مقدمه
بهشت اقامتگاه ابدی مؤمنان و صالحان رستگار در جهان آخرت است و بهشتیان کسانی هستند
که به تصریح قرآن، در ترازوی اعمال، کفهی کارهای نیکشان از کفهی بدیهاشان
سنگینتر است. در قرآن مجید، بهشتیان به نامها و صفتهایی همچون
اصحاب
الیمین
و
اصحاب الجنه
خوانده میشوند
.
بهشت معادل
واژه
«
الجنّة
»
است و در قرآن مجید با این اسامی و اوصاف به کار رفته است
:
جنة المأموی، جنّات المأوی، جنة النعیم، جنات
الخلد، دار السلام، دارالمتقین، دار المقامة، عدن، الفردوس
.
توصیف بهشت در سه سوره الرحمن، واقعه و دهر به صورت مفصل و در
برخی از سوره های دیگر قرآن به صورت گذرا و مجمل بیان شده است و به بسیاری از نعمت
های بهشتی همچون میوهها و باغها و چشمهساران و زنان پریرو با لباسهای حریر و
...
و نیز نعمتهای معنوی همچون رضوان خداوند و ... اشاره گردیده است
.
در اینکه
آیا آن بهشت موعود، اکنون نیز موجود است یا نه، میان دانشمندان اسلامی اختلاف نظر
است. اکثر دانشمندان معتقدند که بهشت هم اکنون وجود خارجی دارد و برای اثبات ادعای
خود به ظواهر برخی از آیات استدلال میکنند
.
در روایات مربوط به
معراج
و روایات دیگر نیز نشانههای روشنی از
این موضوع دیده میشود. بنابراین میگویند بهشت در درون و باطن این جهان است اما
برای ما قابل دید و درک نیست؛ به عبارت دیگر عالم آخرت و بهشت و
دوزخ، بر این عالم احاطه دارد و این جهان
همانند جنین در درون آن جهان قرار دارد
.
حادثه بزرگ قیامت
مرحله دوم حیات جاوید، قیامت کبرى است.قیامت کبرى برخلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردى بلافاصله وارد عالم برزخ مىگردد، مربوط است به جمع، یعنى به همهافراد و همه عالم، حادثهاى است که همه اشیاء و همه انسان ها را در بر مىگیرد و واقعهاى است که براىکل جهان رخ مىدهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید مىگردد.
قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کردهاست ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بى فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها،هموار شدن ناهمواری ها، متلاشى شدن کوه ها و پیدایش لرزش ها و غرش هاى عالمگیر و دگرگونی ها و انقلابات عظیم و بىمانند بیانکرده است.مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده مىشود تمامى عالم به سوى انهدام و خرابى مىرود و همه چیز نابود مىشودو بار دیگر جهان نوسازى مىشود و تولدى دیگر مىیابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلىجهان تفاوت هاى اساسى دارد، ادامه مىیابد و براى همیشه باقى مىماند.
قیامت در قرآن کریمبا نام ها و عنوان هاى مختلف خوانده شده است که هر کدام نشان دهنده ي وضع مخصوص و نظام مخصوصحاکم بر آن است.مثلا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار مىگیرند و ترتیب زمانى آن ها از بین مىرود،«روز حشر» یا «روز جمع» یا «روز تلاقى» خوانده شده است و از آن جهت که باطن ها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز مىشوند، یوم تبلىالسرائر (1) یا «روز نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر و جاوید است، «یوم الخلود» ،و از آن جهت که انسان هایى سخت در حسرت و ندامت فرو مىروند و احساس غبن مىکنند که چرا خود را براى چنین مرحلهاى آمادهنکردهاند، «یوم الحسرة» یا «یوم التغابن» ، و از آن جهت که بزرگترین خبرها و عظیمترین حادثههاست «نبا عظیم» خوانده شده است.
رابطه و پیوستگى زندگى این جهان و زندگى آن جهان
مطلب بسیار عمده و اساسى که کتب آسمانى، ما را بدانتوجه دادهاند، پیوستگى این دو زندگى است.این دو حیات از یکدیگر جدا نیست، بذر آن حیات دراین حیات به دستخود انسان کاشته مىشود و سرنوشت آن حیات در این حیات به وسیله خود انسان تعیین مىگردد.
ایمان و اعتقاد پاک و درست و مطابق با واقع(و جهانبینى واقع بینانه)، خلق و خوى پاکیزه و انسانى و منزه از حسادت ها، مکرها، حقد و کینهها، غل و غشها، نیز اعمال صالحکه در جهت تکامل فرد و جامعه صورت گیرد: خدمتها، اخلاص ها و امثال اینها سازنده یک حیات سعادتمندانه جاوید استبراى انسان.بر عکس، بىایمانىها، بىاعتقادىها، باورهاى غلط، خلق و خوىهاى پلید، خودخواهیها،خودپرستی ها، خودبینی ها،ظلم ها، ستم ها، ریاکاری ها، رباخواری ها، دروغ، تهمت، خیانت، غیبت، سخن چینى، فتنه انگیزى، امتناع از عبادتو پرستش خالق و امثال اینها موجب حیات بسیار شقاوت آلود براى انسان در جهان آخرت است.
رسولخدا(صلى الله علیه و آله)در تعبیر جالب خود فرمود: الدنیا مزرعةالاخرة(1) دنیا کشتگاه آخرت است.هر تخم بدى یا نیکى در دنیا بکارید در آخرت برداشتخواهیدکرد.همان طور که محال است انسان جو بکارد و گندم برداشت کند و یا خاربکارد و گل بچیند، حنظل بکارد و درختخرماسبز شود، محال است که انسان در دنیا اندیشه بد، خلق و خوى بد، عمل و کردار بد داشته باشد و در آخرت سود بگیرد.
تجسم و جاودانگى اعمال و مکتسبات انسان
از قرآن کریم و اخبار و روایات پیشوایان دینى چنین استنباط مىشودکه نه تنها انسان باقى است و جاوید مىماند، اعمال و آثار انسان نیز به نحوى ضبط و نگهدارى مىشود و ازبین نمىرود و انسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را «مصور» و «مجسم» مىبیند و مشاهده مىکند.اعمالو آثار خوب با صورتهاى بسیار زیبا و جالب و لذت بخش تجسم مىیابند و به صورت کانون لذت و بهجت در مىآیند،و اما آثار بد انسان با صورتهاى بسیار زشت و وحشتزا و مهیب و موذى تجسم مىیابند و به صورت کانون درد و رنج و عذاب در مىآیند.
در اینجا به ذکر سه آیه از قرآنمجید و دو حدیث از رسول اکرم(ص)اکتفا مىکنیم.اما آیات: 1.یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا وما عملت من سوء، تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا.
روزى که انسان هر کار نیک خویش را حاضر شدهمىبیند و همچنین هر کار بد خود را، و دوست مىدارد که اى کاش میان او و کار بدش فاصله زیادى مىبود.
این آیه صراحت دارد که انسان عین این کارهاى نیک خویشرا به صورت مطلوب و محبوب مىبیند و عین کارهاى بد خویش را مصور شده به صورتهایى مىبیند کهسخت از آنها نفرت و وحشت پیدا مىکند و دوست مىدارد از آنها فرار کند یا آنها را ازاو دور کنند اما آنجا جاى فرار و یا جدا کردن عمل انسان از انسان نیست.
صورت تجسم یافته حاضر شده عمل انسان در آنجهان به منزله جزئى از وجود انسان است و جدا شدنى نیست.
و وجدوا ما عملوا حاضرا.هرعملى که در دنیا انجام دادهاند در آنجا حاضر مىبینند.مفاد این آیه عینا مفاد آیه پیشین است.
یومئذ یصدر الناساشتاتا لیروا اعمالهم.فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره.
دراین روز مردم بیرون مىآیند براى آنکه(در نمایشگاه عمل)اعمالشانبه آنها ارائه شود.پس هر کس به وزن یک ذره کار خیر انجام دهد آن را در قیامت مىبیندو هر کس که به وزن یک ذره کار بد انجام دهد نیز آن را در آنجا مىبیند.
انسان باقى و جاوید است.اعمال و آثار انسان نیز باقى و مضبوطو جاوید است و انسان در جهان دیگر با اعمال و اخلاق و مکتسبات خود در این دنیا زندگى مىکند.
این مکتسبات و اعمال، سرمایههاى خوب و یا بدو مصاحبان نیک یا زشت همیشگى انسان در جهان جاوید است.
اما حدیثها: 1.گروهى از مسلمانان از راه دور به حضوررسول خدا مشرف شده بودند، ضمن سخنان خود از ایشان تقاضاى یک سلسله اندرز کردند.رسول اکرم چند جمله فرمود که یکى از آنها این است: «از هم اکنون رفیقان و مصاحبان و معاشرانخوبى براى خود در جهان دیگر انتخاب کنید که در آن جهان، همراه و مصاحب زنده هر کس همانا اعمال و رفتارهاى تجسم یافته خود اوست.»
انسان مؤمن به حیات جاویدان، همواره کمال دقت را در اندیشههاو خلق و خوىها و اعمال و رفتار خویش به کار مىبرد، زیرا مىداند که به اینها به چشم یک سلسله امور زودگذرنباید نگاه کرد، اینها همه پیش فرستادههاى انسان به دنیاى دیگر است و در دنیاى دیگر با این سرمایهها باید زندگى کند.
وجوه مشترکو وجوه متفاوت زندگى این جهان و زندگى آن جهان
وجوه مشترک زندگى دنیا و زندگى آخرت این استکه هر دو زندگى، حقیقى و واقعى است، در هر دو زندگى انسان به خود و آنچه به خود تعلق دارد آگاه است، در هر دوزندگى لذت و رنج، سرور و اندوه، سعادت و شقاوت هست.غرایز انسان، اعم از غرایز حیوانى و غرایز ویژه انسان، در هر دو زندگى حکمفرماست.درهر دو زندگى، انسان با بدن و اندام کامل و اعضاء و جوارح زندگى مىکند،در هر دو زندگى فضا و اجرام هست.اما تفاوتهاى اساسى هم در کار است: در اینجا توالد و تناسل و کودکى و جوانى وپیرى و سپس مرگ هست و در آنجا نیست.در اینجا باید کار کرد و تخم پاشید و زمینه مساعد فراهم کرد و در آنجا باید از تخمهاىکاشته شده و زمینههاى مساعد شده در دنیا بهره بردارى کرد.اینجا جاى کار و عمل است و آنجا جاى نتیجهگیرىو حساب پس دادن.در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر مسیر حرکت و جهت عمل هست و درآنجا نیست.در اینجا حیات آمیخته است با موت، هر حیاتى توام است با مادهاى که فاقد حیات است و بعلاوه از مرده زنده بیرون مىآیدو از زنده مرده، چنانکه ماده بىجان در شرایط خاص تبدیل به جاندار مىشود و جاندار تبدیل به بىجان، ولى درآنجا حیات محض حکمفرماست، ماده و جسم آن جهان نیز جاندار است، زمین و آسمانش جاندار است، باغ و میوهاش مثل اعمالو آثار تجسم یافته انسان جاندار است، آتش و عذابش نیز شاعر و آگاه است. در اینجا اسباب و علل و شرایط خاص زمانى حکمفرماست، حرکت و تکامل وجود دارد، در آنجا فقط ملکوتالهى و اراده الهى ظهور دارد.شعور و آگاهى و به طور مطلق دید و شنید و درک انسان در آن جهان بسىشبیهتر و نیرومندتر است، و به عبارت دیگر، پردهها و حجاب ها در آن جهان از جلو انسان برداشته شده و انسانبا بینشى دورنگر حقایق را درک مىکند چنانکه قرآن کریم مىفرماید: فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید.
ما پرده را اکنون از تو بر گرفتیم پس دیدهات تیز است.
در اینجا خستگى و دلزدگى و ملال خصوصااز یکنواختى است و انسان حالت گم کردهاى را دارد که در پى گمشده خویش است و به هر چیزى که مىرسد مىپندارد آنرا یافته است و به او دل خوش مىکند اما پس از چندى احساس مىکند که «او» نیست، خسته و دلزده مىگردد و به دنبال چیز دیگرمىرود.این است که در دنیا انسان همیشه طالب چیزى است که ندارد و دلزده از چیزى است که دارد، اما در جهانآخرت به حکم آنکه به آنچه در اعماق فطرت و شعور شخصى خود دلبستگى داشته و گمشده واقعى او بوده استیعنىحیات جاوید در جوار رب العالمین رسیده است به هیچ وجه خستگى و ملال و دلزدگى برایش پیدانمىشود.قرآن کریم به همین نکته اشاره مىکند آنجا که مىگوید: لا یبعون عنها حولا .
(برخلافدنیا)در آنجا انسانها طالب دگرگونى و وضع جدید نیستند.
این است که اهل بهشت با آنکهالى الابد در بهشت بسر مىبرند هرگز دلزده و سیر نمىگردند.
و به علاوه نظر به اینکه در آنجا هر چه بخواهند به اراده الهىبر ایشان پیدا مىشود آرزوى آنچه ندارند آزارشان نمىدهد.
منابع
1- قرآن كريم
2- حيات اخروي ، شهيد مطهري
3- عدل الهي ، شهيد مطهري