******
خداوند در مورد قوم عاد مي فرمايد: «کذبت عاد»؛ عاد هم تکذيب کرد. «فکيف کان عذابي و نذر»؛ عذاب و انذار من چگونه بود؟ بعد به طور مختصر شرح مي دهد: «انا ارسلنا عليهم ريحا صرصرا في يوم نحس مستمر»؛ فرستاديم بر آنها بادي صرصر، بادي تند و شديد و ويرانگر. (قمر/18و19)
در موضوع نحوست ايام، دو مسأله است. يک مسأله اين است که ما برخي روزهاي سال را مبارک مي شماريم و برخي را نحس و شوم، به اعتبار حادثه اي که در آن روز واقع شده، و مقصود ما اين نيست که اين روز از آن جهت که اين روز است مبارک است يا اين روز از آن جهت که اين روز است شوم است، بلکه مقصود ما اين است که اين روز براي ما يادآور حادثه پر برکتي است يا اين روز براي ما يادآور حادثه شومي است.
ولي در روايات ما پيدا مي شود چيزهايي که از آنها حتي بيش از اين، مفهوم مي شود. مثلا مسافرت کردن در حالي که قمر در عقرب است يا مسافرت کردن در فلان روز خوب نيست، مسافرت کردن در فلان روز خوب است، اين چيزهايي که اصطلاحا نجوم احکامي ناميده مي شود. اينها چيست؟ در مورد اينها ما يک عده روايات داريم که ظاهر آنها همين ها را تأييد مي کند، و از طرف ديگر يک عده روايات داريم که شديدا اينها را نفي مي کند، مثل آنچه که در نهج البلاغه است که در کتب روايات هم ذکر شده است که وقتي امام علي عليه السلام مي خواستند به جنگ نهروان بروند، در حالي که سوار شده و آهنگ رفتن کرده بودند، اشعث قيس کندي آمد در حالي که يکي از خويشاوندانش همراهش بود و گفت: يا اميرالمؤمنين! توقف بفرماييد و حرکت نکنيد براي اينکه اين (مرد) سخني مي گويد.