قذافی دو روز پیش در مصاحبه ای كه سه خبرنگار «ای.بی.سی»، «بی.بی.سی» و «ساندی تایمز» حضور داشتند در به اصطلاح تحلیل ناآرامی ها در این كشور به خزعبلاتی روی می آورد كه اوج توهم این متحد استراتژیك آمریكا و اذنابش را نشان می دهد: «مردم به من عشق می ورزند و حتی حاضرند برای محافظت از من بمیرند... از دشمن جز انتظار دشمنی نابجاست. دشمن نقشه می كشد، دسیسه ساز می كند، به لطایف الحیل متوسل می شود، هرچه توان دارد سامان می دهد، ع ده و عده را به صحنه آورده و جولان می دهد تا در پهنه مبارزه و در گرماگرم نبرد نرم یا گرم بر حریف غلبه نماید. اما اگر نقشه های دشمن نقش بر آب شد، دسیسه ها كارساز نشد، حیله ها و مكرها نتیجه معكوس داد، عده و عده كارگر نیفتاد و هر چه به آب و آتش زد غالب نگشت و نشد كه نشد ... آن وقت آنچه رخ می نماید این پرسش كلیدی است: با حریف چه باید كرد؟ واقعیت آن است تصویری كه ارایه شد آینه ای از ناكامی بزرگ نظام سلطه و جریان استكبار در رویارویی و نبرد تمام عیار با انقلاب اسلامی ایران طی سه دهه گذشته است. این ناكامی هنگامی قابل تامل تر است كه دشمن از تمامی گزینه های جنگی سخت، نیمه سخت و نرم استفاده كرده است اما هم اكنون خودش فقط از این ناكامی سخن می راند و آرزویی كه رنگ عینیت نیافته است.
نشریه آمریكایی «فوربس» -forbes- اوایل امسال و پس از عبور سرافرازانه ایران اسلامی از فتنه آمریكایی-صهیونیستی 88 و كارستانی كه ملت با بصیرت در 9 دی و 22 بهمن سال گذشته در پهنه تاریخ نظام جمهوری اسلامی برجا گذاشتند عقده ناكامی در برابر ایران را اینچنین بیرون می ریزد: «تصورش را بكنید تغییر رژیم در ایران چه تحولاتی را برای آمریكا در دنیا بوجود می آورد» و می افزاید كه اگر این آرزو محقق می شد برای انتقال نیرو به افغانستان مشكلی نخواهیم داشت، عراق به دست شیعیان نمی افتاد، قیمت نفت ارزان می شد، امنیت اسرائیل تامین خواهد شد و چه و چه ... به تعبیر واضح تر یعنی ایران اسلامی در جای جای خاورمیانه سدراه چپاولگری ها و غارتگری های آنها شده است.
از همین روی، در 10 هفته گذشته و به دنبال سونامی تحولات سیاسی در كشورهایی چون تونس، مصر، لیبی، اردن، یمن، بحرین و ... نظام سلطه و استكبار تمامی عزم خود را جزم كرده است تا از یكسو «جهت اسلامی» بودن خیزش و خروش ملت های منطقه علیه حاكمان دست نشانده و نظام های آمریكایی-صهیونیستی را منحرف نماید و از سوی دیگر؛ پروژه انتقال ناآرامی ها و اعتراضات را به سوی ایران اسلامی اجرایی كند. چرا كه رسانه ها و مطبوعات غربی و صهیونیستی در هفته های گذشته واهمه و تشویش خاطرشان از شكل گیری یك انقلاب اسلامی دیگر در منطقه را علنی كردند و برای همین در وهله اول و قبل از طراحی هر ترفند و تاكتیكی كوشیدند جلوی موج مواج الهام گیری از ایران اسلامی به عنوان پیشقراول و پرچمدار نهضت بیداری اسلامی و مروج روحیه مستحكم ضد آمریكایی و ضد صهیونیستی را متوقف كنند.
اینجاست كه فراخوان جریان ضد انقلاب و فتنه گر برای ایجاد آشوب و اغتشاش در 25 بهمن یا اول اسفند و مضحك تر در 10 اسفند قابل ارزیابی است.
جالب است كه نشریه آمریكایی «فارین پالیسی» اول هفته جاری و پس از ناكامی جریان ضدانقلاب در 25 بهمن و اول اسفند و همچنین دومینو خیزش و تحول در كشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به چند نكته اشاره می كند كه: 1- خیزش كشورهای مسلمان منطقه ضد آمریكایی است و این تحولات در نهایت بر ضد آمریكا و به نفع ایران تمام خواهد شد.
2- علی رغم آنكه «جرج سوروس» در گفت وگو با «سی ان ان» شرط بسته است جمهوری اسلامی ایران تا یكسال دیگر شكست خواهد خورد! باید گفت تحولات اخیر منطقه نشان دهنده مانایی جمهوری اسلامی ایران است. و بالاخره فارین پالیسی به این نكته درخور تأمل اعتراف می كند كه دولت اوباما و رسانه های آمریكایی و كسانی كه با هیجان این ادعای بی اساس را مطرح می كردند كه پس از انتخابات سال گذشته ایران تقلب صورت گرفته همگی در تحلیل شرایط ایران فقیر و ناتوانند. مقارن با این فضا، بسیاری از تحلیلگران و رسانه های خارجی «الگوی انقلاب اسلامی» آنهم ملهم از انقلاب اسلامی ایران را الگوی كشورهای منطقه می دانند كه با شتابی فزاینده در حالت فراگیر شدن است.
به عنوان نمونه همین چند روز پیش روزنامه روسی «ترود» طی تحلیلی با تصریح بر اینكه خیزش و انتفاضه و انقلاب در كشورهایی رخ داده است كه دچار دنباله روی شدید از سیاست های آمریكا بودند می نویسد: «كشورهای منطقه سرانجام از الگوی ایران اسلامی پیروی می كنند.» فراگیر شدن «الگوی انقلاب اسلامی» كه شاخصه بارز و برجسته روحیه ضدآمریكایی و ضد صهیونیستی را در پی دارد باعث یك اتفاق تاریخی و سرنوشت ساز شده است: رونمایی از مفاهیم دموكراسی، صلح و حقوق بشر.
به دنبال موج اخیر بیداری اسلامی در منطقه طی 60 روز گذشته، مفاهیم و واژگانی كه در بیش از 60 سال گذشته- بعد از جنگ جهانی دوم در 1945- وسیله و حربه دست اندازی و غارت كشورهای منطقه بوده است آنچنان در قلب و جان مردم و افكار عمومی ملل مسلمان منطقه معنای حقیقی خود را یافته است كه كارشكنی ها و دسیسه های آمریكایی و صهیونیستی نخواهد توانست چهره اصلی این مفاهیم را رتوش نماید.
حمایت پیدا و پنهان غرب و آمریكا از «بن علی»ها، «مبارك»ها، «قذافی»ها و دیگر دیكتاتورها و پادشاهان مستبد و همكاری های استراتژیك با آنها باعث شده تا همگان بدانند كه «دموكراسی» -از جنس آمریكایی آن- چیزی جز ایجاد حكومت های سرسپرده و حاكمان دست نشانده برای دست اندازی به منابع و ثروت های عمومی ملت های منطقه نیست. همچنانكه طرح «صلح و سازش» ناظر بر تضییع حقوق حقه ملت فلسطین و مشروعیت بخشیدن به جنایات و تجاوزهای رژیم جعلی صهیونیستی است. در فقره اخیر مشاهده می كنیم در همین روزهای خیزش و خروش ملت ها علیه سیاست های آمریكایی و صهیونیستی، واشنگتن دو هفته پیش، قطعنامه ضد صهیونیستی درباره شهرك سازی های اسرائیل را وتو كرده و سیاست جانبداری از تل آویو را علنی می كند.
اما شاخص «حقوق بشر» نیز در میان تحولات اخیر منطقه بخوبی رخ نموده است و اكنون علی رغم صدور قطعنامه های نیم بند شورای امنیت یا شورای حقوق بشر آنهم با فاز تأخیری غیرموجه، مفهوم «حقوق بشر» برای افكار عمومی مسلمان منطقه رنگ باخته است.
طرفه آنكه در این میان باز هم دشمنان جمهوری اسلامی به بهانه «حقوق بشر» به رویارویی با ایران آمدند و پس از اینكه هفته پیش وزارت خزانه داری آمریكا با ادعای واهی نقض حقوق بشر فرمانده بسیج و دادستان تهران را تحریم كرد؛ چند روز قبل هم - به نقل از رسانه های اروپایی- اتحادیه اروپا 80 مسئول و شخصیت نظام جمهوری اسلامی را به اتهام پوچ نقض حقوق بشر و ترویج خشونت مورد تحریم قرار داد.
هر چند امروز بی خاصیتی و ناكارآمدی این تحریم ها آشكار شده است اما این تلاش ها و تقلاها در راستای انحراف افكار عمومی ملت ها از نقض حقوق بشری است كه حاكمان دست نشانده همچون معمر قذافی با شلیك گلوله و گشودن آتش بر روی مردم بپا كرده اند و مصداق جنایت علیه بشریت است و مهم تر آنكه مسبب اصلی این جنایات آمریكا و اسرائیل هستند. متوسل شدن دشمنان «انقلاب اسلامی»- بخصوص انقلاب اسلامی ایران- به تاكتیك های نخ نما تحریم، حقوق بشر و... ناشی از استیصال استراتژیك در برابر خواسته عمومی ملت ها و نفوذ فزاینده معنوی «اسلام ناب» است.
این استیصال، استراگیجی طراحان و استراتژیست های غربی علیه رویارویی با قدرت نرم اسلام را در پی داشته است. از همین روی است؛ اگر جرج سوروس مؤسس بنیاد جامعه باز آمریكایی كه سابقه و تجربه كودتاهای مخملین و براندازی های خاموش را در برخی كشورها دارد وقتی در برنامه GPS شبكه تلویزیونی «سی.ان.ان» در گفت وگو با فرید زكریا- ژورنالیست هندی تبار آمریكایی- نمی تواند دلایلی یا دست كم قرینه ها و نشانه هایی از تضعیف ساختار نظام جمهوری اسلامی ارایه بدهد تنها از روی خشم و عصبانیت مدعی می شود كه ایران تا یكسال آینده شكست خورده و سقوط می كند!!
ناگفته پیداست رویگردانی از دلیل و منطق و عدم پذیرش واقعیت ها ثمره ای جز «توهم» را به بار نخواهد نشاند.
«خط توهم» دشمنان انقلاب اسلامی ناشی از «خطای تحلیل» یا به تعبیر فارین پالیسی فقدان تحلیل آنهاست.
نكته حائز اهمیت آن است كه عارضه «توهم» به صورت مسری در جان حاكمان دست نشانده و حلقه به گوش های نظام سلطه نیز رسوخ كرده است.
معمر قذافی دو روز پیش در مصاحبه ای كه سه خبرنگار «ای.بی.سی»، «بی.بی.سی» و «ساندی تایمز» حضور داشتند در به اصطلاح تحلیل ناآرامی ها در این كشور به خزعبلاتی روی می آورد كه اوج توهم این متحد استراتژیك آمریكا و اذنابش را نشان می دهد: «مردم به من عشق می ورزند و حتی حاضرند برای محافظت از من بمیرند... معترضین عده ای جوان معتاد هستند و این قیام ها و ناآرامی ها كار طالبان است...».
و بالاخره آنكه اگر دشمنان نشان دار ایران اسلامی امروز پس از تجربه چندین بار شكست در رویارویی با ایران دچار فقر تحلیل و اسیر توهم شده اند و به همین موازات نوكرهای جیره خوار آنها در منطقه با شعله گرفتن انقلاب اسلامی شوكه شده و در اوج توهم به سر می برند، می بینیم كه گمارده های داخلی مدیریت بیرونی فتنه 88 «توهم براندازی» در سر می پروراندند؛ و با عناد و حركت در پازل دشمن كه اساسا ربطی به مسئله نتیجه انتخابات ندارد، به عدول از قانون اساسی و آرمان ها و اصول نظام جمهوری اسلامی روی آورده اند.
حسام الدین برومند/ کیهان