند. بهرحال خواجه نصيرالدين دوره تحصيل ابتدايي را قسمتي نزد دائي خود بابا افضل ايوبي كاشاني و فخرالدين داماد كه او شاگرد صدرالدين سرخسي و او شاگرد افضل الدين جيلاني و او شاگرد ابوالعباس ريوگيري و او شاگرد بهمن يار از شاگردان شيخ الرئيس ابوعلي سينا تحصيل كرده است.
    بقول مولف آثار الشيعه خواجه نصيرالدين طوسي با سيدعلي بن طاوس حسيني و شيخ ميثم بن علي بحراني در مدرسه ابوالسعاده اصفهان متفقاً درس خوانده و بنا به عقيده دسته اي از مورخين ابن ميثم در فقه استاد و در حكمت شاگرد خواجه نصيرالدين طوسي بوده است. شهيد ثاني در رساله چهل حديث خود مي نويسد محققاً خواجه نصير در علوم منقول شاگرد پدرش بود كه او از شاگردان فضل اله راوندي بود و او از شاگردان ثقه الاسلام سيد مرتضي علم الهدي مي باشد. يكي از شاگردان خواجه نصيرالدين طوسي علامه حلي مي باشد و علامه حلي در موقع اجازه دادن به يكي از شاگردانش بنام ابن زهره دربارة استادش در همان اجازه نامه چنين مي نويسد:
    خواجه نصيرالدين طوسي افضل عصر ما بود و از علوم عقليه و نقليه مصنفات بسيار داشت او اشرف كساني است كه ما آنها را درك كرده ايم، خدا نوراني كند ضريح او را. قرائت كردم در خدمت او الهيات، شفاي ابن سينا و تذكره اي در هيئت را كه از تاليفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل محتوم دريافت و خداي روح او را مقدس کند. در آن روزگاري كه آوازه دانش خواجه نصيرالدين به اطراف و اكناف رسيده بود، رئيس ناصرالدين محتشم كه از دانشوران اسماعيليه بود بديدار خواجه مايل شد و او را به قائنات دعوت كرد و مقدم او را بسيار گرامي داشت و خواجه مدتها در آنجا بود و كتاب تهذيب الاخلاق ابن مسكويه را به فارسي ترجمه و شرح داد و بنام اخلاق ناصري تاليف كرد.
     
    خواجه نصيرالدين طوسي در خدمت هلاكوخان ايلخان مغول
    خواجه نصيرالدين طوسي در تمام امور كشوري و لشگري مغول براي نيل به مقاصد عالية خود دخالت داشته و تا اندازه اي كه توانست از پيش آمدها و سختي هاي ناگوار كه متوجه جامعه مسلمين مي شد جلوگيري مي كرد، گاهي با سخنان علمي و زماني با گفتگوهاي مختلف و هنگامي با اندرزهاي سياسي مقاصد مهم اساسي خود را با دست هلاكوخان انجام مي داد پيشرفتهاي علمي و نوازش فضلاء و علما با دست خواجه صورت مي گرفت و روي اين نظريات روزبروز در دربار هلاكو محبوبتر شده و مورد توجه خاص ايلخان مي گرديد. خواجه نصيرالدين هميشه اصول مقاصد ديني را نصب العين خود قرار داده و تمام حركات سياسي و علمي كه شايسته يك مرد ديني آشنا به مصالح اجتماعي و سياسي اسلامي  است بكار مي بست. يكي از اقدامات مهم خواجه نصيرالدين طوسي تشويق هلاكوخان به فتح بغداد و برانداختن دودمان عباسي و كشتن خليفه به دست ايلخان مغول بود.
     
    تاسيس رصدخانه به تشويق هلاكو بوسيلة استاد طوس
     محقق طوسي به اتفاق كليه مورخين آن عصر بر عقل هلاكو چيره شده و تا مي توانست از قدرت و تسلط او بنفع كشور خود استفاده مي كرد و به جهان علم و ادب و ترويج مذهب شيعه اثني عشري خدمت كرد و به نيروي اراده و تدبير خود توانست عقايد و آراء خود را بنام دلالت هاي فلكي عملي ساخته و از اوهام و خرافاتي كه مانند حسام الدين منجم ها بنام نجوم مي گفتند جلوگيري كند و در اثر نوازشهاي محقق طوسي دانشمندان توانستند با فراغت بال مشغول تاليف و تصنيف و اشتغالات علمي شده و هر كدام در محيط تاريكي كه بر اثر فساد اخلاق و كشتارها و خونريزيهاي پراكنده ، آشفته شده بودند، مشعل فروزاني گرديده و در تشريح فضائل بكوشند و تا اندازه اي از فساد اخلاق و بيدادگري جلوگيري نمايند.رفتن محقق طوسي به حله جهت زيارت شيخ نجم الدين ابوالقاسم حلي مولف كتاب شرايع الاسلام تاثير عميقي در محافل علمي اسلامي نمود و يك درس عبرتي بود كه تاكنون داستان آن بر سر زبانها است. از جمله اقدامات ديگر خواجه نصيرالدين طوسي كه تاريخ هيچوقت آن را فراموش نخواهد كرد تاسيس رصدخانه مراغه مي باشد كه از يادگارهاي علمي و فلكي خواجه طوس مي باشد كه بدست او با همراهي عده اي از فضلا و دانشمندان بنا شده اين رصدخانه از مشهورترين رصدخانه هاي اسلامي است كه در شرق نزديك خاورميانه ذكر شده و آوازه آن تمام جهان آن روز را فرا گرفته و تاكنون با اين همه تطورات و تغييراتي كه در جهان پديد آمده باز نام آن رصدخانه هنوز با اسم باني آن بر سر زبانهاست. بدستور محقق بزرگ طوسي فخرالدين ابوالسعادات احمد بن عثمان مراغي معمار معروف آن عصر ساختمان وسيع و با شكوه رصدخانه را با نقشه استاد شروع نموده و محلي كه براي رصدخانه انتخاب شده بود تلي است كه در شمال غربي شهر مراغه واقع شده بود و اينك بنام رصد مراغه معروف است.براي كمك به رصدخانه علاوه بر كمكهاي مالي دولت اوقاف سراسر كشور نيز در اختيار خواجه گذارده شده بود كه از عشر آن جهت امر رصدخانه و خريد وسائل و اسباب و آلات و كتب استفاده مي نمود. و در نزديكي رصدخانه كتابخانه بزرگي و بسيار عالي ساخته شده بود كه در حدود چهارصد هزار جلد كتاب نفيس جهت استفادة دانشمندان و فضلا قرار داده بود كه از بغداد و شام و بيروت و الجزيره بدست آورده بودند.
    و در جوار رصدخانه يك سراي عالي از براي خواجه و جماعت منجمين ساخته بودند و مدرسه علميه اي جهت استفاده طلاب دانشجويان ساخته شده بود و اين كارها مدت 13 سال بطول انجاميد، تا اينكه ايلخان هلاكوي مغولي در سال 663 درگذشت. ليكن خواجه تا آخرين دقايق عمر خود مواظبت و اهتمام بسيار نمود كه آن رصدخانه و كتابخانه از بين نرود و خللي در كار آنجا رخ ندهد.
    بناي رصد خانه مراغه از افراط و تفريط منجمين آندوره جلوگيري كرده و از اوهام و خرافاتي كه بنام دلالت هاي فلكي انتشار پيدا كرده بود و مغولان آن را دامن مي زدند جلوگيري كرد. يكي از دانشمندان مشهور امريكا بنام فانديك در يكي از تعليقات خود مي نويسد:‌ دانشمندان نجومي اروپا براي هر يك از كوههاي كره ماه نامهائي از فضلاي جهان را كه خدمات شايسته اي به جهان علم كرده اند نام گذاري نموده اند از جمله يكي از كوههاي كره ماه بنام خواجه نصيرالدين طوسي نامگذاري شده است.
    به هرحال عظمت روحي محقق طوسي نشاط مخصوصي در قلب فضلاي رنج ديده و آواره از وطن آن زمان ايجاد كرده و سبب شده بود كه تمام مشقات و صدمات خانمانسوز را در اطاق نسيان گذارده و با شوق وافري در حمايت استاد بدرس و بحث در دانشگاهي كه او در مراغه و بغداد ايجاد كرده بود اشتغال ورزيده و معضلات هر علمي را مطرح و با تبادل افكار وسعه اطلاعات استاد كل حل نمايند.
     
    بعضي از كتب مشهور خواجه نصيرالدين طوسي
           1-شرح اشارت ابن سينا
           2-    تجريد الاعتقاد
           3-التذكره في علم الهيئت بنام تذكره نصيريه
           4-    تحرير المجسطي در هيئت و نجوم
           5-    اخلاق ناصري
           6-    اوصاف الاشراف در عرفان
           7-    الادب ابوخير للولد الضغير با اشعار عربي و فارسي ازخود خواجه
           8-    جواهر الفرائض ـ اصول علم فرائض و مواريث
           9-    اساس الاقتباس در فن منطق
          10-    بيست باب در اصطرلاب در علوم غريبه
          11-    زيج ايلخاني
          12-    مثلثات كروي
    و همچنين رسالات و كتب متعددي در منطق و هيئت از خواجه باقيمانده است تاليفات خواجه به سال 1652 ميلادي به زبان لاتين در لندن به طبع رسيده است و همچنين در مصر و هندوستان و ايران قسمتي چاپ شده است كه بعداً با همكاري خواجه دست اندركار امر رصد شده بودند از قبيل: علامه قطب الدين شيرازي ـ شمس الدين شيرواني ـ حسام الدين شامي ـ دامغاني ـ كمال الدين الابكي ـ علي بن محمود ـ نجم الدين اصطرلابي ـ صدرالدين علي بن خواجه نصير طوسي كه متولي رصدخانه نيز بوده و فومنجي چيني و محي الدين مغربي و فريدالدين ابوالحسن بن حيدر بن علي طوسي از جمله دانشمندان معروف عصر خود در حكمت و عرفان و اشراق بوده و در علم رياضي و نجوم و رصد كواكب از سرآمدان عصر خود بوده اند.
     
    داوري تاريخ درباره خواجه نصرالدين طوسي
     گروهي خواجه را بر هم زننده وحدت دولت عربي و اسلامي مي پندارند و مي گويند بدست او وحدت عربي در آن زمان پاشيده شد. خوبست در تاريخ بي غرضانه داوري كرد تا معلوم شود نامه هاي خليفه عباسي معاصر سلطان خوارزمشاه به چنگيزخان مغول و تشويق او در حمله به ايران براي از بين بردن دولت عظيم الشان اسلامي ايران كه مقدمه هجوم چنگيزيان به بغداد گرديد، و در حقيقت خواجه در اين باب گناهي نداشت و اگر لياقت خواجه پس از آن همه وقايع و خونريزي به داد مسلمانان نرسيده بود، جهان اسلامي امروز چه وضعيتي داشت؟
    در حدود چهل سال كم و زياد ايران در دست چنگيزيان غيرمسلمان قتل عام مي شد و در تمام اين مدت دربار خلفاي عباسي در دو طرف دجله در بغداد به عيش و نوش مشغول و خوشحال بودند كه يك حكومت مقتدر و نافع با آن كه مسلمان بود،‌ لكن كعبه مصنوعي دربار عباسي را بنام دين و ايمان سجده نمي كرد منقرض مي شد. در صورتي كه اساس و بنياد خلفاي عباسي و انقراض بني اميه با دست ايرانيان مسلمان انجام گرفت و عاقبت بدست آنان نيز واژگون شد.
     
    وفات خواجه نصيرالدين طوسي
    در سال 672 هجري قمري خواجه نصير با جمعي از شاگردان خود به بغداد رفت كه بقاياي كتابهاي تاراج رفته را جمع آوري و به مراغه ارسال دارد اما اجل مهلتش نداد و در تاريخ 18 ذي الحجه سال 672 هجري قمري در بغداد دار فاني را وداع گفت و جسدش را به كاظمين انتقال داده و در جوار امامين همامين مدفون گرديد.
     
     منبع: شرح حال رياضي دانان ايران و جهان/ تاليف: اكبر مرتضي پور
    برگرفته از سایت سیمای جمهوری اسلامی
     



    موضوع تحقيق :مناظره با دانشمندان
        تهيّه كنندگان :
              محمّد رضا جمال شورابي
                        حميد رضا خليل آبادي
                                            محمّد حسيني
     مناظره اوّل
    روزي قاضي بغداد، عبدالجبّار در مجلسي نشسته بود و علماي هر دو فرقه، سني و شيعه، در محضر او حاضر بودند. شيخ مفيد وارد شد و در پايين مجلس روي كفش ها نشست.
    آن گاه رو به قاضي نمود و گفت :««مسئله اي دارم اجازه مي فرماييد در حضور اين بزرگان سوال كنم ؟»»
    شيخ فرمود :««چه مي فرماييد درباره اين خبر كه پيغمبر روز غدير فرمود : ««من كنت مولاه فعلي مولاه»» آيا صحيح است و گفته پيغمبر است؟»»
    گفت:««بلي صحيح است.»»
    شيخ گفت:««مراد از لفظ مولا چيست؟»»
    قاضي گفت:««به معني اولويت »»
    شيخ فرمود:««پس چه اختلاف و خصومتي است بين شيعه و سنّي؟هر دو يك عقيده دارند و اين خبر را صحيح مي دانند.»»
    قاضي گفت:««اي برادر! خبر مولا روايت است و خلافت ابي بكر درايت و شخص عادل درايت را نمي گذارد و روايت را بگيرد.»»
    آن گاه شيخ فرمود: ««آيا اين خبر صحيح است كه پيغمبر (ص) به علي فرمود : حربك حربي سلمك سلمي»»
    قاضي گفت :««اين خبر صحيح است»»
    شيخ فرمود:««اي قاضي! چه مي فرمايي درباره اصحاب جمل يعني عايشه و طلحه و زبير كه با علي (ع) جنگ كردند؟»»
    قاضي گفت:«« اي برادر! آنها توبه كردند.»»
    شيخ فرمود:«« اي قاضي! جنگ كردن آنها درايت است و توبه آنها روايت و شما در حديث غدير فرمودي روايت با درايت معارضه نكند.»» قاضي نتوانست جواب گويد و سر به زير افكند. آن گاه سر برداشت و گفت:««تو كيستي؟»»
    گفت:«« من نوكر شما، محمّد بن محمّد بن نعمان حارث، باشم.»» قاضي حركت كرد و دست شيخ را گرفت و برد بر مسند خود جاي داد و گفت:«« حقّا كه تو مفيد.»» علماي مجلس چون اين را مشاهده كردند، صورت هايشان تغيير كرد. قاضي چون ديد آنها متغير شدند، فرمود:«« اي علما و دانشمندان! اين مرد، مرا ملزم ساخت و از جواب عاجز نمود. اگر در ميان شما كسي هست كه تواند جواب او را بگويد، جواب گويد، تا من او را بلند كنم و در جاي اوّلش قرار دهم.»» هيچ كس جوابي نداد. چون آن مردم از مجلس قاضي متفرّق شدند، اين خبر منتشر شد كه شيخ مفيد، قاضي و ساير علما را محكوم كرده است. خبر به گوش عضدالدوله ديلمي كه عصر سلطنت او بود رسيد. عقب شيخ فرستاد. او را حاضر كردند و داستان را پرسيد. شيخ تمام را براي او حكايت كرد و او خوشش آمد و خلعت بسيار عالي با اسب مزين به شيخ عطا كرد و مقرّر داشت كه در خزانه براي او وظيفه معيّن كنند كه همه ماهه يا همه ساله داده شود.
    توضيح: پوشيده نماند كه درايت آن است كه  وقوع يافته باشد و روايت آن است كه نقل شده باشد. مقصود قاضي اين بود كه خبر ««من كنت مولاه فعلي مولاه»» هر  چند صحيح است امّا روايت است و خلافت ابي بكر وقوع يافته و او بر مسند خلافت نشسته و اين بر خبر مقدّم است.
    گوييم: اين مطلب كليّت ندارد و در همه جا چنين نباشد، زيرا اگر روايت به حد تواتر رسيده باشد، يا در مقام مخاصمه مورد اتّفاق دو طرف باشد و از مصدر عالي مانند رسول خدا (ص) صادر شده باشد، البته بر درايت غالب است، چنانچه خبر غدير از اين قبيل است و به تواتر ثابت شده و متفق الفريقين است. پس واقع شدن محكوم به بطلان و غلط خواهد بود.
    و امّا اين كه مي گويد اصحاب جمل توبه كردند مجرّد حدس است ،زيرا كسي توبه آن ها را به عنوان روايت نقل نكرده است، امّا طلحه كه در بلواي جنگ با علي (ع) كشته شد، مروان حكم كه رفيق او بود، ياد آورد هنگامي را كه مردم را به قتل عثمان تحريص مي كرد، به غلام خود گفت:««جلو من بايست! در پناه غلام تيري به سوي طلحه انداخت و او را كشت.
    و امّا زبير چون حضرت علي (ع) گفته پيغمبر را به او ياد آوري كرد، از ميدان خارج شد و رفت، بعد هم كشته شد و كسي آن هنگام از او توبه نقل نكرده و اگر هم توبه مي كرد بايستي با حضرت علي (ع) همراه مي شد.
    و امّا عايشه پس از داستان جمل زنده ماند و به مدينه رفت و كسي توبه او را نقل نكرده، بلكه روزي زني بر او وارد شد و گفت:««يا امّ المومنينّ مسئله اي دارم.»»
    گفت:««بگو»» 
    آن زن گفت:««اگر مادري فرزند خود را بكشد، چه حكم دارد؟»»
    گفت:««آن زن اهل آتش است و بايستي قصاص شود.»»
    گفت:««اگر زني چندين هزار فرزندان خود را به كشتن دهد چه حكم دارد؟»»
    عايشه مطلب را فهميد و به كنيزان خود امر كرد:««اين زن را بزنيد و خارج كنيد.»» پس اگر نادم بود، اظهار ندامت و پشيماني مي كرد.
    بلي. چون بنا بر اين است كه عايشه را خوب شمارند و او را تعظيم و احترام كنند حتّي در صورتي كه از او چنين عمل قبيحي صادر شده باشد به ناچار به او نسبت توبه مي دهند. والله هو الحاكم.
     
    مناظره دوم
    ابو هذيل علّاف يك نفر از دانشمندان و سخنوران اهل سنّت و جماعت بود. گفت: «« وارد شدم در رقّه كه محلّي است نزديك بغداد و در كنار دجله، به من گفتند: در اينجا يك نفر ديوانه است كه بسيار سخنور و خوش بيان مي باشد. من ميل كردم او را ببينم. از مكان او پرسيدم.به من نشان دادند. رفتم و بر او وارد گرديدم و ديدم پيرمردي است بسيار خوش هيكل و نيكو سيما، بر روي مسندي نشسته و سر و ريش خود را شانه مي كند. بر او سلام كردم، جواب مرا داد.
    آن گاه سؤال كرد كه من كيستم؟ خودم گفتم:«« اهل عراقم »»
    گفت: «« پس از اهل ظرافت و آداب باشي؟»»
    پرسيد: «« از كجاي عراقي؟»»
    گفتم: «« بصره »»
    گفت: ««از اهل تجربه و دانش باشي. »»
    آن گاه گفت: ««پس كيستي؟ »»
    گفتم: «« ابو هذيل علاف. »»
    گفت: «« همان كسي كه اهل كلام است؟ »»
    گفتم: «« بلي. »» از مسند خود حركت كرد و مرا در جاي خود نشانيد.پس از خوش آمد هاي رسمي به من گفت: «« چه مي گويي در امامت؟ »»
    گفتم: «« كدام امام را مي گويي؟ »»
    گفت: «« آن كسي را كه بعد از پيغمبر (ص) مقدّم مي شمارند. »»
    گفتم: «« من قايل به كسي كه پيغمبر (ص) او را مقدّم شمرد. »»
    پرسيد: «« آن كس كيست؟ »»
    جواب دادم: «« ابوبكر است. »»
    گفت:««براي چه ابو بكر را مقدّم قرار داديد؟»»
    گفتم:«« براي آن كه پيغمبر فرمود: مقدّم داريد بهترين خودتان را و والي قرار دهيد فاضل و دانش مند ترين خودتان را. تمام مردم به او راضي شدند و او را والي قرار دادند.»»
    گفت:«« اي ابا هذيل! من در اينجا سخني دارم.»»
    گفتم:««بفرما.»»
    گفت:«« و امّا گفتي كه پيغمبر(ص) فرمود بهترين و فاضل ترين خود را مقدّم داريد. من تو را يادآوري مي كنم كه ابوبكر در بالاي منبر گفت: والي و حكم ران شما شدم در صورتي كه بيشتر از شما نيستم. پس اگر دروغ بر او بستند كه بهترين و فاضل ترين امّت است در صورتي كه خود او چنين مي گويد،پس مخالفت پيغمبر كرده اند كه او را والي قرار داده اند و اگر خود بر خود دروغ بسته شخص دروغ گو نبايستي بر منبر پيغمبر بر آيد و جانشين پيغمبر (ص) باشد.
    وامّا اين كه گفتي مردم به او راضي شدند، كدام مردم؟ اين مطلب درست نيست،زيرا كه اكثر انصار گفتند:              ««منّا امير و منكم امير »»
                                                                  از ما يك نفر والي باشد واز شما يك نفر
    پس اكثر انصار راضي به خلافت ابوبكر نبودند و امّا مهاجرين، پس زبير گفت: «« من بيعت نمي كنم مگر با علي. »» و شمشير كشيد. شمشير او را گرفتند و شكستند و ابو سفيان بن حرب آمد و به علي (ع) گفت: «« اي ابا الحسن! اگر مي خواهي براي ياري تو مدينه را از لشگر سواره و پياده پر مي كنم. »» و سلمان بيرون آمد و به زبان فارسي گفت: «« كردند و نكردند و ندانند كه چه كردند! »» و مقداد و ابوذر نيز از بيعت با ابي بكر خودداري كردند.
    حاصل آن كه كجا تمام مردم راضي بودند، در صورتي كه عدّه اي از مهاجرين و بسياري از انصار مخالف بودند.
    از سوي ديگر ابا بكر در بالاي منبر گفت:
    «« انّ لي شيطانا يعتريني فاذا رايتموني مغضبا فاحذروني لا اقع في اشعاركم و ابشاركم »»
    ««ديوي بر من مسلّط است و مرا فرا مي گيرد. اگر ديديد غضبناك شدم از من بترسيد و حذر كنيد تا از من به شما صدمه نرسد.»»
    از اين بيان به شما خبر مي دهد كه من مجنونم. پس چگونه هلال است براي شما شخص ديوانه را والي گردانيد؟!»»
    آن گاه گفت :«« اي ابا هذيل! چه گويي درباره عمر كه در بالاي منبر گفت:
    ««وددت ان اكون شعرة في صدر ابي بكر »»
    ««خوش داشتم كه مويي باشم در سينه ابي بكر. »»
    ولي در يك جمعه بالاي منبر گفت:
    ««بيعة ابي بكر كانت فلته فتمّت وقي الله شرها و من عاد الي مثلها فاقتلوه »»
    ««بيعت ابي بكر ناگهاني شد، ولي خداوند شر آن را نگاه داشت. اگر مانند چنين بيعتي واقع شد، او را بكشيد. »»
    يك روز مي گويد: دوست داشتم مويي باشم در سينه ابي بكر و يك روز امر مي كند به كشتن كسي كه به چنين بيعتي اقدام كند.
    اي ابا هذيل! شما مي گوييد پيغمبر (ص) خليفه قرار نداد. ابا چرا خليفه قرار داد؟ عمر چرا امر را به شوري گذارد؟ من مي بينم كار هاي شما بر خلاف يكديگر است.
    اي ابا هذيل! به من بگو هنگامي كه عمر امر خلافت را به شوري در ميان شش نفر گذارد و عقيده او آن بود كه تمام آن ها اهل بهشتند، آنگاه امر كرد كه اگر چهار نفر يك طرف رفتند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را بكشيد و اگر سه نفر متّفق شدند كه در ميان ايشان عبد الرحمان بن عوف بود و سه ديگر مخالفت كردند، آن سه ديگر را بكشيد. حال بگو اين چه ديانتي است كه امر كند به قتل امر اهل بهشت؟! اي ابا هذيل!  به من بگو چه مي داني هنگامي كه بر عمر ضربت وارد شد، ابن عبّاس گويد: «« بر او وارد شدم. ديدم جزع مي كند. گفتم: «« اي امير المؤمنين! اين جزع براي چيست؟ »»
    گفت: «« ابن عبّاس! اين جزع براي اين زخمي كه به من وارد شده نيست. بلكه جزع من براي اين است كه اين امر خلافت را بعد از خود بر عهده چه كسي قرار دهم؟ »»
    گفتم: «« بر عهده طلحة بن عبد الله. »»
    گفت: «« او مردي است با حدّت، پيغمبر (ص) او را مي شناخت. من امور مسلمانان را به شخص با حدّت نمي گذارم. »»
    گفتم: «« زبير بن عوام را خليفه گردان. »»
    گفت: «« او مردي است بخيل به يك مغزل پشم به زن خود بخل مي ورزد، چگونه امور مسلمانان را به چنين شخص بخيلي واگذارم؟ »»
    گفتم: «« سعد بن ابي وقاض را خليفه گردان. »»
    گفت: «« او مرد جنگي است. براي شمشير زدن و تير افكندن خوب است، لايق خلافت نيست. »»
    گفتم: «« عبدالرحمان بن عوف را قرار ده. »»
    گفت: «« او مردي است كه امور عيالتش را نتواند اصلاح نمايد، چگونه والي امّت باشد؟ »»
    گفتم: «« عبدالله فرزند خود را قرار ده. »» حركت كرد و نشست و گفت: «« اي ابن عباس ! بخدا قسم ! هرگز او را قرار نخواهم داد. او را چه به خلافت ؟ زن خود را نمي تواند طلاق گويد. »»
    گفتم: ««عثمان بن عفّان را مقرر نما.»»
    گفت:«« بخدا قسم! اگر او را والي مسلمين گردانم، آل ابي معيط را بر گردن مردم سوار كند و مال خدا را بين ايشان تقسيم كند و چنين نزديك بدانم كه مردم بر او بشورند و او را به قتل رسانند .»» سه مرتبه اين مطلب را تكرار كرد ،من سكوت كردم و نام علي (ع) را نبردم،زيرا دشمني او را با علي (ع) مي دانستم . گفت:««اي ابن عباس ! چرا صاحب خود را نگفتي؟»»
    گفتم:«« پس علي را معين نما.»»
    گفت:«« بخدا قسم ! جزع من براي ان است كه حق را از صاحبان حق گرفتم. بخدا قسم! اگر او را خليفه گردانم، مردم را به راه حق بدارد و هر كس او را فرمان برد، اهل بهشت باشد.»» اين را گفت و سكوت كرد . پس از آن شورا بين شش نفر قرار داد .پس واي بر او از پروردگارش.»»
    ابو هذيل گويد:در اين گفتگو بود كه ناگاه حال او متغير شد  و ديوانگي او عود كرد و عقل از سرش پريد. به من گفتند: اين مرد اموال و ثروت و مزارع بسياري داشت و تمام به غارت رفته از اين جهت ديوانه شده است. من داستان اين مرد را براي خليفه، مامون عباسي، نقل كردم و گفتم:«« چون مال و املاك از دستش رفته، ديوانه گشته است.»» مامون فرستاد و او را طلبيد و معالجه كرد و اموال و مزارع او را به او برگرداند و او را نديم خود كرد و همان علت تشيع مامون گرديد.»» والحمد لله علي كلّ حال.
    مناظره سوم
    عقيل، برادر امير المؤمنين (ع)، چون در شام بر معاويه وارد شد، او مقدم عقيل را گرامي داشت و كرسي براي او نصب كرد و وي نشست. آن گاه امر كرد يكصد هزار درهم براي عقيل آوردند، براي آنكه عقيل را فريفته كند.
    روزي از عقيل سؤال كرد:«« گذشتم به لشكر برادرم، اميرالمومنين (ع) ديدم شب ايشان مانند شب پيغمبر (ص) و روز آنان مانند روز آن حضرت بود و من در ميان آنان نديدم و نشنيدم مگر نماز و قرائت قرآن و به لشكر تو گذشتم و جمعي از منافقون را ديدم.»»
    آن گاه گفت:«« اي معاويه! اين كيست كه طرف راست تو نشسته است؟»»
    معاويه گفت:«« اين عمروعاص است.»»
    عقيل گفت:«« اينست آن كسي كه درباره او شش نفر مخاصمه مي كردند و هر كدام مي گفتند كه من پدر او هستم. پس از آن جزور(شتر چاق) قريش يعني عاص بن وائل بر همه غالب شد.»» پس از آن گفت:«« آن ديگري كيست؟»»
    معاويه گفت: «« اين ضحاك بن قيس فهري است.»»
    عقيل گفت:«« پدرش از براي جهانيدن شتر و حيوان نر  بر ماده خيلي ماهر بود.»»
    پس از آن گفت:«« آن ديگري كيست؟»» 
    معاويه گفت:«« او ابو موسي اشعري است.»»
    عقيل گفت:««اين مرد پسر زن دزد است كه مادرش خيل دزدي مي كرد.»» جالسين چون رسوا شدند،  به غضب آمدند.
    پوشيده نماند كه عقيل عالم به انساب عرب بود و در آن زمان از جمله علوم، علم انساب بود. لذا عقيل حسب و نسب هر كسي را مي دانست.
    القصه، معاويه گفت: «« درباره من چه مي گويي؟ »» خواست چيزي بگويد كه غضب آن ها را فرو نشاند.
    عقيل گفت:«« مرا از گفتار معاف بدار.»»
    معاويه گفت:«« نمي شود »»
    عقيل گفت:«« حمامه را مي شناسي؟ »»
    معاويه گفت:«« حمامه كيست؟ »»
    عقيل سخن نگفت. برخواست و روان  شد. معاويه به دنبال زن نسابه اي فرستاد    ( زني كه داراي علم حسب و نسب بود.) او را حاضر كردند. از او پرسيد: ««حمامه كيست؟»»
    زن نسابه گفت: ««در امانم، اگر بگويم؟»»
    گفت:««در اماني.»»
    زن نسابه گفت:««حمامه جده تو، مادر ابو سفيان است كه در جاهليت زانيه و صاحب رايت و علم بود.»»
    معاويه رو كرد به حاضرين و گفت: ««من از شما زياد شدم. غيظ نكنيد و غضبناك نشويد.»»
    هنگامي عقيل بر معاويه وارد شد. معاويه گفت: ««ابو لهب را مي شناسيد كه در قرآن مي فرمايد:                        (تَبَّت‎ْيَدا اَبي لَهَبْ) 
                                                   بريده باد دو دست ابو لهب
    اهل شام گفتند:««نه»»
    معاويه گفت:««او عموي اين مرد است (و اشاره كرد به عقيل و خواست او را خفيف كند.) فورا‎‏ًٌُ عقيل گفت:«« اي مردم! زن ابو لهب را مي شناسيد كه خدا مي فرمايد:
                             ( وَ اَْمْرَاَتُهُ حَمَالَهَ الْحَطَبْ*في جيدِها حَبْلً مِنْ مَسَدٍ)
                            و همسرش در حالي كه هيزم كش است* در گردنش طنابي از ليف خرما
    گفتند:«« نه»»
    گفت:«« او عمّه اين مرد است. »» و به معاويه اشاره كرد.
    زن ابي لهب ام جميله خواهر ابو سفيان عمّه معاويه بود.
    آن گاه گفت:«« اي معاويه! وقتي كه به آتش جهنّم در آيي خواهي ديد عموي من، ابو لهب، عمّه تو را به زير انداخته. پس انصاف خواهي دادكه كدام يك بهترند!»»
    و ديگر روزي معاويه گفت:«« دليل بر حقّانيت من آنست كه عقيل با ماست.»»
    عقيل گفت:«« بلي در غزوه بدر هم من با شما بودم.»»
     
    برگرفته از :
    كتاب مناظره با دانشمندان.
    تاليف :
    عارف عامل و مجاهد كامل مرحوم حضرت آيت الله سيّد علي علم الهدي.
     


    سم الله الرحمن الرحيم
    راز محبوب بودن زن
    پيامبر گرامي اسلام(ص) فرموده اند :در دنياي شما سه چيز را براي من محبوب قرار داده اند زن,بوي خوش وروشني چشم من در نماز است.
    1-زيرا زن مرد را محب و مجذوب خود مي كند و اين تصرف وتاثير نموداري از فاعليت خدا است از اين جهت زن كامل تر از مرد است.
    2-اگر مرد بخواهد خدا را در مظهريت خود مشاهده كند شهود او تام نيست واگر بخواهد خدا را در مظهريت زن بنگرد شهود او به كمال و تمام مي رسد زيرا خداوند مشاهده نمي شود مگر در مظاهر و جلوه هايش و هر مظهري كه بيشتر جامع اسما و اوصاف الهي باشد بهتر خدا را نشان مي دهد و زن در مظهريت خدا كاملتر از مرد است زيرا مرد مظهر قبول و انفعال است چون مخلوق حق است اما زن هم مظهر قبول و انفعال الهي است هم مظهر فعل و تاثير الهي چون در مرد تصرف مي كند وزن مظهر خالقيت خدا است وصفت خالق بودن خدا در زن مشاهده مي شود زيرا او در سازماندهي جنين در رحم نقش دارد.
    3-زن محل تكوين فرزند است وبه مكون حقيقي يعني خداوند نزديكتر است.
    4-پيامبر بزرگ اسلام با ان مقام والايي
    كه در نزذ خداوند دارد اين استحقاق را از جانب او پيدا كرده است كه دوستدار زن باشد زيرا در اين حديث نبوي كه در بالا ذكر شد بيان شده است كه سه چيز راازدنياي شما دوست داشتني من قرار داده اند .
    5-مقام زن است كه پايه گذار قانون ارحام ومحرميت واصالت خانواده است قانون صله رحم اصل مهمي است كه جامعه كوچك را درست تربيت كرده و زمينه شكوفايي جوامع بزرگ را فراهم مي نمايد
    6-در تاسيس خانواده بر اساس مهر ورافت وگرايش و جاذبه اصل زن است
    7-راز اصيل افرينش زن ارامش زن و مرد است نه گرايش غريزي به زن به عنوان وسيله اي براي خاموش نمودن شهوت و خداوند اصالت را در ايجاد اين ارامش به زن داده است وبنابر ايه 189 سوره ي اعراف (هو الذي خلقكم من نفس واحده وجعل منها زوجها ليسكن عليها ) ضمير مذكر در ليسكن به مرد (شوهر)بر مي گردد يعني مرد منهاي افرينش زن ارامش ندارد ونيازمند انيس است
    8-منشا گراييدن مرد به زن ارميدن مرد كنار اونس به زن مودت و رحمتي است كه خداوند بين انها قرار داده است اين مودت الهي ورحمت خدايي گرايش غريزي نروماده نيست كه در حيوانها هم موجود است زيرا در قران كريم گرايش شهوي حيوانها را ايه ي الهي نناميده و بر ان اصرار نورزيده است.
    9-زن بنيان مرصوصي است كه مرد را از پرتگاه دوزخ مي رهاند و از انحراف نجات مي دهد (اسرار ازدواج از زبان صاحب وحي)
    10-مقام والاي مادر خط مشي وكيفيت رفتار مادر در تربيت فرزند وارسته نقش تعيين كننده اي دارد بنابر قول نبي اكرم:بهشت زير پاي مادران است .
    11-فكر و ذكر دو راه تعالي انسان است ولي راه ذكر راه اساسي است وراه فكر راه فرعي است به اين علت كه براي همه امكان فراگيري درس و بحث نيست اما راه دل و مناجات به روي همه باز است زنان در ذكرو مناجات كه راه دل است وراه شور و محبت است موفقتر از مردان است ويا همتاي انها.
    12-توفيق زن در تعالي روحي و معنوي بيش از مرد است يا دست كم زن مانند مرد است زيرا طبق فتواي مشهور تقريبا شش سال قبل از مكلف شدن مرد ذات اقدس الهي زن را به حضور مي پزيرد والزام او به نماز كه عمود دين است وبه روزه كه سپر دين است وبه حج كه اينها همه نشانه ان است كه زن براي دريافت فضايل شايسته تر از مرد است
    13-عنايت ويژه به زن
    زن در نگاه دين حسابي خاص دارد .مرحوم ابن بابويه قمي-رضوان الله تعالي عليه-در كتاب قيم من لا يحضره الفقيه,بابي در ابواب نماز به نامذ ((ادب المراه في الصلاه))گشوده كه اداب نماز زن را,مانند چگونگي ايستادن,ركوع,تشهدوبرخاستن عفيفانه ,براي او بيان مي كند.در پايان اين باب از امام ششم (ع)نقل مي كند : زن با انگشتان خود تسبيح بگويد,زيرا از انگشتان بازخواست ميشود(فاذا سبحت المراه عقدت علي الانامل لانهن مسوولات يوم القيامه).ولي دستوري به ان براي مردوارد نشده است و اين عنايتي از سوي خدا به زن است كه با انگشت خود عدد تسبيح را بشمرد تا انگشت او نيز عبادت كند و متوجه باشد با اين انگشتان نبايد گناه كند چون خداوند بدن را با همه ي خصوصيات در قيامت محشور مي كند .
    زنان با فضيلت در قران
    1-ساره و گفت و شنود او با فرشتگان (ايه ي 101 سوره صافات,سوره ي حجر ايات, 54,55,56,سوره ي هود ايات 1 تا 73)
    2-مادر و خواهر حضرت موسي(ع)(سوره قصص ايات 7و9
    ,4,11,12)
    3-زن فرعون(سوره تحريم ايه ي 11,سوره فرقان ايه ي10)
    4- مريم(سوره تحريم ايه 12,ال عمران ايات37,42,43,45
    38,مريم ايات6,17,مائده 75)
    4-مادر مريم(ال عمران 36,37,مائده 27,مريم 18)
      


    © 2008 CopyRight All Rights Reserved by  Designer : saeid mohammad ebrahim
     قدرتمند ، کارت سوخت ، کرک کارت سوخت ، آموزش ، نرم افزار ، دانلود رايگان ، کتاب الکترونيکي ،‌ نحوه گرفتن کارت سوخت المثني ، حسابداري ، نرم افزار حسابداري هلو ،‌ عاشقانه ، عشقولانه ، پرورش قارچ ، دانلود مترجم پديده ،‌ بازيگران زن سينماي ايران ، ا سينماي ايران ، عکسهاي، خريد املاک ،‌ صورتحساب آخرين دوره ، نرم افزار موبايل ، ابزارهاي فتوشاب ، روزنامه ورزشي ، مجله خانوادگي ، عکسهاي، عکس دانلود کليپ ايراني ،‌ نرم افزار نوکيا ، آلبوم موسيقي جديد ، عکس هاي عروسي ،  ، دانلود کتاب ،‌ معما ،‌ گالري عکس ،‌ باران کوثري ، مهناز افشار ، بهنوش بختياري ،‌ محمدرضا گلزار ،‌ نيوشا ضيغمي ، ، ميترا حجار ، بهرام رادان ،‌لو رفته ،  تهران ، دختر ايراني ، پ داغ ، ، استخر ، روزنامه البرز ، ،‌ عروسي يانگوم ، جواهري در قصر ،  دختر ، زنانه ، جوراب ،‌ دانلود آهنگ ، ترانه جديد ، حميد عسکري ، رضا صادقي ،‌ احسان خواجه اميري ، آزيتاحاجيان ، يوسف و زليخا ، کتايون رياحي ، ، تيتراژ سريال ، سريال ميوه ممنوعه ،‌ سريال روز حسرت ، پورياپورسرخ ، افسانه بايگان ، ايرنا ، ايسنا ، سايت ، بازار ، اس ام اس سرکاري ، اس ام اس داغ ، دانلود فيلمهاي ايراني ، دانلود فيلم ، برزو ارجمند ، مهران مديري ، دانلود امپراتور دريا ، سودوکو ، کاکورو ، جدول ، فرزاد حسني ، مثلث شيشه اي ، يانگوم ، دانلود رايگان بازي ، کرکهاي بازي ، لعيا زنگنه ، ازدواج موقت ، صيغه ، يکتا ناصر ، مشخصات فني ريو ، لاله اسکندري ،‌ مدل مانتو ، مدل لباس زنانه ، مدل جديد ابرو ، غذاهاي ايراني ، سريالهاي تلويزيوني ،‌ سايت بازار کار ، سنگ ماه تولد ،  ، امين حيايي ، لطيفه ، جوک ، مهاجرت ، گرين کارت ،‌ دوبي ، عکس هندي ،‌ ، کليپ استخر ، دوربين مخفي ، ، کليپ ،   ، ، عکس ، خودشناسي ، آتنه فقيه نصيري ، مريلا زارعي ، النازشاکردوست ، هديه تهراني ، نيکي کريمي ، هايده ، آلبوم مهستي ، دختران ايراني ، نانسي عجرم ، جسيکا آلبا ، نيکول کيدمن ، آنجليناجولي ، ، ، لباس مهماني ،، ، همسريابي ، آلبوم جديد معين ،‌ ، لاريجاني ، استعفا وزير ،‌ کدهاي ايرانسل ، شارژ رايگان ايرانسل ، قوي ،‌ کتي هولمز ، زهرا ، ، فيلم ، ، فارسي ساز ، دانلود کرک ، ديکشنري نارسيس ، دختران .....زيبا ،‌ اکانت مجاني ، فوتبال ، طالع بيني ، مدل آرايش ، جزوه الکترونيک ، انجمن علمي ، مقاله پژوهشي ، پرورش شترمرغ ، سايت تخصصي برق، ژورنال لباس عروسي ، کارت ويزيت ، راهنماي فارسي ،‌ ، داستان  ، دکوراسيون منزل ، ، نتايج کنکور ، قرعه کشي ، مسابقه ، جايزه دار ، نقشه کامل تهران ، آهنگ جديد افتخاري ، جنيفر لوپز ، ، پزشک دهکده ، راهنماي  ،‌ روشهاي زناشويي ،‌ عکس  يانگوم ، کرک مترجم پارس ، عکس خانم ايراني ، ،‌ انجمن ، ، زن، ، عکس ،‌ آموزش نصب ويندوز ، استخدام منشي ،‌ عکس  ، بهترين سايت موبايل ، موبايل سامسونگ ،‌ موتورلا ،‌ نرم افزار سوني اريکسون ، ويتالي ، بالاي ، پسورد سايت ، ، زنگ گوشي ، آنتي ويروس موبايل ، تحصيل در ، ثبت نام رايگان ، ، ترانه عليدوستي ، ، سريال پرستاران ، برنامه نود ، هک کارت تلفن ، پارسا پيروزفر ، دانلود  عربي ، قالب بلاگفا ، موسيقي سنتي ، شجريان ، ، درباره جن ،، روزنامه ورزشي پيروزي ، حميد گودرزي ، بيل گيتس ، جديدترين اس ام اس ها ، کدهاي مخفي موبايل ، کليپ موبايل ، دانلود تيتراژ سريال ، سايت مد و لباس جديد ، دانستنيهاي پوستي ، نامه عاشقانه ، برنامه موبايل ، دانشگاه ، کنکور ، سياوش خيرابي ، سريال آنتي ويروس ، سرگرمي ، داستانسرا ، آرايش صورت ، مدل لباس ، 3gp, jar, mp3, iran , iran l ، دوشيزه ، ، باحال وجذاب ، . غزه .  نظامي . موسيقي . جومونگ . هموسو .