جنگ صنعت و مصرف
اگر هر اتفاقی جز این می افتاد، می بایست یا به نظام خلقت، نظم و قانون مهندسی این نظام شک می کردیم، یا به معجزه هزاره سوم به راستی ایمان می آوردیم و معترف می شدیم که خرق عادتی پدید آمده و بشریت، تحت تاثیر نیروهای ماوراءالطبیعه، راهی متفاوت از همه اعصار پیشین در پیش گرفته است. اما متاسفانه این بار نیز چنین نشد و سرکنگبین از صفرا – مثل همیشه – کاست و روغن بادام نیز کار خود را کرد.
سه سال پیش همه ناظران اعم از آنها که درس اقتصاد خوانده بودند یا نه، براساس بدیهیات علم اقتصاد پیش بینی کردند که با کاهش سرمایه گذاری و افزایش سرعت سوق دادن منابع به مصرف، به زودی مشکلاتی در اقتصاد ایران پدید خواهد آمد. زنگ خطر، هنگامی که تعداد پروازهای روزانه تهران به منطقه آزاد عسلویه از ۷ پرواز در روز به ۲ پرواز کاهش یافت، به صدا درآمد. گفته شد که سرعت رشد تشکیل سرمایه در ایران به شدت در حال کاهش است و از ۱۴ درصد در سال ۱۳۸۰ به ۳/۳ درصد در سال ۱۳۸۵ رسیده که کمترین میزان رشد سرمایه گذاری کشور در ۱۰ سال اخیر است. هشدار داده شد تا نیمه سال ۱۳۸۶ این رقم به ۶/. درصد کاهش یافته که از پایان جنگ تحمیلی به این سو بی سابقه است
ادامه مطلب
بررسی عملکرد اقتصادی شرکت های دولتی حوزه چاپ و نشر
بخش فرهنگ از جمله بخش هایی است که به دلیل ارتباط با آرمان ها و ارزش ها و ماهیت فرابخشی کمتر صاحب نظر و اندیشمندی مخالفتی با حمایت دولت از آن دارد اما در عین حال به دلیل گستردگی حوزه هایش تعیین و تعریف جزییات آن دشوار و در مواردی متناقض است. به عنوان نمونه یکی از حوزه های بخش فرهنگ، عرصه کتاب و مطبوعات است.
سالا نه بیش از ۱۰۰ میلیون دلا ر ارز با نرخ رسمی برای واردات کاغذ چاپ و مطبوعات در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا می قرار داده می شود تا با توزیع آن میان مؤسسه های انتشاراتی و مطبوعاتی در عمل شرایطی را فراهم آورد که کاغذ وارداتی با قیمتی نزدیک به کاغذ تولید داخلی به دست این مؤسسه ها برسد. انجام چنین اقدامی، کاغذ را در ردیف کالا های استراتژیکی مانند گندم، شکر، روغن و... قرار می دهد و ممکن است بسیاری با این ایده دولت موافق نباشند، اما انگیزه و هدف دولت آن است که مصرف کتاب و نشریات همانند نان، به عنوان عمده ترین محصول فرهنگی مکتوب و رسمی در سبد تمام خانوار ها قرار داشته باشد. به دیگر سخن، دولت این یارانه را برای حمایت از مصرف کنندگان می پردازد.
ادامه مطلب
اشتباهی به نام صنعت
سالهاست که به استقلال دست یافته ایم ، اما کدام استقلال ؟ شاید ما تنها به جنبه ی سیاسی استقلال دست یافته ایم ، به آن وجه از استقلال که باعث قطع شدن دستان ابرقدرتانی بود که چشم طمع به خاک و سرزمین مان دوخته بودند . باوجود اینکه استقلال دارای جنبه های گوناگونی است که هنوز به آنها دست نیافته ایم ، هنوز در بخش های فرهنگی ، اجتماعی و علمی به گفته های کشورهای به اصطلاح توسعه یافته عمل می کنیم . اما کجاست عقل سلیمی که بپرسد کدام توسعه ؟ آیا به صرف داشتن ماشین آلات پیشرفته و صنعتی کارا ، می توان کشوری را توسعه یافته خواند ؟ و در تمام زمینه ها (فرهنگی ، اجتماعی و... )به تقلید از آنها پرداخت ؟
روزها و ماهها و سالها بر این کشور گذشته است که در آن بجز تکرار مکررات کاری نکرده ایم . به صرف وجود سازمانی در خارج از کشور به تاسیس آن در داخل دست زده ایم ، بدون آنکه ضرورتی برای وجودش ملموس باشد . کجاست سرانجام این تقلید کورکورانه ؟ تا به کجا از کشورهایی تقلید خواهیم کرد که با مشکلات امروز ما بیگانه هستند ؟ آیا امید اصلاح و حل مشکلات را از سیستمی داریم که شرایطی کاملا متفاوت با ما دارد ؟ شاید همین جا باشد که گفته اند فَاینَ تَذهَبوُن؟ و مرادشان ما بوده ایم .
ادامه مطلب