به نام يكتاي هستي بخش
عنوان مقاله : سعادت چيست و سعادتمند كيست؟
سعادت در فرهنگ ملتهاي مختلف تعاريف متفاوتي دارد و هر يك از اقوام بشري سعادت را به گونه اي خاص تعريف نموده و مطابق با آن تعريف مصداق خاصي را براي آن بيان مي كنند . بعنوان مثال عده اي سعادت را در تمول و مال مي دانند واقوام ديگر جمال و عده اي ديگر كمال را موجب سعادت مي دانند اما اگر به فرهنگ اسلامي خودمان مراجعه كنيم وبخواهيم سعادت را از نظر اسلام جويا شويم بايد به كتاب آسما ني مان يعني نسخه شفا بخش حيات آدمي و دستورالعمل زندگاني خود كه همان قرآن مبين است رجوع نماييم. قرآن كريم حياه طيبه يا سعادت حقيقي را اينگونه و در نتيجه چنين اعمالي دست يافتني مي داندكه:
من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياه طيبه و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون (نحل آيه 97)
هر كس عمل صالح انجام دهد خواه مرد يا زن (تفاوتي نمي كند) در حاليكه معتقد به اين( كارهاي نيك ) باشد همانا ما به او حياه پاك (زندگي سعادتمند ) عطا كرده و پاداش آن اعمال را به نيكو ترين وجه ادا مي كنيم
پيامبر گرامي اسلام(ص) كه بنيان گذار دين مبين اسلام است سعادت را در نتيجه همنشيني با افراد سعادتمند مي دانند و در جمله اي كوتاه اما عميق مي فرمايند:
( يسعد الرجل بمصاحبه السعيد)
آدمي در نتيجه مصاحبت وهمنشيني و نشستو بر خاست با افراد سعادتمند به سعادت مرسد. و به قول حافظ شيرين سخن :
در كلمات قصار مولي علي(ع) آمده است كه
(اسعد الناس من خالط كرام الناس)
سعادتمند ترين افراد كساني هستند كه با افراد بزرگوار معاشرت مي كنند و مي دانيم كه هم نشيني ومعاشرت انسان با افراد بزرگنيز ما را بسوي سجايا ي اخلاقي آنها را كه درنتيجه مشاكلت و مشابهت با آنان ايجاد مي شود مي كشاند وما را نيز سعادتمند مي نمايد چرا كه معمولا محب سعي مي كند خود را هم شكل و هم مسلك محبوب خود قرار دهد و اين تشلبه و تشاكل زمينه خوشبختي ما را هم فراهم مي كند .
امام علي (ع) در احاديثي ريگر سعادت انسان را در نتيجه كسب علم ودانش و فضيلت بيان مي كند آنجا كه مي فرمايند :
يعني اگر مي خواهيد به پيشرفت وترقي يا سعادت وسعادتمندي برسيد در پي علم و دانش باشيد و به قول شاعر :
علي (ع)مي فرمايند:
اگر حيات جاويد مي خواهيد در پي كسب و تحصيل علم باشيد
وبقول حافظ:
تاقدر عمر داني تحصيل معرفت كن ازكف مده به غفلت سرمايه بقارا
گر كيميا دهندت بي معرفت گدايي گر معرفت خريدي بفروش كيميا را
دانشمندي مي نويسد خوشبختي مثل خو شحالي است چيزي نيست كه در بيرون به تملك انسان دربيايد بلكه بسته به ضمير و درون هر كس مي باشد يعني اين كه ما نمي توانيم بگوييم افرادي كه داراي امكانات بهتري هستند خوشبخت ترند بلكه اين خوشبختي به طرز تلقي افراد دارد كه چگونه مي انديشند ممكن است يك نفر داراي امكانات كمتري باشد اما سلامت خود را سعادت بداند در عين قناعت خود را عزتمند و عزيز بدارد واحساس شخصيت و بزرگي نمايد پس نمي توان گفت داشتن مال مساوي اشت با خوشبختي گرچه مال ممكن است لازمه خوشبختي باشد اما شرط كافي نيست .
بزرگي ديگر ميي نويسد اگر تنها بخواهيم خوشبخت و سعادتمند بشو يم بسيا ر كار آساني است اشكال كار اين است كه مي خواهيم از ديگران خوشبخت تر گرديم و اين نخواهد شد چون ما ديگران را بيش از آنچه كه نيكبخت هستند نيكبخت تر تصور مي كنيم و بقول معروف (مرغ همسايه غاز است)پس باتوجه به موارد و مطا لب بالا مهمترين عوامل سعادت را مي توان اين گونه بيان كرد:
1ـ علم ودانش و فضيلت و تلاش براي كسب آن فضايل
2ـ همنشيني و مصاحبت با افراد سعادتمند
3ـ داشتن نگرش وبينش خوب از زندگي و كلاً حيات انساني
4ـ تلاش و پشتكار براي رسيدن به كمالات ومراتب عاليه
5ـ اغتنام فرصتهاي زندگي براي كسب معارف ديني
6ـ استفاده از حال و عدم تاسف بر گذشته و اميدواري به آينده
عمر زاهد همه طي شد به تمناي بهشت او ندانست كه در ترك تمناست بهشت
(حافظ)
پس از سالها بدانستم اين معني كه كيمياي سعادت رفيق بود رفيق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بياموزمت كيمياي سعادت زهم صحبت بد جدايي جدايي
اطلبوا العلم ترشدوا يا اطلبوا العلم تسعدوا
سرمايه عيش جاوداني علم است شايسته اساس زند گاني علم است
اسباب ترقي بشر در عالم تنها و فقط اگر بداني علم است
اكتسبوا العلم تكتسبكم الحياه
اين چه حرفي است كه در عالم بالاست بهشت هر كجا حال خوشي هست همانجاست بهشت
از درون بد ما هست جهان چون دوزخ گر درون تيره نباشد همه دنياست بهشت