سعادت، موضوعي است که همواره ذهن آدمي را فراخور درکي که از اشياء و پديدههاي جهان هستي دارد، مشغول داشته است.
ديدگاههاي اين جهاني ياگيتيک، سعادت را آن گونه که راهي جز آن ندارد در تعلقات همين جهان ميپندارند و در سوي ديگر، ديدگاههاي متاگئيستيک (متافيزيک= مابعدالطبيعه) مفهوم سعادت را گستردهتر و حوزه پاداش برخورداري آن را پهنهورتر نمودهاند.
در اين ميانه قرآنپژوهي سعادت شناختي، گامي است درجهت شناخت معيارها و ملاکهاي خوب بودن و خوب ماندن و آراستن خود به صفات پسنديده و ارزشمند اخلاقي که موجب خوشبختي اين جهاني و رستگاري آن جهاني ميگردد. خداوند آفريننده آسمانها و زمين است (بديعالسموات والارض-بقره/17) ميداند که خدا مراقب احوال اوست (ان الله کان عليکم رقيبا، نساء/1) و به مراتب ايمان هرکس آگاه است (والله اعلم بايمانکم. نساء/25) و ميخواهد که راه سعادت را به بشر بنماياند (يريد الله لبين لکم و يهديکم سنن الذين من قبلکم و يتوب عليکم. نساء/26) و آنان را از تاريکي ناداني به روشنايي دانايي رهنمون گردد (يخرجهم من الظلمات الي النور، بقره /257) و به سوي بهشت و آموزش خود فرا بخواند (والله يدعوا الي الجنة و المغفرة باذنه. بقره/ 221) چرا که بازگشت همه موجودات و هستومندان به سوي اوست (و الي الله ترجع الامور. آل عمران /119).
هم از اين روست که انسان متاگيئيک انگار، به مفاهيم و ارزشهاي اخلاقي فردي و اجتماعي پايبند است چون که کردارهاي ارزشي را فرآيند پندارهاي نيکوست (حسن نيت و عمل) راه رسيدن به بهشت و مينوي جاودان ميداند.
پرهيزگاري (در آيات متعددي چون طلاق/ 2 و 3- آل عمران/29- شعراء/ 26) توکل (در آياتي چون يونس/71-نمل/79) راستي و راستگويي (در آياتي چون توبه/119- حجرات /15- احزاب/70) شجاعت (در آيات متعددي چون نساء/104- توبه/13- فتح/29) سپاسگزاري (در آيات متعددي چون نمل/4- انسان/3- ابراهيم/7) صبر و بردباري (در آياتي چون بقره/153- آل عمران/200- رعد/20) ادب (در آياتي چون نساء/86 و 114- نور/61- مجادله/11) کردار نيکو (در آياتي چون بقره/62-کهف/110- فصلت/46) پاکيزگي (در آياتي چون بقره/222- مائده/6- اعراف/31) استواري پيمان (در آياتي چون بقره/40- مائده/1- اسراء/34) گذشت و چشمپوشي (در آياتي چون آل عمران/159- فساء/149- اعراف/199- رعد/23) همينطور مفاهيم ديگري مانند انفاق و سخاوت، همکاري، توبه، سعي و کوشش، دادگري، فروتني، گفتار نيک، ميانروي، نيايش و دعا و... همه از ارزشهاي اخلاقي هستند که در قرآن به تائيد و تاکيد بر آنها سخن به ميان آمده است و در مقابل به نهي ضد ارزشها ميپردازد و آدمي را از خيانت، ستمگري، خشم، خودخواهي، بدگماني، زيادهروي، آزار، ناسزاگويي، دورويي، هواپرستي و... با گوشزد اين موضوع که انسان با اين کردارها دچار آسيبو زيان ميگردد و کيفر وي دوزخ خواهد بود، او را از اين اعمال شديدا" باز ميدارد.
از سويي نيز مراقبتهاي اخلاقي که در قرآن آمده تاثير بسزايي در استحکام نظام خانواده و اجتماع دارد، مراقبتهايي چون عفت (روم/2- نساء/20) نگاه (نور/30- احزاب/59) حجاب (نور/30- احزاب/59) مسئوليت خانواده (تحريم/6) احترام به پدر و مادر (آيات متعددي چون اسراء/23- انعام/151- احقاف/17- لقمان/14- مريم/14)
بيش از هشتاد آيه قرآن با لفظ ياايها الذين آمنوا در دو بخش «امر به صفات پسنديده» و «نهي از صفات ناپسند» آمده است و آنچه به طور قطع روشن ميگردد اين است که انجام اعمالي که در قرآن سفارش شده است، موجب رستگاري و سعادت بشر و آنچه نهي شده است موجب زيان و خسران خواهد بود. سواي مطالب گفته شده از تمام آيات قرآن که درباره ارزشهاي اخلاقي گفته است ميتوان نتيجه گرفت که عوامل پايهاي و درخور توجه براي سعادت اجتماعي بشر عبارت است از تلاش و کوشش انسانها (کل امري بما کسب رهين. طور/21) به دست آوردن توانايي (و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة. انفال/60) و عدالت اجتماعي (کونوا قوامين بالقسط شهداءلله و لو علي انفسکم او الوالدين و الاقربين. نساء/134)
سخن آخر اين که قرآن، به روشني و براي همه زمانها دريچه و سويهاي است رو به سعادت و شناخت رستگاري جاويد.
بيش از هشتاد آيه با لفظ يا ايها الذين آمنوا در دو بخش «امر به صفات پسنديده» و «نهي از صفات ناپسند» آمده است و آنچه به طور قطع روشن ميگردد اين است که انجام اعمالي که در قرآن سفارش شده است، موجب رستگاري و سعادت بشر و آنچه نهي شده است موجب خسران خواهد بود.
قرآن براي سالمسازي جامعه و ايجاد همبستگي و نيل به سعادت. اصول و بايستههاي گوناگوني وضع کرده، چنانچه ايمانآورندگان را برادر ميخواند و از اختلاف و درگيري برحذر ميدارد و براي اينکه ريشه اختلافات اجتماعي را بخشکاند، شش عامل تفرقه را برميشمرد.