همه خانواده ها هنگام ازدواج، اهدافي داشته اند و به منظور رسيدن به آن اهداف، برنامه ريزيهايي کرده اند و پرورش فرزندانشان بر مبناي اصول و عقايدشان صورت مي گيرد. خانواده به عنوان يک پاسگاه اجتماعي که ارزشها، باورها و سبک زندگي خاصي دارد، واسطه اي براي انتقال ارزشها به فرزندان است. علاوه بر اين وظيفه، خانواده مي بايستي نيازهاي شناختي، رواني و فيزئولوژيک فرزندان را نيز ارضاء کنند وگرنه سبب ايجاد مشکلات زيادي در وي خواهند شد. البته آموزش و يادگيريهاي اوليه نيز به عهده والدين مي باشد، زيرا نوزاد نيازمند يادگيري تمامي رفتارهاي خود مي باشد و اين وظيفه بر عهده والدين است که مي بايستي آموزشهاي سنجيده، هدفمندي باشد که در زمانهاي مختلف و مراحل مختلف رشد به فرزندان ارائه گردد، به ويژه در دوران نوجواني که دوره شکل گيري هويت فرد است. بنابراين والدين وظايف مهم و خطيري به عهده دارند و مي توان گفت که کسي در اين امر موفق خواهد شد که خود داراي شخصيت و هويت مطلولي بوده، پايبند به ارزشها و اعتقادات خود باشد و بتوان سبک زندگي پسنديده اي را به فرزند منتقل نمايد، زيرا کودک و نوجوان تحت تأثير ارزشها و باورهاي والدين مي باشند و تأثير والدين در رفتار آنها بسيار زياد است. مي توان گفت که رعايت موازين ديني – فرهنگي و اخلاقي توسط نوجوان بيانگر الگوهاي پرورشي والدين است. والدين خود مي بايستي رفتاري سرشار از عشق، محبت، دوستي و فداکاري داشته باشند که بتوانند آنها را به نوجوانانشان منتقل کنند. والدين مي بايستي به فرزندان خود در کسب تجارب زندگي کمک کنند، زيرا نوجوانانتا حدود ٢٠-١٨ سالگي در حال تمرين و يادگيري هستند و در برهه اي از زمان اين وظيفه خطير به عهده والدين مي باشد. والدين بايد آگاهي لازم را از مسائل و مشکلات دوره هاي مختلف رشدي فرزندان داشته باشند و اطلاعات کافي از موانع مهم رشد سالم نوجو ان داشته باشند، زيرا اين موانع موجب ايجاد اختلالات عاطفي، شخصيتي و شناختي در فرزندان مي گردد و در نتيجه مشکلاتي را در وي ايجاد مي نمايند. والدين بايد زمينه هاي لازم براي استقلال و آزادي نوجوانان را فراهم نمايند، نهايت تلاش خود را در تربيت فرزنداني مناسب با نسل جديد بنمايند و به نوجوانان فرصت برنامه ريزي براي آينده را بدهند. نوجوانان نياز به استقلال دارند، در عين حال که تجربه کافي براي برخورد با مشکلات و حل آنها را ندارند بنابراين دائماً در حال شکل گيري و کسب تجربه هستند، به همين دليل نياز به هدايت و راهنمايي دارند. بنابراين والدين بايد بر اعمال و رفتار و فعاليتهاي نوجوانان کنترل کافي داشته باشند در غير اينصورت به بيراهه کشيده خواهند شد و دچار مشکل مي گردند. زماني که نوجوان دچار مشکل مي شود، والدين مي بايستي دقيقاً مشکل را شناسايي کرده و برخورد عاقلانه و منطقي با وي داشته باشند و هميشه به عواقب برخورد ها و رفتارها خود بينديشند. در غير اينصورت نه تنها سبب حل مشکل نخواهند شد بلکه موجب افزايش مشکلات نيز مي شوند. مي توان گفت که برخورد والدين با نوجوان مي بايستي مناسب، بجا و سنجيده باشد. آنها قبل از هر واکنشي بايد به اندازه کافي مسئله را تجزيه و تحليل نمايند تا موجب ايجاد مشکل در نوجوان نشوند و تيرگي روابط را به همراه نياورند. به عبارت ديگر نارسايي عاطفي سبب مشکلات عديده اي خواهد شد، هر چه ميزان محبت والدين به فرزندان بيشتر شود، پيوند عاطفي بين آنها محکم تر مي گردد و در اين صورت مشکلات کمتر شده و آنها مي توانند خانواده ها را به عنوان افراد مهمي تلقي کنند نه دوستان و همسالان. نوجوانان معمولاً نياز به الگو پذيري در همه زمينه ها دارند و ممکن است تمامي الگوهاي لازم، در يک جا حضور نداشته باشند، در حالي که اگر نوجوانان به والدين خود اعتماد کافي داشته باشند، مي توانند الگوهاي لازم را از آنها کسب کنند. اين اعتماد در صورتي در آنها ايجاد خواهد شد که والدين داراي هماهنگي لازم بين رفتار و گفتار باشند، يايبندي به ارزشها و باورهاي خود داشته باشند، در غير اينصورت عدم هماهنگي اعمال و گفتار والدين، نوجوان را دچار تناقض کرده، در نتيجه در شکل گيري هويت وي مشکلاتي ايجاد خواهد شد. تضاد بين ارزشهاي خانواده و ارزشهاي اجتماعي عوارضي را به همراه دارد که از آن جمله مي توان به مواردي اشاره نمود : نوجوان دچار سردرگمي و تعارض مي شود، ابهام نقش در وي به وجود مي آيد يعني سبب شکل گيري هويت پراکنده در وي مي گردد . بنابراين به منظور پيشگيري از اين عوارض، والدين مي بايستي با محيط زندگي، اعتقادات و باورهاي مسلط بر جامعه هماهنگ بوده، به نوجوان اعتماد داشته باشند، به وي شخصيت دهند، شناخت کافي بر آگاهيها و طرز تفکر وي داشته باشند، وي را در انتخاب مسير زندگي و تحصيلات آزاد بگذارند و در صورت نياز وي را راهنمايي کنند. والدين مي بايستي آينده نگر بوده و آينده نوجوان را در ذهن خود ترسيم کنند و بدانند که اين مسير نيازمند چه شرايط، ويژگيها و نيازهايي است؟ چه شرايط، تواناييها و مهارتهاي شغلي و سبک زندگي بايد فراهم کنند و نوجوان نيز تجربه کند تا به موقع بتواند از آنها استفاده کرده و دچار مشکل نشود. والدين مي بايستي به نيازها و خواسته هاي نوجوانان بيشتر از ديگران توجه کنند، زيرا آنها هستند که نياز دارند تا براي دوره و نسل خود زندگي کنند ولي نياز به استفاده از تجارب والدين نيز دارند ( زيرا والدين پيش از اين با آن مسائل مواجه شده، حل مسئله کرده اند و تجربه لازم را کسب کرده اند و مي توانند اين تجارب را در اختيار فرزندان خود قرار دهند ) و بايستي به نصايح و تجارب والدين توجه نمايند. بنابراين خانواده به عنوان کوچکترين واحد اجتماعي، وظيفه مهمي به عهده دارد، تمام رفتارها و سبک زندگي را انتقال مي دهد و يادگيريها و آموزش مهم نيز بر عهده آنها مي باشد. والدين پيش از ازدواج مي بايستي اهداف و برنامه هاي خاصي براي زندگي خود داشته باشند تا دچار دوگانگي و تعارض نگردند.