کودک را سردرگم نکنيم (قسمت اول)
3- اگر کودک دروغ گفت، بهترين شيوه برخورد اين است که مستقيم و صريح به سراغ اصل مطلب برويم و سعي کنيم به او اطمينان دهيم که آماده کمک به وي هستيم؛ به اين شرط واقعيت را بگويد.
کودک را سردرگم نکنيم (قسمت دوم)
او ديگر به شما اطمينان نخواهد داشت و به تدريج نسبت به محيط و جهان پيرامونش بدبين خواهد شد. بسياري ازما وقتي در برابر چنين وضعيتي قرار ميگيريم، با خود ميگوييم که اي کاش هرگز به او قول يا وعده نداده بودم. بايد توجه داشت که کودکان بدقولي و خلف وعده بزرگسالان را به آساني فراموش نميکنند و به تدريج رابطهاي آکنده از بدگماني با اطرافيان خود پيدا ميکنند. به همين دلايل هرگز نبايد از بچهها قول بگيريم که فلان کار را انجام ندهند و مثلاً بچه خوبي باشند. زيرا ما اين قول را در دهان او گذاشتهايم و اين وعده به خود کودک تعلق ندارد. پس اگر کودک به هر دليلي نتواند از عهده انجام آن وعده برآيد، بيدليل احساس حقارت را در او دامن زدهايم. در رفتار با کودکان، شيوه برخورد مبتني بر قول به تدريج به رفتاري شکايتآميز بدل ميشود؛ زيرا اغلب موانع بر سر راه انجام قولها و وعدهها وجود دارد؛ و معمولاً هميشه يکي از طرفين (والدين يا کودک) از طرف ديگر شاکي است و احساس زيان ميکند، چون حس ميکند طرف مقابل به وعدهاش عمل نکرده است. در حالي که روابط سالم انساني، نبايد بر مبناي داد و ستد وعدهها باشد، بلکه بايستي براساس محبت، احترام و اطمينان بنا شود؛ و اين وظيفه ماست که با رفتاري سرشار از توجه، عاطفه و اعتماد، اين شيوه برخورد را به کودکانمان بياموزيم.