نام پيشين رودان «رودكان» برگرفته از وجود رودهاي بسياري است که
جلوه هاي طبيعي و توانمندي هاي زيستي اين منطقه را رونقي ويژه بخشيده اند. شهرستان
رودان، با پهنه اي حدود 5/2744 كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان هرمزگان، قرار
دارد و بلندي آن از سطح دريا حدود 192 متر است. اين شهرستان از سوي شمال به استان
كرمان و شهرستان حاجيآباد، از خاور به استان كرمان، از باختر به شهرستان بندر عباس
و از جنوب به شهرستان ميناب محدودمي شود. شهرستان رودان از نظر اقليمي داراي آب و
هواي گرم وخشك بوده و بلندي آن از سطح دريا 200متر است. فاصله اين شهرستان با
كرانه، موجب شده يكي از نقاط خوش آب و هواي استان هرمزگان به شمار رود. بيش ترين
درجه حرارت در تابستان 3/44 و كم ترين آن در زمستان 3 درجه سانتي گراد بالاي صفر و
ميانگين دماي سالانه آن در سال 1374 هـ . ش، 2/27 درجه سانتي گراد بوده و ميانگين
بارندگي آن6/471 ميلي مترگزارش شده است
.
در شهرستانرودان به
دليلآبوهوايمناسب،باغ داري وپرورش درخت خرما و مركبات(ليموترش ) رواج بسياري
دارد، تا جايي كه ليمو ترش به عنوان فرآورده پايه منطقه به شمار مي رود. 7 هزار و
پانصد هكتار از زمين هاي اين ناحيه زير كشت ليمو ترش است و سالانه 120 هزار تن ليمو
ترش توليد مي شود. در سال هاي اخير، گونه اي از درخت ليمو ترش، در شهرستان رودكان
شناسايي شده كه بدون خار هستند. اين نوع درخت كار برداشت را براي كشاورزان آسان
کرده و از شكسته شدن سر شاخه هاي جوان و افت محصول سال بعد جلوگيري مي کند. اين
گونه جديد ليمو ترش « رودان لايم» نام دارد كه به تاييد موسسه تحقيقات مركبات كشور
رسيده است و بر روي گونه جديد تري به نام «امير لايم » نيز تحقيقاتي به عمل آمده
است. فرآورده هاي كشاورزي شهر دهبارز از شهرستان رودان گندم، جو، كمي برنج، سبزي و
جاليز بوده و خرما و مركبات اين ناحيه از مرغوبيت ويژه اي برخوردار است. در اين
شهرستان دامداري و پرورش دام و طيور به شيوه سنتي انجام مي شود. از جمله صنايع دستي
اين شهرستان صنعت حصيربافي است كه از قديمي ترين صنايع دستي اين شهرستان محسوب
ميشود در واقع مي توان گفت قديمي ترين صنايع دستي استان هرمزگان است كه با استفاده
از شاخه برگ نخيلات در تمام آباديهاي اين شهرستان ساخته ميشود
.
كوه اسپيريدر
2
كيلومتري شمال، كوه كري خواجه در 3 كيلومتري شمال باختري، كوه سبز در 9 كيلومتري
باختر و كوه زندان در 8 كيلومتري جنوب باختري دهبارز از جمله مكانهاي ديدني مهم
اين منطقه به شمار ميآيد
.
جزيره ابوموسي يكي از مهمترين جزاير ايران از نظر جغرافياي سياسي
بوده و از اهميت بسيار زياد ژئوپوليتيكي براي جمهوري اسلامي ايران برخوردار است. آب
هاي پيرامون بوموسي داراي بهترين گونه مرواريد ايران است. ابوموسي از ديرباز تا
كنون به نام هاي بوموسي، بابا موسي، بوموف، ابوموسي و گپ سبزو خوانده شده است. واژه
بوموسي از دو پاره « بو» و «موسي» تشكيل شده است، كه«بو» به معني رايحه استو كوتاه
شده آن«بود»، «باشد»، «باشيم» و «بوم» است. «بوم» به معنيجا، مقام، منزل، ماوا، و
سرزمين است و «موسي» هم نام شخص است و بوموسي، يعني سرزمين موسي.آب و هواي جزيره
بوموسي گرم و مرطوب است و چون به خط استوا نزديك است، هواي آن از هواي ساير جزيره
هاي ايراني خليج فارس گرم تر است. بارش، بيش تر در اواخر زمستان و اوايل بهار بوده
و بارندگي به گونه رگبار لحظهاي و موقت است. آنچه ابوموسي را مورد توجهاقوام
مختلف قرار ميداده وجود آب شيرين و كشتزار و پوشش گياهي مناسب در آن بوده است. هر
چند كه قدمت و تمدن در جزيره تاريخي چند هزار ساله دارد، اما از اين پيشينه تاريخي
اثر چنداني بر جاي نمانده است ولي آنچه جزيره ابوموسي را هم اكنون داراي اهميت
ميكند، وجود بهترين گونهي مرواريد در آبهاي پيرامون آن و نيز وجود معدن اكسيد
سرخ آهن در آن و از همه مهمتر نفت در پيرامون آن است. درجزيره ابوموسي باغهاي
پراكندهاي همراهدرختان نخل خرما وجود دارد و نخلستان از چشم اندازهاي آشناي آن
است. درختان و درختچههاي جنگلي اين جزيره را تاغ، كنار، چيرغ و سمر تشكيل ميدهد
.
سواحل زيباي خليج فارس و غروب هاي رويايي آن مهم ترين جاذبه ي شهرستان ابوموسي را
تشكيل ميدهد
.
كيش نامي باستاني و بسيار كهن است، زيرا شهري به همين نام در شرق بابل وجود داشته، درست در شرق بابل، شهر قديمي اكدي و بعد سومري يعني كيش را مي بينيم كه جايگاه كهن ترين فرهنگ شناخته شده در اين ناحيه است. ظاهرا هيچ ارتباطي بين شهر سومري كيش و جزيره كيش وجود ندارد، ولي با توجه به قدمت و تثبيت واژه كيش به عنوان نام يكي از جزاير معروف و كهن خليج فارس و مشابهت آن با نام شهر باستاني بابل، مي توان گفت كه اين همنامي بي ارتباط نبوده و به نظر مي رسد كه در دوراني كهن به دليل مهاجرت اقوامي از ساكنان اوليه يا بعدي شهر باستاني كيش در بابل به خليج فارس نام اين شهر به جزيره اي كه امروز كيش خوانده مي شود، نهاده شده است. بالعكس مهاجرت مردماني از جزيره كيش در خليج فارس به شهري در بابل و نامگذاري آن شهر به نام كيش نيز امكان دارد. پيش از اينكه هخامنشيان به خليج فارس دست يابند، آنجا زيرفرمانروايي عيلامي ها بود. ديوارهاي شهر عيلامي (ري شهر كنوني) در جنوب بوشهر، يادآور تسلط عيلامي ها بر خليج فارس از هزاره 3 ق.م به بعد است. نامهاي كيش، خارك، چارك، لارك، جاسك، كنكه، كشم(قشم)، از زمان عيلامي ها به جا مانده است. برخي از نويسندگان، نام قديم كيش را كيان نوشته اند. احتمال دارد نام كيان، از نام سلسله كيانيان گرفته شده باشد. برخي جزيره كيش را قيس مي نامند. و خواسته اند پدري براي قيس جعل كنند و آن را به قيس بن عماره نوشته اند كه صحت ندارد. بنابراين قيس نام شخصي نيست. در وجه نامگذاري كيش، افسانه هايي در كتابهاي چون وصاف، تنسوخ نامه، عرايس الجوهر و...آمده است كه مضمون همه آنها يكي بوده است. نام اين جزيره در همه متون فارسي وبرخي از متون عربي كيش خوانده شده و واژه قيس شكل عربي كيش بوده است. مرحوم علي اكبر دهخدا، در خصوص وجه نامگذاري كيش مي نويسد: "چون به بلندي هاي اطراف آن برآيند، در نظر مانند كيش نمايد كه تركش باشد آن جزيرۀ دراز نيز خوانند، وجه اين نام، آنكه چون از دور نظر كنند، به تركيب كيش يعني كيش جاي تير نمايد."