چرا گاهى اعتقادات دينى و مطالب علمى با يكديگر تضاد دارند ؟
پيش از پاسخ گويى به اين پرسش، نخست آشنايى با علم و گونه هاى آن ضرورت دارد تا تعريف درستى از علم به دست آيد.
علم به چهار معناى مستقلى چون «قطع»، «آگاهى مطابق با واقع»، «مطلق آگاهى» و «دانش تجربى» به كار برده مى شود. در بحث علم و دين معانى سه گانه نخست مد نظر نيست و هماره از معناى چهارم استفاده مى شود; علم تجربى «
Science
» نيز داراى ويژگى هاى است ; ظنى بودن، روش تجربى داشتن و تركيبى از گزاره هاى صحيح و سقيم از شاخصه هاى اصلى آن است. با اين مقدمه و پس از انتخاب علم مورد نظر مى توان چنين گفت :
1. ميان قوانين علمى كه به نحوى از قطعيت برخوردار است و اعتقادات دين اسلام تعارضى نيست;
2. درباره ارتباط مطالب و نظريات علمى با آموزه هاى دينى گاه سازگارى وجود داشته و در مواردى ناساگارى به چشم مى خورد. اگر ناسازگارى و تعارض ديده مى شود، مشكل را بايد در حوزه نظريات علمى جست، كه از استقرار و قطعيت برخوردار نيست، زيرا بسيارى از مطالب علمى دچار دگرگونى و تغيير مى شود و ممكن است نظريه ديگرى جايگزين آن شود;
3. انتظار سازگارى اعتقادات دينى با نظريه هاى علمى غير قطعى امرى ناشايست است زيرا لازمه آن، سيال كردن آموزه هاى دينى و هم خوانى هميشگى آن با مطالب علمى ظنى و غير ثابت است، نظريه هايى كه بارها و بارها به طور كلى تغيير كرده و منسوخ شده است.