گلابتون دوزي كه يكي از حرفه هاي سنتي و بومي سواحل و جزاير است به هنري اطلاق مي شودكه طي آن دوخت طرحهاي زيبا و منقش روي پارچه با نوارهاي طلايي گلابتون و جهت تزيين و زيبايي لباسهاي زنانه و بيشتر بروي روسري و شلوار محلي به كار مي رود. طرح اصلي از لباسهاي زنانه هند و بنگال گرفته شده است و بيشتر مصرف محلي دارد اما در حال حاضر بهخاطر دارا بودن پوشش و راحتي در استفاده از آن كم و بيش مورد توجه زنان ساير شهرها نيز قرار گرفته است. ابزار كار گلابتون را قلاب، مواد، كپيه وچهارپايه (هاون چوبي) تشكيل ميدهند.
خوس دوزي نيز يكيديگر صنايع دستي اين ناحيه است و به عبور نواري نقرهاي با پهناي متفاوت از لابهلاي پارچه هاي توري، با طرحهاي دلخواه اطلاق ميشود. در خوس نوار نقره اي را بيش تر بر روي روسري كه در اصطلاح محلي «جلويل فوسي» نام دارد به كار مي برند.
شك دوزي بافي نيز نواري است كه به وسيله نخهاي طلايي و نقره اي فلزي بافته ميشود. وسايل كار شامل يك هاون چوبي و چند قرقره است كه بيشتر براي لبه پيراهن و آستين و دور يقه لباس زنانه مورد استفاده قرار مي گيرد.
سوند و حصيربافي نيز از مهمترين صنايع دستي مردمان اين ناحيه و سرتاسر ناحيه جنوب ايران است. براي ساختن سوند از شاخه برگدار درخت خرما استفاده ميشود شاخه برگ دار را با طنابهاييكه از برگ درخت خرما بافته شده است بههم متصل كرده و جهت پوشش خانه هاي مسكوني مورد استفاده قرار مي دهند. حصير نيز از برگ درخت خرما تهيه ميشود اما در بعضي از آباديهاي ساحلي جهت حصيربافي استفاده ميشود. حصيرهاي بافته شده بيشتر جهت فرش زيرپا، پوشش سقف خانه و لوازم خانگي مورد استفاده قرار مي گيرد در گذشته نه چندان دور محصولات ساخته شده از برگ نخيلات يكي از اقلام صادراتي اهالي جنوب، شيخ نشينان بوده است اما در حال حاضر توليد آن بسيار پايينبوده و بيشتر جنبه مصرفي دارد.
توربافي نيز از ديگر صنايع دستي رايج در اين منطقه است. اهالي جزيره بهخصوصآنها كه از طريق دريا و ماهيگيري امرار معاش مي كنند؛ مهارت خاصي در بافتن و وصله كردن تور دارند. در گذشته كه حجم صيد و تعداد صيادان كمتر از حالا بوده است تمامي تور مورد احتياج جهت صيد توسط خود صيادان و اهالي جزيره بافته ميشده است كه نخ نايلوني مورد نياز را از كشورهاي عربي وارد مي كردند. در حال حاضر بخش عمده اش از تور مورد نياز صيادان توسط عمليات تامين ميشود اما هنوز در آباديهاي قشم، سوزا، رمچاه و هلر تور بافي متداول است و كم و بيش مي توانند جوابگوي نياز مصرف خانوار صياد باشد.
گرگورسازي از ديگر صنايع دستي مردمان جزيرهي قشم به شمار ميآيد. گرگور تلههاي سيمي و نيمدايره شكلي است كه بهعنوان وسيله اصلي صيدماهيان كفزي از آنها استفاده ميشود و گرگورسازي در حال حاضر به خاطر كمبود و گراني سيم مخصوص آن كه وارداتي است رونق گذشته را ندارد اما در صورت تهيه و تامين سيم آن در آباديهاي صيادي جزيره قشم ساختن گرگور كم و بيش رواج دارد. كوزه گري، گلدوزي، برودوزي نيز از ديگر صنايع دستي شهرستان قشم به شمار ميآيند. از نظر كشاورزي، به ويژه باغداري، شهرستان قشم جايگاهي در حد خودكفايي دارد و از مكان هاي زير كشت آن مي توان رمكان، توريان، كوشه، كاروان، ديرستان را نام برد. از نظر صنعت و معدن نيز اين شهرستان غني است و از لحاظ جاذبه هاي گردشگري طبيعي و تاريخي داراي جايگاه ويژهاي در استان هرمزگان بوده و اهميت بسيار زيادي دارد. سواحلزيبا و رويايي خليجفارس، جنگلهاي حرا، غار خوربس، كيش كوه) نمكدان)در35 كيلومتري خاور باسعيدو، كوه هاي اسب رستم و كلاه رستم در حدود 5 كيلومتري جنوب خاوري قشم، دره هشتاد گزي در جنوب باخترقشم و دره سياه كوه در جنوب خاورقشم برخي از جاذبههاي طبيعي شهرستان قشم را تشكيل ميدهند. اين در حالي است كه ده ها اثر تاريخي و باستاني در اين ناحيه وجود دارد و نيز بازارهاي متعدد خريد از سنتي تا مدرن در اين شهرستان به بازديدكنندگان خدمات ارائه ميكنند.
مکان هاي ديدني و تاريخي
سواحل زيبا و رويايي خليج فارس، جنگلهاي حرا، غار خوربس، كيش كوه) نمكدان)در35 كيلومتري خاور باسعيدو، كوه هاي اسب رستم و كلاه رستم در حدود 5 كيلومتري جنوب خاوري قشم، دره هشتاد گزي در جنوب باخترقشم و دره سياه كوه در جنوب خاورقشم برخي از جاذبههاي طبيعي شهرستان قشم را تشكيل ميدهند. شهرستان قشم به خاطر داشتن اهميت در طول تاريخ داراي اماكن و بناهاي متعدد تاريخي نيز بوده كه برخي از مهمترين آنها عبارتند از
آب انبارهاي لافت از روزگار ماد و هخامنشي : شهر قشم در كناره شمال خاوري روستاي لافت
آرامگاه شيخ شاه شهيد : جزيره قشم بر بالاي تپه باستاني خربس
آرامگاه و زيارتگاه شيخ شاه عمر : جزيره قشم بر بالاي تپه اي، در كرانه سوزا.
آرامگاه و زيارتگاه سيد حسن بن سيد منصور: جزيره قشم در لافت
اسكله باسعيدو از دوران ساساني در 144 كيلومتري شهر قشم
اسكله لافت از دوران ساساني : در گوشه شمال جزيره قشم و در كنار خور لافت
برج تيرانداز: شهر و جزيره هرمز قشم
برج ناقوس : شهر و جزيره هرمز قشم
بركه مرمت شده شهر باستاني خوربس : جزيره قشم
بناي حاكمان جزيره : در شمال باختري زمين هاي كرانه اي شهرهرمز
تكيه و مسجد ويران باسعيدو : جزيره قشم
چاه ترنبك : شهر و جزيره هرمز قشم
خانه زعفراني : شهر و جزيره هرمز قشم
خرابه هاي خوربس از دوران ساساني : در15 كيلومتري جنوب باختري قشم و در كناره خليج فارس
خرابه هاي دژ پرتغالي ها : شهر و جزيره هرمز قشم
خرابه هاي مكتب خانه (3 بناي چهارطاقي) : شهر و جزيره هرمز قشم
دخمه خربس از دوران اشكاني : شهر قشم
دژ پرتغالي ها : جزيره هرمز
زيارت خضر و الياس: شهر و جزيره هرمز قشم
زيارتگاه بيبي مريمدر ميان گورستان كهنه : جزيره قشم
ساختمان شيخ عبدالرحمان (قلعه نادري) : در قشم
سد ساساني تل بالا، از دوران پيش از اسلام : در 3 كيلومتري باختر قشم در مسير راه قشم، درگاهان
سد دم از دوران ساساني : شهر قشم
هم چنين انواع بازارهاي سنتي و جديد در اين شهرستان اقدام به ارائه كالاهاي مرغوب با قيمت هاي مناسب براي جهانگردان مي كنند كه در سال هاي اخير اين وجهه از قشم نيز بسيار مورد توجه گردشگران قرار گرفته است.
صنايع و معادن
شهرستان قشم از لحاظ صنايع نيز داراي تواناييهايي است كه از مهمترين صنايع اين شهرستان مي توان لنج سازي، قايق فايبرگلاس، شيلات، پارچه بافي و صنعت پالايش نفت و گاز كورزين را نام برد. مرا كز اوليه ساخت لنج در جزيره قشم لافت،گوران، و دولاب هستند. اين آباديها با داشتن خورهاي طبيعي امروزه نيز از مراكز بزرگ توليد و ساخت لنج هاي سنتي هستند. در حال حاضر بيش تر لنج ها در شهر قشم، كولقان، درگهان، رمچاه، سوزا لافت، دولاب، و گوران ساخته مي شوند. پالايشگاه گازگورزين قشم، كه از پنج حلقه چاه تغذيه مي كند، پس از پالايش، به وسيله لوله هاي 12 اينچي از لافت كهنه به بندر پل و پس از 70 كيلومتر به نيروگاه بندرعباس مي رسد تا انرژي گازي را به الكتريسيته تبديل كند. توان پالايش و حمل گاز طبيعي به نيروگاه حرارتي بندرعباس در صورت امكان مصرف روزانه يكصد ميليون فوت مكعب است.
از معادن شهرستان قشم مي توان معدن نمک، منابع گاز قشم، معدن سنگ لاشه، شن و ماسه و معدن خاک سرخ در شهر هرمز را نام برد. كوه نمكدان در 85 كيلومتري شهر قشم قرار دارد. اين منابع به كونه تپه هاي گنبدي شكل و به قطر 7 كيلومتري و بلندي 237 متر از سطح دريا قرار گرفته اند و انبارهاي آن 420 هزار تن برآورده شده است. در حال حاضر از معدن نمكدان، سه گونه نمك آبي (پايو)، كوهي، بلور (تركه) بهره برداري مي شود. به دنبال اجراي پروژه هايي مانند صنايع فولاد، مس سرچشمه و نيروگاه حرارتي توانير، بهره برداري از گاز گورزين جزيره قشم آغاز شد و منابع گاز سلخ جزيره به دليل نامرغوب بودن (ترش) مورد استفاده قرار نگرفت. شركت ملي نفت ايران از چندين سال پيش اقدام به كاوش، حفاري در جزيره قشم كرده و در همه كاوش ها به منابع گاز طبيعي دست يافته است.
کشاورزي و دام داري
از نظر كشاورزي، به ويژه باغداري، شهرستان قشم جايگاهي در حد خودكفايي دارد و از مكان هاي زير كشت آن مي توان رمكان، توريان، كوشه، كاروان، ديرستان را نام برد. فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان مانند گندم، جو، ترهبار به اندازه نياز محلي توليد شده و فرآورده هاي باغي شامل خرما و مركبات (ليموترش و پرتقال) علاوه بر نياز محلي، صادر نيز مي شوند. بيش تر فرآورده هاي جزيره قشم در دشت توريان به عمل مي آيد و آب كشاورزي آن، به وسيله 300 حلقه چاه نيمه ژرف و يك سد خاكي تأمين مي شود. علاوه بر آن، 5 سد خاكي در اين شهرستان بنا شده است. دامداري به ويژه پرورش بز، گوسفند، گاو، گوساله و شتر در اين شهرستان رواج دارد، كه از ميان آن ها بز تالي (جزيره اي و پاكستاني) اهميت ويژه اي داشته، به طوري كه پرورش بز تالي جزيره اي به دليل دارا بودن پاره اي ويژگي از رونق زيادي برخوردار مي باشد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان قشم، با پهنه اي حدود 9/1609 كيلومتر مربع در جنوب استان هرمزگان، در شمال باختري تنگه استراتژيك هرمز، در 26 درجه و 45 دقيقه ي پهناي شمال و 55 درجه و 47 دقيقهي درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا 6 متر است. درازاي جزيره 112 كيلومتر و پهناي آن، 11 تا 33 كيلومتر است. شهرستان قشم جزو نواحي گرم ومرطوب بوده و رطوبت هوا در آن بالا است. در اين ناحيه تنها دو فصل وجود دارد. فصل طولاني گرم و مرطوب كه از اواخر اسفند آغاز شده و تا اواخر آبان ادامه دارد. دو فصل كوتاه و معتدل ديگر، كه بيشتر بارندگيهاي شهرستان، در اين فصل ها صورت مي گيرد. درجه حرارت هوا در تابستان 35 تا 46 و در زمستان 15 تا 25 درجه سانتي گراد در نوسان است. اندازه بارندگي قشم، در بخش بندي آب و هوايي، قسمتي از منطقه گرمسيري ايران مي باشد و چهره رويشي آن، جزو جنگل هاي نيمه حارهاي يا شبه حارهاي به شمار مي رود. اين ناحيه به دليل فرسايش بادي و آبي، شني بودن ژرفاي اندك خاك رويشي و ديگر عامل هاي محدود كننده چون اندازه بارندگي، آب و هواي گرمسيري و … از نگاه پوشش گياهي، فقيرمي باشد. جزيره قشم را كوهستان هاي آهكي با بريدگي هاي بيش تر تند و پابرجا فرا گرفته اندكه از كرانه جزيره فاصله هاي گوناگوني دارند، بعضي به كرانه چسبيده و برخي ديگر تا چند كيلومتر از آن فاصله دارند. بلندترين نقطه اين كوهستان، در 35 كيلومتري خاور باسعيدو و به نام «كيش كوه» حدود 350 متر بلندي دارد و از نمك تشكيل يافته است. به همين جهت مردم آن را«نمكدان» ناميده اند. جمعيت شهرستان بندرقشم، در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش، 72981 نفر، شامل 37346 نفر مرد و 35635 نفر زن بوده است. مردم محلي قشم ايراني الاصل بوده و شماري هم عرب نژاد در اين شهر به سرمي برند. مردم اين شهرستان مسلمان پيرو مذهب سني شافعي و شيعه جعفري بوده و به زبان فارسي و گويش شيرين بندري و عربي سخن مي گويند. قشمي ها متدين، سخت كوش، پاك انديش، و ميهمان نوازند. مردم قشم مانند زبان هاي هند واروپايي نام پسران و دختران خود را از نام اشياء، درختان و جانوران انتخاب مي کنند. («آهن» و«كهور» براي پسران و«ليتک» كه گونه اي نام است براي دختران)
فاصله هوايي شهر قشم تا تهران 1074 كيلومتر و فاصله دريايي آن تا خرمشهر 570، تا بندر امام خميني 550، تا كويت 540، تا بندر گناوه 450، تا جزيره كيش 165، تا جزيره سوري 120، تا جزيره بوموسي 100، تا بندر لنگه 120، تا شارجه 120، تا بندرعباس 11، تا بندر جاسك 125، تا بندر چابهار 295، تا عمان 245 مايل است. از شهر و بندر قشم كه در گوشه خاوري جزيره قرار گرفته، راه آسفالته اي به درازاي 124 كيلومتر به سوي باختر تا بندر باسعيدو كه در گوشه باختري جزيره قرار دارد، کشيده شده است. از طريق همين راه، مركز شهرستان به نواحي و آباديهاي مهم جزيره مانند سوزا، ( 30 كيلومتر )، درگهان ( 20 كيلومتر ) و لافت (56كيلومتر ) مي پيوندد.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
جزيره قشم، در گذر زمان به نام هاي آرا راكتا، آاراكتا، كاون، ابركاون، بركمان، ابركافان، بني كاوان، ابن كاوان، كيش، قيس، طويله(دراز)، لافت، لار، باسعيد(باسعدو )، كسم، كشم، جاسك، خاسك، قاسمي، جسم و قشم سرشناس بوده است و ايرانيان پيش از اسلام، اين شهر و جزيره را «برخت» و «ابركاوان» مي خوانده اند. اين جزيره به دليل دراز بودن، از سوي عرب ها، به طويل ( طويله، دراز)، نام گذاري شد. نام گذاري آن به يافت يا لافت نيز، به دليل وجود آبادي لافت، كه از بزرگترين روستاهاي قشم است، مي باشد. عرب ها شهر و جزيره قشم را بيش تر با( ك) فارسي نوشته اند و همچنين فارسي زبانان و ساكنان محلي لارستان نيز( ك) را جايگزين (ق) کرده و قشم را به گونه فارسي آن «كشم» گويند. يكي از نام هاي پيشين شهر و جزيره قشم «لار» بوده است، زيرا روزگاري بخش بزرگي از كرانه ها، بندرها وجزيره هاي خليج فارس، زير نظر حكمرانان لارستان اداره مي شد، و به اين بندرها و جزيره ها لار مي گفتند و نام هاي جزيره لارك و لارستان نيز از اين نام، ريشه گرفته اند. در گذشته جزيره قشم را به دليل مركز توانايي و حاكم نشين آن، نام گذاري كرده بودند. روزگاري كه باسعيدو(باسعدو)، مركز حكومت بوده جزيره قشم را «باسعيدو» ناميده بودند.
شهر و جزيره قشم پيش از اسلام، از هزاره 3 پ . م و به گفته اي از هزاره 8 پ . م به بعد در قلمرو ايلاميان، هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان بوده است. با برافتادن دولت ساساني، قشم كه از پايگاهاي دريايي، بازرگاني و نظامي ساسانيان بود، به دست مسلمانان افتاد ومردم شهر و جزيره قشم خانه هاي خود را رها نموده و به نواحي آرام تري كوچ كردند. اين وضع تا دوران حكومت خاندان هاي ايراني ادامه داشت تا اين که در سده هاي 3 و 4 هـ . ق، قشم بار ديگر پيشرفت كرد وبه دليل وجود آب شيرين در مركز جزيره، گروههاي تازه اي به كار كشت پرداختند. از اواخر سده 7 هـ . ق شهر و بندر قشم بار ديگر پايگاه خوبي براي بازرگانان حوزه خليج فارس گرديد. اما ناآرام بودن ايران (سده 8 تا 10 هـ . ق) ميدان را براي تاخت و تاز عرب هاي قاسمي باز گذاشت و مردم قشم سال ها در رنج بودند. حكومت صفوي، با پايان بخشيدن به اين اوضاع، کارهاي عمراني بسياري را انجام دادند. متأسفانه در اين دوران به دليل دخالت هاي استعمارگران اروپايي و گرفتاري هاي ايران با كشورهاي عثماني، شهر و جزيره قشم به دست پرتغالي ها افتاد. اما به كوشش شاه عباس بزرگ صفوي دست پرتغالي ها براي هميشه از پهنه درياي پارس و قشم كوتاه شد. باوجود فراز و نشيب هاي زيادي که شهر و جزيره قشم در350 سال بعد داشت، اين جزيره از نواحي ويژه و مورد توجه دولت است و برنامه هاي عمراني و اقتصادي بزرگي كه در دست انجام است، دگرگوني هاي شگرفي را در جايگاه مردم قشم از نظر فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي به وجود خواهد آورد.
ایرانشناسی
چو ایران نباشد تن من مباد
شنبه 25 مهر 1388 ساعت 11:25 AM
قشم بزرگ ترين جزيرهي مسكوني ايران و يكي از زيباترين و با
صفاترين مناطق گردشگري سرتاسر ناحيهي جنوب ايران به شمار ميآيد. اين شهرستان از
مهمترين مناطق استان هرمزگان بوده و داراي تاريخي طولاني است. سابقه حكومت درقشم
به پيش از اسلام ميرسد. امراي قشم با داشتن نيروي زميني و دريايي حاكميت خود را
حفظ ميكردهاند. چنانكه در كتب تاريخي آمده، توجه به قشم در دوره ايلخاني مغولها
بالا ميگيرد. با ورود پرتغاليها به خليج فارس، قشم بهدست آنها ميافتد و اين
استيلا تا قرن يازدهم هجري (دوره صفويان) ادامه مييابد. از اين هر سه دوره بقايايي
بهجامانده كه امروزه جزو آثار ديدني اين منطقه محسوب ميشوند. شهرستان قشم، با
پهنه اي حدود 9/1609 كيلومتر مربع در جنوب استان هرمزگان، در شمال باختري تنگه
استراتژيك هرمز، در 26 درجه و 45 دقيقه ي پهناي شمالي و 55 درجه و 47 دقيقهي
درازاي خاوري نسبت به نيم روز گرينويچ قرار دارد و بلندي آن از سطح دريا 6 متر است
. صادرات شهرستان قشم گونه هاي ماهي وميگو، صنايع دستي، قايق، لنج و خاك سرخ است. ازآنجايي که صيد آبزيان در اين شهرستان از جايگاه خوبي برخورداربوده وبيشتر مردماين شهرستان ماهي گير و كارگر معدن خاك سرخ هستند، ماهي، ميگو و خاك سرخ مهمترينصادرات منطقه را تشكيل ميدهند. از مهمترين صنايع دستي مردم شهرستان قشم مي توانبه لنج سازي، گلابتون دوزي، خوس دوزي، شك دوزي، سوند و حصيربافي، توربافي، گرگورسازي اشاره کرد. بهجرات مي توان گفت كه لنج سازي قديمي ترين صنعت سازمان يافته ومنظم سواحل جزاير جنوبي ايران است شايد بتوان با احتياط گفت كه عمر اين حرفه و صنعتبومي با تاريخ دريانوردي و بازرگاني ايرانيان قديم درهم آميخته است. در حال حاضربيشترلنج هاي ساخته شده در جزيره قشم چه از نظر حجم و اندازه و چه نوع شناور بهوسيله استادان محلي طراحي و پرداخته ميشود. يادگيري و آموزش فن جلافي (نجار لنج) بهطور تجربي است و پسران از پدرانشان به ارث برده اند. اين صنعت يك صنعت كاملامردانه است و زنان در آن دخالتي ندارند.