سیاست گذاری اقتصادی استقلال بانک مرکزی
در اقتصاد معمولا دو مرجع اصلی سیاست گذاری اقتصادی معرفی می شود: بانک مرکزی و وزارت دارایی (که در ایران بخش عمده ای از وظایف این وزارتخانه به سازمان برنامه محول شده است).
دلیل این تفکیک آن است که دو گونه سیاست گذاری اقتصادی به شکل کلی ممکن است که عبارتند از سیاست های پولی و سیاست های مالی. این سیاست ها ناظر به اهداف متفاوتی هستند. مقامات پولی یا همان بانک مرکزی مهم ترین دغدغه خود را ایجاد ثبات در اقتصاد و مقامات مالی یا همان دولت مهم ترین دغدغه خود را رشد اقتصادی و اشتغال قرار می دهند. با توجه به اینکه سیاستمداران بر مسندهای سیاست گذاری تکیه می زنند، احتمال سوء استفاده آنها از موقعیت شان در جهت اهداف سیاسی شان وجود دارد. همچنین با توجه به اینکه سیاستمداران معمولا دغدغه های کوتاه مدت دارند و می توانند از نوسانات اقتصادی بهره برداری خاص خود را نمایند، ثبات اقتصادی اولین قربانی چنین وضعی خواهد بود. از آنجا که ثبات اقتصادی منافع خود را در بلندمدت ظاهر می کند، همیشه این انگیزه وجود خواهد داشت که فعلا مصالح دیگر را اولویت دهیم و بعدا ایجاد ثبات و کاهش تورم را در دستور کار بگذاریم. این وضعیت موجب می شود تا در بلندمدت همواره بی ثباتی در اقتصاد نهادینه شود.
ادامه مطلب
کاهش کارایی اقتصاد
تورم هزینه هایی را به اقتصاد تحمیل می کند که باعث کاهش کارایی اقتصاد می شود. در اینجا تعدادی از مهمترین آنها مورد بررسی قرار می گیرند:
۱) اختلال در سیستم قیمت ها
در بازار آزاد، سیستم قیمت ها وظیفه انتقال اطلاعات مربوط به کالاها و خدمات را بر عهده دارد. از طریق این سیستم است که تولید کنندگان به میزان صحیح و نوع کالاها و خدماتی که باید ارائه شود پی می برند. حال فرض کنیم توسط طرفداران اقتصاد دولتی، وزارتی تحت عنوان وزارت تعیین قیمت و نوع کالاها و خدمات مورد نیاز ایجاد می شد. به قطع و یقین می توان گفت سیستم قیمت ها بسیار دقیقتر و ظریف تر از چنین وزارتخانه ای عمل خواهد کرد.
عملکرد بازار آزاد در انتقال اطلاعات توسط سیستم قیمت ها را می توان با ذکر یک مثال توضیح داد. در نظر بگیرید قطعات مورد نیاز برای تولید یک خودروی خاص با کمبود مواجه شود. خودروسازان که متوجه کمبود این قطعات شده اند، قیمت بالاتری برای تحویل این خودرو مطالبه می کنند. عرضه کنندگان قطعات نیز درمی یابند که با توجه به افزایش قیمت ها، می توانند سود بیشتری کسب کنند و بنابراین عرضه این قطعات را افزایش می دهند.
ادامه مطلب
مشکلات و نارسائیهای (اقتصادی) نظام بانکداری کشور
نظام مالی کشور ما همانند کشورهای در حال توسعه مبتنی بر یک نظام بانک محوری هدایت می گردد به عبارت دیگر نظام بانکی با داشتن بیشترین سهم (۹۰درصد) در تامین منابع مالی جامعه یک نقش انحصاری را ایفا می کند وجود این ساختار مشکلات و تبعات منفی اقتصادی را در کشور به دنبال خواهد داشت.
۱) حاکمیت مالکیت و مدیریت دولتی بر نظام بانکی کشور
شاید بزرگترین مشکل بانکداری ما فعالیت در محیطی است که بیش از ۸۰درصد فعالیتهای اقتصادی در بخش حقیقی اقتصاد ، دولتی هستند و دولت به نوعی درمالکیت ومدیریت آنها دخالت مستقیم دارد .
این حالت باعث شده که دولت برای تامین مالی بخش عظیمی از اقتصاد ملی ، خود به طور مستقیم اقدام کند واز نظام بانکی که آن هم طبق قانون متعلق به دولت است به عنوان صندوق دار و خزانه دولت در جهت تزریق منابع به بخشهای دلخواه استفاده کند از همین رو است که سقفهای اعتباری ، تسهیلات تکلیفی ، نرخهای ترجیحی بهره و غیره مطرح می شوند و سیاستهای پولی در خدمت اجرای سیاستهای مالی قرار میگیرند و در تخصیص منابع به انواع مصارف ، بجای در نظرگفته شدن ضوابط اعتباری و بازدهی وجوه ، مسائل سیاسی و غیره اقتصادی مد نظر قرار می گیرند
ادامه مطلب