حيدر بابا ، دنيا ، دنياي دروغي است
سليماندان، نوح دان قالان دنيا دي
از سليمان و نوح اين دنيا مونده
اوغول دوغان، درده سالان دنيا دي
بچه داده و به درد گرفتار ميکنه اين دنيا
هر کيمسيه هر نه وئريب، اليبدي
به هر کي هر چي داده ازش گرفته
افلاطوندان بير قوري آد قاليبدي
از افلاطون فقط يه اسم خشک و خالي مونده
حيدر بابا، رفقا همشون رو برگردوندن
( هر کسی به اجبار به طرفی رفت )
يکي يکي منو تو صحرا گذاشته و رهام کردن
چشمه هام، چراغ هام ،خشک و خاموش شدن
يامان يئرده گون دوندي، آخشام اولدي
بد موقعي خورشيد رفت و غروب شد
دنيا منه خرابهي شام اولدي !
دنيا برام مثل خرابه شام شد
حيدر بابا، راهم از تو جدا شده
عمروم کچدي، گلممه ديم گج اولدي
عمرم گذشت و نيومدم و دير شد
هئچ بيلمه ديم گوزللرون نج اولدي
هيچ وقت نفهميدم زيبائيات چي شدن
بيلمزديم دنگه لروار، دونوم وار
نمي فهميدم که برگشتني هست
ايتگين ليک وار، آيرليق وار، ئولوم وار
گم شدني هست، جدايي هست، مرگ هست