میدانید که قانون جذب جزو قوانین معنوی عالم هستی است و مثل قوانین ریاضی و فیزیکی واقعاً وجود دارد و روی زندگی ما و اطرافیانمان چه آگاهی داشته باشیم و چه خیر تأثیر دارد . از سوی دیگر قوانین فیزیک مدرن به طور عجیبی قانون معنوی جذب را اثبات میکند اکنون میخواهیم از دنیایی نظری بیرون بیاییم و ببینیم اگر یک انسان بخواهد قانون جذب را در زندگی واقعی به کار بگیرد چگونه فکر میکند و به چه شکلی دنیا را میبیند و از همه مهمتر در برخورد با مشکلات زندگی به چه شیوهای رفتار میکند و چگونه بر مسایل دشوار زندگی در حوزههای مختلف غلبه کرده و راه حل مناسب را پیدا می کند .
مسلماً این شیوه بررسی قانون جذب بسیار جذاب خواهد بود چرا که از فضای شعارگونه و دانستگی بیرون میآییم و به فضای خیلی عملی و واقعی و کاربردی وارد میشویم و میتوانیم با درک عملی و عمیق قانون جذب آن را به صورت جدی در زندگی خود به کار گیریم و از منافع غیر قابل انکار آن بهره مند شویم روش کار نیز به این شکل است که ابتدا برداشت خود از قانون جذب را عنوان میکنیم و سپس به شرح و تفصیل رفتارها و نگرشهای ناشی از ان برداشت میپردازیم .
برداشت اول از قانون جذب : قانون میگوید تو آروز کن و شعله ارزویت را در دل خود پایدار نگاه دار . بقیه کاریعنی برآورده شدن آرزو و تبدیل آن به صورت یک واقعیت عینی و قابل لمس را به کاینات بسپار . ( همان پافشاری بر خواستهها )
آرزو کردن اتفاقی است که خیلی از ما آدمهای دنیای مدرن ارتباطات و اطلاعات از یاد بردهایم ما آدمهای قرن بیست و یک بیش از حد لازم منطقی شدهایم استدلالهای منطقی تمام بخشهای زندگی ما را تحت نفوذ خود قرار دادهاند برخی از این استدلالها ریشه ریاضی دارند و بعضی دیگر استدلالهایی هستند که برای اثباتشان دلیلی نداریم ولی چون در محیط جا افتادهاند ما گمان میکنیم درستاند . بر طبق این استدلالها خیلی از آدمها حق آروز کردن خیلی چیزها را ندارند . مثلاً اگر در خیابان انسانی شبیه خودمان را دیدیم که سوار بر ماشینی مدل بالا مشغول جولان است باید به او اجازه دهیم بتازد و در عین حال اصلاً خیال داشتن چنین ماشینی را در سر نپرورانیم چرا که اساساً این جور آرزوها برای ما جایز نیست و باید به آروزهای کوچک و دست یافتنیتری فکر کنیم . استدلالهایی مثل این که تو باید اول شکم خودت را سیر کنی بعد به فکر ماشین بیفتی و یا این که هزینه تعمیر و نگهداری ماهیانه ماشین ها از درآمد فصلی من و تو بالاتر است و یا با لباس مندرس و قیافه کارگری و درهم ریخته سوار این قبیل ماشینها شدن موجب خنده و مضحکه خواهد بود و هزاران استدلال بازدارنده دیگر باعث میشوند که من و شما با وجود این که ته دل مان سوار شدن بر چنین ماشینهای مدل بالایی را طلب میکنیم و میتوانیم لااقل در خیال خود چنین آرزویی را داشته باشیم از پایه قید این آروز را میزنیم و اصلا به آن فکر نمیکنیم .
در حوزه توانگری و کسب درآمد هم وقتی حد و مرزی برای آرزوهای خود قایل نباشید و با اتکا به قانون جذب این حق را به خود بدهید که سقف آرزوهای خود را تا بی نهایت ادامه دهید در این صورت مثل یک شکارچی مترصد شکار بهترین فرصتها ی درآمد سازی میمانید و از حداکثر توان خود برای یادگیری مهارتهای درآمد زا و ورود به عرصههای پرسود بهره میجویید.
این اتفاقات تنها زمانی رخ میدهند که شما با استدلالهای رنگارنگ منطقی و شبه منطقی سقف آروزهای خود را محدود نکرده باشید .
در زمینه انتخاب همسر هم شما سطح توقع و انتظار و در واقع سقف آروزهای خود را بالاتر خواهید برد و به جای راضی شدن به فردی متوسط و معمولی بهترین و زیباترین و پاکترین انسانهای روی زمین را برای همسری خود انتخاب خواهید کرد . در انتخاب دوست هم وسواس و همنشینان رابرای خود اختیار خواهید کرد . همه این خوبیها به شرطی نصیبتان میشود که شما به درستی قانون جذب باور داشته باشید و به بی نهایت بودن سقف آروزهایی که میتوانید در تمام لحظات زندگی خود بر دل برانید یقین داشته باشید .
نکته بعدی این است که اندازه آرزو در قانون جذب اصلاً مهم نیست یک آروزی کوچک مثل یافتن جای پارک برای ماشین و یا یافتن تاکسی خالی به اندازه یک آرزوی به ظاهر بزرگ مثل صاحب ویلا و اتومبیل لوکس شدن هر دو دست یافتنی و شدنی هستند .
قانون جذب میگوید : نگران قیمت و بزرگی و زمان تحقق آروزها نباش اصلاً به این محدودیتها کاری نداشته باش . تو فقط آرزو کن و آتش این آرزو را برای همیشه در دل خود روشن نگه دار .
کاینات در بهترین لحظه و در مناسبترین مکان بسته آرزوهایت را تحویل تو خواهد داد و این تحویل دهی شب و روز نمیشناسد . شب یا روز ، ارزان یا گران ، سنگین یا سبک ، کوچک یا بزرگ همگی برای کاینات یکسان اند و ما آدمها نباید اصلاً نگران برآورده نشدن آروزهای مان به خاطر گرانی و سنگینی و یا بزرگی آن باشیم .
یک آرزو بعد از مشاهده یک اختلاف و تفاوت در دل انسان شکل میگیرد . مثلاً وقتی انسانی زیباتر خوش تیپ تر و خوش لباس تر یا پول دارتر را میبینیم بی اختیار طالب زیبایی و پول داری بیشتری میشویم . همین طلب کردن چیزی بیشتر و متعالی تر به شکل آرزو در دل ما شکل میگیرد و شروع به رشد میکند . از آنجا که تفاوتها و اختلافها همیشه وجود دارند و در واقع به واسطه این تفاوتهاست که زندگی اجتماعی معنا پیدا میکند پس خط تولید آرزو هم تمام شدنی نیست و نباید هم به بهانه تمام شدن سهمیه آرزو از طلب کردن و خواستن و آرزو کردن دست برداشت .
همیشه باید آرزویی را در دل پروراند و برای رسیدن به آن بیشترین تلاش را به خرج داد . ضرب المثلی هست که میگوید آدمها تا موقعی که آرزویی واقعی در دل خود دارند از دنیا نمیروند و زنده میمانند تا اجابت آن آرزو را به چشم خود ببینند . این همان چیزی است که قانون جذب به زبانی دیگر میگوید بنابراین برداشت اول از قانون جذب در زندگی عملی و روز مره این است که هرگز نباید به هیچ کس به خصوص هویت ذهنی و من فکری خودمان اجازه دهیم سقف و تعداد آروزهای ما را کم کند و روی آن محدودیت بگذارد یا برایش خانهای بسازد . باید تا میتوانیم آرزوهای متعالی و ارزشمند را در زندگی برای خود به وجود آوریم و دنبال کنیم میگویند به هنگام مرگ وقتی قدرت و عظمت و توانایی انسان بر او آشکار ميشود انسان حسرت زده میگوید ای کاش بیشتر آرزو میکردم و آرزوهای بزرگتری در دل خود میچرخاندم .
قانون جذب میگوید قبل از فرا رسیدن روز حسرت تو فرصت داری بزرگترین آرزوهای زندگی خود را به وجود خود راه دهی . پس تا میتوانی آرزو کن !
در ذهن بود من که شاید نسل جوان ما بخواهند از سال جهانی فیزیک یک جمع بندی داشته باشند لذا من به طور فشرده به این خواسته پاسخ می دهم.
فیزیک چیست؟ چرا برای فیزیک تبلیغ می کنیم؟ منظور از سال جهانی فیزیک چیست؟ کار اینشتین چه آموزشهایی برای ما دارد و نسل جوان از کار اینشتین چه می آموزد؟
من به این چند سؤال به طور مختصر پاسخ می دهم. باور ما فیزیک پیشگان این است که : شناخت سرشت فیزیک عالم، توانائی پیش بینی و کنترل پدیده های فیزیکی، نقش اساسی در توسعه پیشرفت ملی و کاهش آلام و رنجهای انسانی دارد. بنابراین همین کافی است که ما را موظف کند در مورد دانش فیزیک تبلیغ کنیم.
پیام اصلی فیزیک چیست؟ من فکرمی کنم سه پیام اصلی برای فیزیک هست که عبارتند از : کنکاش، کشف و اختراع. کنکاش در جهان اطرافمان، کشف شیوه کار کردن چیزها و اختراع اندیشه ها و تکنولوژی های جدید.
خوب چرا امسال سال جهانی فیزیک است، آقای دکتر منصوری بیان کردند، شاید ما تعداد کمی فیزیکدانان
داشته ایم که نسل های بعدی کار آنها را دنبال کرده اند. و در کلاسهای خود مطالب آنها را تدریس کرده اند ولی در مورد اینشتین، همان طوری که می دانید مسأله نسبیت اینشتین و مسأله حرکت برونی بود که در نهایت به کشف اتم منجر شد و اندیشه های اینشتین، اندیشه هایی بود که نسل های بعدی آن اندیشه ها را مورد مطالعه و تدریس در
کلاس های درس قرار دادند و بحث اینشتین در کلاسهای درس از همه ی دانشمندان بیشتر بود، شاید به همین دلیل است که یک صد سال پس از ابداع آثار اینشتین، این سال را سال جهانی فیزیک نامیده اند.
اهداف مهم سال جهانی فیزیک کدامند؟ آشنا کردن عموم سیاست پیشگان با علم فیزیک، آشنا کردن نوجوانان با دانش فیزیک، جذب امکانات و جلب حمایت برای پیشبرد دانش فیزیک.
در کشورهای پیشرفته معمولاً در جذب دانشجو به رشته فیزیک مشکل دارند، من در دانشگاه «ایلینوی» بودم و در 15 سال قبل در آنجا تدریس می کردم در کل ایالت چهار دانشجو برای رشته فیزیک جذب کرده بودند، اکثر کلاسها چهار نفری بود و تلاش دانشگاه این بود که دانشجویان بیشتری را به رشته فیزیک جذب کند ولی ما خوشبختانه در ایران برای جذب دانشجو مشکلی نداریم و باید تلاش کنیم، که دانشجویان مستعدتر و تواناتر را به رشته فیزیک جذب کنیم.
چگونه می توانیم اهداف فوق را برآورد کنیم؟
یکم : باید معلمان بسیار خوبی برای رشته فیزیک داشته باشیم: فکر می کنم کمتر فردی را می توانید پیدا کنید که در رشته فیزیک ادامه تحصیل داده باشد و معلم خوبی در فیزیک نداشته باشد. یعنی اگر دانش آموز یا دانشجویی برای درس فیزییک معلم خوبی نداشته باشد، مطمئناً به رشته فیزیک نخواهد رفت، نمونه اش خود بنده هستم که استاد عزیزم جناب آقای محمدحسن باقی در دوره متوسطه معلم من بوده اند و معلمیِ خوب ایشان و تلاش ایشان سَرِ کلاسها نقش مهمی داشت که من این رشته را انتخاب کردم.
دوم : در تدریس فیزیک باید به مفاهیم دقیق فیزیک توجه کرد و از کلنجار زیاد با فرمولها خود داری نمود ما متأسفانه روی مفاهیم کمتر دقت می کنیم و بیشترِ وقت خود را در فرمولها صرف می کنیم که مفید نیست.
سوم : کنجکاوی، یک عامل مهم برای جذب به رشته فیزیک کنجکاوی است امّا متأسفانه اکثر جوانان و نوجوانان ما به فکر شغل هم هستند و یکی از وظایفی که ما به عهده داریم - و مخصوصاً انجمن فیزیک می تواند کمک کند - این است که شغلهای مرتبط با رشته فیزیک را به نوجوانان و جوانان علاقه مندی که فیزیک روی می نماید. معرفی کنیم.
چهارم : سخنرانی های علمی : سخنرانی های علمی بسیار مفید است در این نوع سخنرانیها نباید مسائل پیچیده فیزیک مطرح شود بلکه باید مطالب به زبان ساده بیان شود.
پنجم : برپا ساختن نمایشگاهها : باید نمایشگاههایی را ترتیب داد تا بازدید کنندگان بتوانند به سادگی خودشان آزمایش کنند و قوانین فیزیک را دریابند و با آنها آشنا شوند و کاربرد فیزیک در زندگی را درک کنند.
ششم : مطرح کردن جایگاه فیزیک در علوم : مخصوصاً کاربردهای فیزیک در دیگر رشته ها می تواند بسیار جالب باشد برای مثال MRI را مطرح می کنم که اگر ما بتوانیم MRI را در چک آپ سالانه وارد کنیم، می توانیم، حدود 95% از بیماری های سرطان را در مراحل اولیه شناسائی کنیم و این شناسائی، با کاری که «رابی» در سال 1930 آغاز کرد، توسعه پیدا نمود تا اینکه در سال 1987 به عنوان مهم ترین رویداد علمی سال شناخته شد بنابراین، به عنوان یک نمونه، می تواند برای شناساندن فیزیک در جامعه مفید باشد یا شاید عده ای ندانند که اینترنت را فیزیک دانان در دهه 1960 پایه گذاری کردند، در ابتدا برای اینکه اطلاعات بین دو آزمایشگاه رد و بدل شود اینترنت پایه گذاری شد و به تدریج به اینترنتی تبدیل شد که امروز بر تمام شؤون اجتماعی، اقتصادی و مخصوصاً در سال های اخیر بر شؤون سیاسی ما تأثیر گذاشته است.
اما آنچه برای نسل جدید مهم است، تحلیل کارهای اینشتین است، اینشتین 26 ساله بود که مقاله های خود را نوشت و قیافه ی او با موهای ژولیده مربوط به دوره های بعدی زندگی اوست، بنابراین 1 – جوان بودن اینشتین دارای اهمیت است، 2 – مقاله هایی که نوشت نه بر مبنای تجربه محکم بود نه بازی با ریاضی بود بلکه تفکر و تدبر توأم با استدلال زیبا بود، و همین زیبایی از مبانی کار اینشتین بود که براساس شعور فیزیکی انجام گرفت 3 – خصیصه ی دیگر اینشتین این بود که در ساعات فراغت وقتی کارمند جوانی در اداره ثبت اختراعات سوئیس بود به این اکتشافات دست یافت.
اگر جوانان ما به این سه خصیصه توجه کنند می توانند درسهای آموزنده ای را از زندگی اینشتین فرا گیرند کارهای مهم علمی را باید در جوانی انجام دهید، خودتان را باور کنید و بزرگترها نیز باید شما را باور کنند، اکثر کسانی که جایزه نوبل دریافت کرده اند، عمده ی تلاش های خود را در دوران جوانی کار گرفته اند.
کمبود وقت نداریم ما معمولاً کمبود کار، کمبود تلاش و کمبود پشتکار داریم، اینشتین مقاله های خود را در ساعات فراغت خود نوشت. تفکر و تدبر را فراموش نکنید، فقط به معادلات و فرمول ها دل نبندید من دیده ام که فرمول ها را خیلی خوب می دانید اما وقتی می گوئیم درباره ی این فرمول چند سطر بنویسید که اظهار ناتوانی می کنید و نمی توانید درباره آن چیزی بنویسند. در خاتمه از فرصتی که به من دادید تشکر می کنم.